ایران وایر - علی رنجیپور - ایران این روزها گرفتار یکی از بزرگترین بحرانهای اجتماعی در تاریخ معاصر است. شیوع گسترده ویروس کرونا بسیاری از مناسبات عادی و روزمره را در جامعه مختل کرده است. بسیاری از کسبوکارهای بزرگ و کوچک در مقیاسهای متفاوت تحتتاثیر قرارگرفتهاند.
خیابانها در تهران و بسیاری از شهرهای کشور خلوت است، مدارس و دانشگاهها تعطیلاند، ساعت کاری ادارات در بسیاری شهرها، ازجمله در تهران پایتخت، کاهش یافته است. تصاویری که از مراکز خرید و بازارها دستبهدست میچرخد نشان میدهد که مغازهها و فروشگاههای بزرگ و کوچک تعطیل یا نیمهتعطیلاند و مردم بهجز موارد اضطراری از خانه بیرون نمیآیند.
این وضعیت در هر کشوری تاثیرات ویرانکنندهای روی اقتصاد دارد، اما در ایران این تاثیر بهمراتب عمیقتر است. کرونا اولین بحران بزرگ ایران در چند سال اخیر نیست، بلکه آخرین چیزی است که یک کشور بحرانزده مانند ایران به آن نیاز دارد.
مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
اقتصاد شکننده ایران
اما پیش از آنکه تاثیرات اقتصادی کرونا را محاسبه و برآورد کنیم، باید ببینیم اقتصاد ایران دقیقا در چه وضعیتی قرار دارد.
طبق آمارهای صندوق بینالمللی پول اقتصاد ایران در طول سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ در کل ۱۵ درصد کوچک شده است. رشد اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۸ منفی ۴.۸ و در سال ۲۰۱۹ منفی ۹.۵ درصد بوده است. از آنسو، جمعیت ایران (اگر نرخ رشد سالانه را معادل ۱.۲۴ درصد در نظر بگیریم) حدود ۲.۵ درصد افزایش یافته است. اگر این را هم در محاسبات بیاوریم به این نتیجه ناگوار خواهیم رسید که قدرت اقتصادی هر ایرانی در دو سال گذشته حدود ۱۸ درصد کاهش یافته است. یا به تعبیری یکپنجم سفره هر ایرانی در این مدت آب رفته است.
مساله فقط محدود به رکود نیست، بلکه تورم و کاهش ارزش پول ملی هم مزید بر علت ست. پدیدهای بر عواقب متنوع که بزرگترین آن تشدید ناپایداری و فراهم شدن زمینه برای افزایش شکاف طبقاتی است. ناپایداری امید به اصلاح امور را کم میکند و افزایش شکاف طبقاتی باعث میشود حتی توزیع رکود هم نامتوازن باشد. قطعا سهم جمعیت زیادی از ایران از سقوط اقتصادی بیش از یکپنجم بوده، همانطور که برخی که جمعیت چندان کم نیست، از نمد بحران برای خود کلاه دوختهاند.
در جامعهای که طبق آمار رسمی متوسط نرخ تورم در آن روی ۴۰ درصد است، آستانه تحمل و شکنندگی جامعه بهمراتب پایینتر از یک جامعه نرمال است.
برآورد زیان کرونا؛ نفری ۴۳ هزار تومان در روز یا یک میلیون ۳۰۰ در ماه
حالا ببینیم به حسابوکتاب عدد و رقم بحران کرونا چه بلایی سر اقتصاد ایران میآورد.
با توجه به تعطیلی مدارس، نیمهتعطیل شدن ادارات در شهرهای بزرگ و مختل شدن کسبوکارهای عمومی، میتوان فرض کرد که خوشبینانه نیمی از اقتصاد ایران به خاطر کرونا از کار بیفتد.
برای اطمینان بخش نفت را هم از محاسبات حذف کردیم و صرفا اقتصاد غیرنفتی ایران را مبنای محاسبه قرار دادیم. طبق گزارشهای مرکز آمار، حجم تولید ناخالص داخلی ایران به قیمت جاری و بدون احتساب نفت تا پایان پاییز ۱۳۹۸ حدود ۲ میلیون میلیارد تومان بوده است. اگر این عدد را به تعداد روزهای ۹ ماه نخست سال (۲۷۶ روز) تقسیم کنیم به این نتیجه میرسیم که کل اقتصاد ایران روزانه بیش از ۷۲۵۰ هزار میلیارد تومان است.
با این حساب میزان زیان اقتصاد نیمهتعطیل ایران روزانه چیزی در حدود ۳۶۲۵ میلیارد تومان برآورد میشود. خسارتی که معلوم نیست چگونه اقتصاد شکننده ایران میتواند از پس آن برآید.
اگر این عدد را به کل جمعیت ایران تقسیم کنیم به هر نفر حدود ۴۳ هزار تومان در روز یا یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان در ماه میرسد که کمی کمتر از حداقل دستمزد یک کارگر در ماه است.
بمب دو زمانه کرونا
نکته اینجا است که توزیع این خسارت هم متوازن نیست؛ یعنی همه به یک میزان از آن سهم ندارند.
مثلا حجم خسارت واردشده به آژانسهای مسافری در چند ماه گذشته سر به فلک میگذارد. حتی تا پیش از کرونا بخش خارجی گردشگری ایران به دلیل سرنگونی هواپیمای مسافری توسط سپاه دچار آسیب زیادی شده بود، بعد از کرونا این آسیب بخش داخلی گردشگری را هم به میزان زیادی مختل کرده است. این در حالی است که براساس برآوردها سهم گردشگری از کل اقتصاد ایران حدود ۳ درصد است که حتی در اقتصاد بحرانزده ایران رقم بسیار قابلتوجهی است.
بهجز این، بسیاری از فعالیتهای خدماتی نیز تحتتاثیر قرارگرفتهاند. شاید بتوان یک مثال عینی وضعیت فرضی مغازهداری را در یک مرکز تجاری تصور کرد که باید ماهی ۲۰ میلیون تومان اجاره دهد، اما معلوم نیست بعد از کرونا و کاهش شدید درآمد فروش، او چگونه موفق میشود از پس تامین هزینه اجاره خانه برآید.
بخشهای صنعتی نیز که بدون کرونا هم چرخشان بهزور میچرخید، با بحران مواجهاند. بحران ناشی از محدودیت فعالیت در شهرکهای صنعتی تاثیر آنی کرونا روی فعالیتهای روزمره کارگاههای صنعتی است؛ بحرانی که تاثیر مستقیم روی وضعیت کارگران -بهویژه کارگران موقت- دارد؛ اما این بحران در آینده نیز تداوم خواهد داشت؛ وقتیکه به دنبال تشدید بحران، قدرت خرید عمومی کم میشود و بازار محصولات صنعتی از رونق میافتد.
این خاصیت اقتصاد کرونا درست مانند یک بمب دو زمانه است که یکبار همینالان عمل میکند و یکبار در آیندهای نزدیک با تشدید بحران و کاهش درآمد عمومی روی تولید در بخشهای مختلف اقتصاد اثر میگذارد.
نکته اینجاست که این بمب روی یک ساختمان محکم فرود نیامده، بلکه روی ویرانهای افتاده که حتی پیش از کرونا هرلحظه بیم فروریختن آن میرفت.
هزینه کرونا
بهجز اینها خود کرونا هم -هم برای مردم و هم برای دولت- هزینه دارد. براساس لایحه بودجه ۱۳۹۹، چیزی حدود ۱۴ درصد کل بودجه عمومی دولت، مخصوص بخش سلامت است. این نشان میدهد که این بخش در مقیاس هزینههای دولت چقدر بزرگ است، آنقدر که باید مطمئن بود درنتیجه در صورت افزایش پیشبینینشده هزینهها در این بخش کسری بودجه بزرگی در انتظار دولت باشد.
اگر فرض کنیم به دنبال شیوع کرونا هزینه بیمارستان، ناشی از افزایش فعالیتهای درمانی، ۲۰ درصد افزایش پیدا کند، کسری بودجهای بهاندازه ۲ تا ۳ درصد کل بودجه عمومی در انتظار دولت خواهد بود.
بهجز این بخش بزرگی از هزینههای درمانی هم توسط مردم تامین میشود. از هزینه تهیه دارو یا مراجعه به بیمارستان و...
در این میان بیمهها هم تحتتاثیر قرار خواهند گرفت و هزینه زیادی روی دوش این سازمانها خواهد افتاد؛ هزینهای علاوه بر زیان نیمهتعطیل شدن اقتصاد ایران.
معلوم نیست اقتصاد بحرانزده ایران چگونه از پس این بحران برمیآید؛ اقتصادی که حتی تا پیش از کرونا هم وضعیت خوبی نداشت؛ اما حالا گرفتار یک بحران پیشبینینشده تمامعیار است؛ بلایی روی بلا که معلوم نیست چگونه و از کجا نازل شده است.