Sunday, Feb 23, 2020

صفحه نخست » ماجرای یک رسوایی جنسی که هند را تکان داد

pak_022320.jpgبی بی سی - در آوریل ۱۸۹۲ یک جزوه هشت صفحه‌ای به زبان انگلیسی در جنوب شهر حیدر آباد، در بزرگترین و ثروتمندترین ایالت تحتالامر در امپراتوری هند بریتانیا دست به دست می‌شد.

جزوه‌ای که زندگی زوجی را که توصیف می‌کرد، نابود کرد؛ یک نجیب‌زاده مسلمان به نام مهدی حسن و همسر بریتانیایی متولد هند او به نام الن گرترود دانلی .

قرن نوزدهم در هند زمانی نبود که مردم از نژادهای مختلف بتوانند به راحتی به یکدیگر عشق بورزند. در آن زمان حاکمان با رعایای خود حتی رابطه جنسی نیز نداشتند، چه رسد به این که بخواهند با آنها ازدواج کنند. آن زمان حتی رابطه یک مرد هندی با یک زن سفیدپوست نیز معمول نبود.

مهدی حسن و الن گرترود دانلی در زمره نخبگان حیدر آباد بودند، شهری که توسط سلسله نظام حیدرآباد اداره می‌شد. روابط گسترده الن در میان انگلیسی‌ها و جایگاهی که مهدی در دولت محلی داشت، آن ها را تبدیل به زوجی قدرتمند در حیدر آباد اواخر قرن نوزدهم کرده بود.

چندان که آنها یک بار برای دیدار با ملکه ویکتوریا به لندن دعوت شدند. موفقیت‌های پی در پی مهدی، حسادت بسیاری از افراد محلی و همچنین دیگر هندیان شمالی که در حیدرآباد زندگی می کردند را برانگیخت.

هنگامی که مهدی رئیس دادگستری حیدر آباد و سپس وزیر امور خارجه دولت شد و توانست دستمزد بسیار بالایی از این راه دریافت کند، این حسادت ها در میان اطرافیانش رفته رفته شدت گرفت. در همان زمان الن نیز آداب و رسوم زنان هندی را کنار گذاشته و به محافل و اجتماعات افراد موثر و متمول حیدر آباد رفت و آمد می‌کرد و این قضیه طبعا به مذاق عده‌ای خوش نمی آمد.

با این همه اما مهدی والن از ارتقای وضعیت زندگی خود بسیار لذت می بردند تا این که انتشار این جزوه به طرز شگفت انگیزی سرنوشت این دو را دگرگون کرد و زندگی با شکوهشان را به تباهی کشید.

88888.jpg الن گرترود دانلی، همسر بریتانیایی مهدی حسن

***

نویسنده ناشناس این جزوه که به مهدی حسادت می ورزید، از آن جا که نتوانسته بود نقطه ضعفی در عملکرد او پیدا کند در وهله اول الن را هدف قرار داده بود.

در این جزوه سه اتهام مشخص علیه الن مطرح شده بود. نخست این که ادعا شده بود الن پیش از ازدواج با مهدی یک زن روسپی معمولی بوده است و این نویسنده - در گذشته - به همراه مردانی دیگر او را برای بهره گیری جنسی نزد خود نگه داشته بوده‌اند. دوم این که ادعا شده بود که مهدی و الن هرگز با یکدیگر ازدواج نکرده اند و در نهایت نیز گفته شده بود که مهدی برای تثبیت و ارتقای جایگاه خود الن رادر اختیار مقامات عالی حیدر آباد قرار می داده است.

به رغم توصیه دوستان، مهدی دادخواستی علیه نویسنده این جزوه تنظیم کرد و آن را به دادگاهی که ریاستش را یک انگلیسی بر عهده داشت تقدیم کرد.

شاکی و متهم برای رسیدگی به پرونده هر دو وکلای مشهور بریتانیایی استخدام کردند. هردو طرف به شاهدان رشوه دادند، ضمن آن که یکدیگر را به ریاکاری وخریدن شاهدان برای دادن شهادت دروغ متهم کردند.

درکمال ناباوری، قاضی نویسنده جزوه را از اتهام چاپ چنین جزوه‌ای تبرئه کرد و کلیه اتهامات مربوط به فسق و فحشا، زنای با محارم، فریب، شهادت دروغ، رشوه و بسیاری موارد دیگر را که در جریان دادگاه مطرح شده بود، نادیده گرفت.

جنجال و رسوایی این جزوه به یک مسئله بین المللی تبدیل شد. از دولت محلی گرفته تا دولت هند بریتانیا و دولت بریتانیا در لندن و روزنامه های سراسر دنیا، همه و همه جریان نه ماهه این پرونده را دنبال می کردند.

چند روز پس از اعلام رای دادگاه مهدی و الن با قطار به لاکنو برگشتند - شهری در شمال هند که هردو در آن بزرگ شده بودند.

مهدی که زمانی در دیدار با ویکتوریا از فرط عشق به ملکه چشمانش پر از اشک شده و حزب نوظهور کنگره ملی هند را خطرناک خوانده بود، حالا دیگر نه تنها از جانب دولت محلی طرد شده بود، بلکه دولت استعماری هند نیز او را کنار گذاشته بود.

سرانجام او از سمتش به عنوان وزیرامور داخله دولت محلی عزل و به گونه تحقیر آمیزی از هر گونه حقوق و مزایای بازنشستگی محروم شد.

مهدی بارها و بارها تلاش کرد تا از دولت محلی لاکنو- که زمانی در آن جا استخدام شده بود - حقوق بازنشستگی اش را بگیرد یا دستکم بخشی از مطالباتش را دریافت کند ، اما بی فایده بود و هنگامی که در سن ۵۲ سالگی درگذشت، هیچ دارایی و امنیت مالی برای همسرش به جا نگذاشت.

تیره روزی الن نیز با پیرشدن تدریجی اش فزونی گرفت. او در سال های پایانی عمرش در نامه‌ای که با دستخطی لرزان نوشته شده بود از نظام و نخست وزیر حیدر آباد تقاضای غرامت کرد. دولت وقت حیدر آباد که پس از رسوایی و فسادهای گذشته روی کار آمده بود، درخواست الن را پذیرفت و ضمن همدردی با او مقرری اندکی برایش در نظر گرفت. با این حال الن در کوتاه زمانی پس از دریافت این کمک ناچیز تسلیم طاعون شد و درگذشت.

سرگذشت این زوج دریچه‌‌ای ست برای سرکشیدن به مسئله همزیستی و تلفیق فرهنگ‌ها در دوران اوج امپراتوری هند بریتانیا. ماجرای مهدی و الن بخش گسترده‌ای از آداب و رسوم و فرهنگ هند در آن دوران را زیر سوال برد و دیری نپایید که نیروهای ملی گرای هند این ساختار سیاسی - اجتماعی را به چالش کشیدند.

در حالی که این زوج دربرابر توفان حوادث با دنیایی ازاحساسات به هم تکیه کرده بودند اما سرانجام نادیده گرفتن و زیر پاگذاشتن هنجارها، سرنوشتشان را به نابودی کشاند.

ماجرای رسوایی انتشار این جزوه در حیدرآباد، از نقاط پایانی تاریخ استعماری هند به شمار می آید. این اتفاق در زمانی رخ داد که شاهزادگان در حیدرآباد به شیوه استبداد شرقی حکمرانی می کردند. دقیقا پیش از آن که گرایش های ملی گرایی در مردم فزونی گیرد.

کنگره ملی هند که از سال ۱۸۸۵ آغاز به کار کرده بود، به هنگام محاکمه مهدی - در سال ۱۸۹۲ - رفته رفته در حال قدرتمند شدن بود و اندکی پس از مرگ الن، با بازگشت مهاتما گاندی به هند نقش کنگره در جنبش آزادی هند قوی ترشد.

تغییرات بنیادین و گسترده‌ای در حال شکل گیری بود و با پررنگ شدن نقش ملی گرایان رفته رفته حوزه نفوذ شاهزادگان هندی محدود و رسوایی های آنها از مرکز توجه خارج شد. واین همه باعث شد که پرونده این جزوه نیز در اذهان عمومی بسته و ماجرا به فراموشی سپرده شود.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy