Saturday, Feb 1, 2020

صفحه نخست » آینده ایران را خود ملت ایران باید رقم زند و کمک دیگران، حاشیه‌ای خواهد بود

DE321056-129F-408F-880E-D244D8074B34.jpegمنشه امیر - صدای اسراییل

در تاریخ ملی ایران، امروز دوازدهم بهمن ماه، روز نحس و شومی است که در صفحات روزگار به بدی از آن یاد می‌شود و خواهد شد.

فردی از تبعیدگاه به تهران رسید، و مورد استقبال ده‌ها هزار نفر انسان‌هایی قرار گرفت که باورشان شده بود که منجی عالم آمده است و بر این آرزو بودند که بتواند، همانگونه که بارها ادعا کرده و وعده داده بود، به آسانی یک آب خوردن، همه مشکلات و معضلات ایران را حل کند.

درست است که ایران در آن هنگام در مسیر سازندگی و آبادانی قرار داشت و اگر به این روند ادامه می‌داد، می‌توانست در کوتاه مدتی در ردیف پیشرفته ترین کشورهای دنیا قرار گیرد، ولی فردی به صحنه آمده بود که ادعا می کرد نه تنها آب و برق را در ایران مجانی می کند، بلکه معنویات را نیز به ایرانیان باز می گرداند.

معنویات، یعنی اخلاق، انسانیت، عدالت، نیکوکاری، ملایمت، همزیستی، برادری، همکاری، مهر، راستگویی، پاکدلی، و همه خصلت های خوب دیگری که جامعه انسانی را بارور می سازد و به پیش می‌برد.

این ها را قول داده بود، و چه خوب به وعده های خود عمل کرد: رژیمی برپا ساخت که نماد خالص ظلم و فساد و تن فروشی و کلیه فروشی و فقر و بیماری و دزدی و چپاول و زورگویی و ستیز و اعتیاد به موادمخدر و دوری از دین مبین اسلام است.

معنویات از این سرزمین رخ بربسته و آن چه به وفور جایش را گرفته، همانا ستمکاری رژیم، بی رحمی، شقاوت، قسی القلبی، بی مروتی، دروغگویی، دغلکاری، تجاوز به مال مردم، بی وجدانی، اجحاف و همه واژه های منفی دیگری است که سر تا پای رژیم کنونی در ایران را فرا گرفته و بوی عفونت آن سراسر کشور را پر کرده است.

سبعیت را به آن جا رسانده اند که حتی پس از آن که با شلیک دو موشک هواپیمایی را متلاشی کردند و ۱۷۶ مسافر را کشتند، به خانواده ها اجازه عزاداری و یا سفر به محل سکونت آنان درخارج را برای دیدار با بازماندگان مقیم آن کشورها نمی دهند.

یک هزار و پانصد نفر را در کمتر از سه روز می کشند و پدر و مادری را که می خواهند در سوگ فرزند خود به عزاداری بشینند، بازداشت می کنند و نمی گذارند آیین خاکسپاری به صورت همگانی انجام شود.

انسانیت در آن ها از دیر زمان مرده است. نامردمی و ستمکاری، از ازل در وجودشان ریشه زده و هر روز انبوه تر می شود.

در کدام حکومتی فرد را به اتهام انتقاد از رژیم بازداشت می کنند و او را شکنجه کرده، در برابر چشمانش به مادر او تجاوز می کنند و اگر هنوز هم حاضر به اعتراف نشد، او را وادار به خودکشی می سازند؟

هر چه بیش بگوییم، کم گفته ایم. ولی این ها مطالبی است که همگان می دانند و غمزده می شوند و چشم به آسمان دوخته می پرسند "پروردگارا، چه هنگام این کابوس به پایان خواهد رسید"؟

پروردگار گفته است "ابتدا از تو حرکت و سپس از من برکت"!

به جان بولتون گفته بودیم که ایرانیان گله می کنند که حرف بس است و عمل می خواهند.

و او می گوید که ایرانیان بگویند به چه چیز نیاز دارند تا آمریکا بررسی کند که تا چه میزان می تواند یاری برساند.

رژیم آنقدر سفاک است که در ظرف کمتر از سه روز یک هزار و پانصد انسان را با گلوله می کشد و بسیاری از جنازه ها را حتی به خانواده ها تحویل نمی دهد.

بشار اسد را در ارتکاب به این جنایات رو سفید کرده است.

آیا در ایران، فاجعه ای همانند سوریه در راه است؟

هشت سال است که خیزش مردمی در سوریه ادامه دارد و حدود نیم میلیون نفر قربانی شده اند و جنگ هنوز پایان نگرفته و مردمان همچنان کشته می شوند و بشار بر کرسی قدرت تکیه دارد و از حمایت روسیه و حکومت اسلامی ایران برخوردار است.

آیا این، همان سرنوشتی است که در انتظار ایرانیان است؟

خیر، می تواند نباشد. زیرا ایران سوریه نیست و آن چه در سوریه رخ داده، نمی تواند بالاجبار در ایران نیز رخ دهد.

بی تردید، حکومت نخواهد توانست همه هشتاد و چند میلیون نفر انسان را بکشد.

نخواهد توانست همه آن هشتاد و اندی میلیون نفر را در زندان نگاه دارد.

نمی تواند همه آن ها را بازداشت کند.

رژیم، از اتحاد بین مردم بیم دارد. ولی تا هنگامی که مردم کشور نتوانسته اند همآهنگی های لازم را ایجاد کنند و یکپارچه در سراسر کشور به خیابان ها بیایند، سرکوب آنان همچنان امکان پذیر خواهد بود.

ممکن است اتحاد و همآهنگی تاکتیکی در داخل کشور دشوار باشد، ولی این اتحاد در میان ایرانیان برون مرزی نباید کار دشواری باشد.

آنان در کشورهای آزاد زندگی می کنند و نه تنها می توانند بر افکار عمومی در آن کشورها تاثیر بگذارند، بلکه با تلاش هوشمندانه می توانند دولت ها را نیز تحت تاثیر قرار دهند و موجب دور شدن آن ها از حکومت ایران شوند.

باید در میان اعضای کنگره آمریکا فعال بود. با نمایندگان پارلمان های کشورهای اروپایی رابطه نزدیک برقرار ساخت.

باید به روزنامه نگاران کشورهای و آنانی که می توانند بر افکار عمومی کشورشان تاثیر گذارند در تماس بود و به مردم دنیا نشان داد که ایرانیان انسانهای نرم خو و مسالمت جو هستند و هنگامی که این رژیم برود، توطئه و فتنه و آدمکشی را نیز با خود خواهد برد و ایران خواهد توانست دوران تازه ای را در مناسبات با کشورهای جهان آغاز کند که سراسر مهر و دوستی و همزیستی و همیاری باشد.

امروز جهان، مبارزه با تروریسم و پولشویی را در اولویت تلاش های بین المللی قرار داده است. باید به مردمان جهان و سیاست گذاران و سیاستمداران دنیا یادآوری کرد که کانون تروریسم در حکومت اسلامی ایران خانه دارد و هنگامی که این رژیم برافتد، خونریزی و آشوب نیز از خاورمیانه رخ بر خواهد بست.

آن چه ایرانیان برون مرزی را در این رسالت تاریخی و میهن پرستانه یاری می بخشد، این واقعیت است که سران رژیم، با دست خود، این حکومت نابکار را با شتاب بسیار به سوی نابودی و سقوط می کشانند.

نه تنها از دخالت های نظامی در منطقه دست برنداشته اند، بلکه بر ابعاد آن می افزایند.

از یک سو، در داخل کشور ذخیره مالی آن ها ته کشیده و از سوی دیگر به همه فتنه گری های خود در کشورهای همسایه ادامه می دهند و حتی یک ذره از شدت آن نکاسته اند.

خمینی در سخنانی گفته بود که وقتی یک فتنه را برداشتید، هنوز فتنه های بسیار دیگری مطرح است که باید آنها را نیز نابود کرد.

او گفت که فتنه در جهان هیچگاه پایان نمی گیرد و جهاد در راه ریشه کن ساختن آن، یک پیکار ابدی است.

خامنه ای گفته است که نباید گذاشت فرهنگ جهاد و شهادت کم رنگ شود، باید آن را تقویت کرد.

آرزوی نابودی اسرائیل و تسلط حزب الله بر لبنان و حوثی ها بر یمن و سپاه قدس بر سوریه و رژیم اسلامی بر عراق را نه تنها کنار نگذاشته اند، بلکه جبهه تازه ای نیز گشوده اند و آن نابود کردن حضور نظامی آمریکا در منطقه است.

در عراق، همه گروه های مزدور شیعه را به کار گرفته اند که آنقدر به سوی سفارت آمریکا در بغداد موشک پرتاب کنند، و خود حکومت هم اگر بتواند، مایل است پایگاه های نظامی آمریکایی بیشتری را در عراق هدف موشک قرار دهد تا آمریکا خسته شود و آن کشور را ترک گوید.

انتقام هلاکت قاسم سلیمانی را نیز هنوز - از دیدگاه خود - به طور کامل نگرفته اند و در جستجوی هدف هایی در کشورهای دور و نزدیک هستند تا موجب وارد آوردن تلفات سنگینی به ارتش آمریکا و شهروندان آن شوند، تا ضرب شست خود را نشان داده باشند.

فرضشان آن است که پرزیدنت ترامپ یک تاجر است و اگر ببیند که ادامه حضور سربازان آمریکایی در خاورمیانه و یا هر نقطه دیگری در جهان هزینه مالی و جانی دارد، همه جا را ترک خواهد کرد.

حکومت ایران، در اجرای این سیاست، در واقع به صورت مزدور و پادوی روسیه رفتار می کند. پوتین خواهان بازگرداندن ابرقدرتی روسیه است و چه بهتر که دست کم در خاورمیانه، این آرزو با تلاش و هزینه های حکومت ایران عملی گردد.

سران رژیم ایران، در طول همه چهل سال گذشته، و با آن که ده ها و شاید صدها میلیارد دلار از بیت المال ایران هزینه کرده اند، همه جا سرشان به سنگ خورده و نتوانسته اند در هیچ کشوری حکومت موجود را براندازند و رژیم دست نشانده خود را به روی کار آورند.

همه جا سرشان به سنگ خورده و در هیچ کشوری نتوانسته اند این نیت استعماری و کولونیالیستی خود را عملی سازند.

دولت فخیمه بریتانیای کبیر، به دنبال این شیوه استعمارگری بود که توان خود را از دست داد و امپراطوری آن فرو ریخت.

ولی این بار، ملت ستمدیده ایران است که باید این کاخ ظلم را براندازد و حکومتی را به جای آن برپا سازد که یک نظام مردم سالار، و مسالمت جو و معتقد به اصول اخلاقی و انسانی باشد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy