اندرزی خیرخواهانه به محمد جواد ظریف و تدارکاتچیهای ارشد رژیم خامنهای
در ششم اسفند ماه سال قبل محمد جواد ظریف استعفای اعتراضی خود را رسانهای کرد و از مردم بخاطر کاستیها و ناتوانیهای ۶۷ ماهه دوران وزارت خویش پوزش خواست. زمان این استعفا دقیقا در روز سفر مخفیانه بشار اسد رییس جمهوری سوریه به تهران بود و به روشنی علت اعتراض او را آشکار کرد. از مدتها قبل از آن، ناظران داخلی و خارجی میدانستند که جاه طلبیهای سیاسی علی خامنهای و دخالتهای غیرقانونی قاسم سلیمانی مجالی برای فعالیت ظریف و وزارت خارجه در سیاستهای منطقهای باقی نمیگذاشتند. بدین ترتیب معلوم شد که غیبت حسن روحانی و جواد ظریف در مذاکرات محرمانه علی خامنهای و بشار اسد و بی اطلاعی آنها از برگزاری چنین سفری، آتش خشم ظریف را شعله ور کرده است. در ظرف چند ساعت پس از آن استعفا، سیل توهینها و تهدید هایی که از جانب نزدیکان خامنهای نثار ظریف شد، تصویر روشن تری از جنگ قدرت درونی رژیم را در معرض دید همگان قرار داد.
اما ظریف بیش از دو روز در برابر فشارهای بیرونی و ضعفهای دورنی خویش دوام نیاورد. او عجولانه وحقیرانه در برابر حاکم زورگو سر تعظیم فرود آورد تا عجالتا از قطار فرسوده نظام به بیرون پرتاب نشود. عقب نشینی سریع و خفت بار ظریف و لبخندهای تصنعی او در مقابل دوربینهای دستگاه تبلیغاتی رژیم، باقیمانده حیثیت او را هم بر باد داد. او که توانسته بود در طول مذاکرات طولانی با قدرتهای بزرگ جهان در باره فعالیتهای هستهای نظام، اندک آبرویی برای خود بخرد با اشتباهات بعدیش، و بخصوص پس گرفتن استعفای خود، به سرعت تمام آن اعتبارها را از دست داد.
بیشتر کسانی که چشم امیدی به مذاکرات هستهای بسته بودند، و از جمله نویسنده این مقاله، اطلاع دقیقی از مقاصد پنهانی و شیطانی علی خامنهای نداشتند. این گروه امیدوار بودند که با کاهش تنشهای بین المللی و برطرف شدن خطر جنگ، وضعیت اقتصادی و رفاهی کشور بهتر شود و زمینه لازم برای اصلاحات اجتماعی فراهم گردد. با امضای موافقت نامه هستهای میلیاردها دلار در اختیار رژیم قرار گرفت ولی شاهد بودیم که گشایشی در زندگی مردم ایران دیده نشد. این سرخوردگی بر خشم مردم افزود. گذشت زمان حقیقتهای بیشتری را نشان داد. تقویت بنیه مالی رژیم موجب تشدید جاه طلبی سیاسی خامنهای شد و او دامنه مداخله نظامی خود را گسترش داد و آتش جنگ را در مناطق بیشتری شعله ور کرد. افزایش هزینه ماجراجوییهای سیاسی علی خامنهای وضعیت کشور را بحرانی تر کرد و موجب اعتراضات گسترده شد، اعتراضات مسالمت آمیزی که با مشت آهنین رژیم روبرو شد و حمام خون براه افتاد. در طول این مدت، جواد ظریف و همکارانش این جنایات را میدیدند ولی در مجامع بین المللی لبخند زنان آنها را انکار میکردند.
و بالاخره در اسفندماه امسال و بدنبال برگزاری یک انتخابات نمایشی، که بدنبال رد صلاحیتهای گسترده تری انجام شد، خانه مردم هم بطور دربست در اختیار سپاه پاسداران قرار گرفت. مجلسی که در آن خبری از همان چند منتقد خودی (مثل علی مطهری و محمود صادقی) هم نیست. در رسانههای تندروی داخلی مطالب خطرناکی منتشر شده و میشود. مثلا برخی از کسانی که بر صندلیهای مجلس تکیه خواهند زد در وعدههای انتخاباتی خود از برکناری، محاکمه و اعدام روحانی و همکارانش سخن گفتهاند. آنها همان دلواپسانی هستند که جواد ظریف لقب "کاسبکاران تحریم" را برایشان ساخته بود. برخی از دلواپسان گفته بودند که امضای توافق هستهای و تعطیل کردن فعالیتهای اتمی خیانت به نظام و اسلام است و روزی مذاکره کنندگان را در زیر خروارها بتن دفن خواهند کرد.
حتی اگر این وعدهها عملی نشوند و دولت حسن روحانی سقوط نکند، عمر دولت فعلی در خرداد ۱۴۰۰ به پایان میرسد، چیزی در حدود پانزده ماه. اگر محمد جواد ظریف وجدانی آگاه و شهامتی در حد مهدی کروبی و میرحسین موسوی داشت مدتها قبل کابینه را ترک کرده بود. حداقل از همان زمانی که متوجه منظور خامنهای از دنبال کردن مذاکرات هستهای شده بود. ظریف آن فرصت طلایی را از دست داد و عملا خود را شریک جنگ افروزیهای خامنهای کرد. بدیهی است با ارتکاب این اشتباه بزرگ آینده سیاهی در انتظار ظریف است، چه این رژیم بماند و چه سقوط کند.
امروز که سیر اتفاقات سریع چندماه گذشته، از اعتراضات آبان ماه و کشتار گسترده مردم غیر مسلح گرفته تا شلیک موشک به هواپیمای مسافربری و انتخابات نمایشی و پنهان کاری جنایت کارانه مرگ و میر ناشی از کرونا، کثرت و قدرت براندازان را افزایش داده است وقت آن است که ظریف و همقطارانش تاملی کنند و تصمیمی شجاعانه بگیرند.
اگر ظریف درست بیندیشد متوجه میشود که استعفای محکم و علنی او ضربه سختی بر پیکر نیمه جان رژیم میزند. این اقدام او میتواند موجب براه افتادن موجی از استعفاها شود و این کار دستگاه ضد مردمی را از درون متلاشی میکند. در شرایط کنونی که خودکامگیهای خامنهای کشور را در آستانه انفجار قرار داده است هرگونه اقدامی که موجب تضعیف رژیم شود از ریختن خونهای بیشتری جلوگیری میکند. فرصت کم است و مهلت تصمیم گیری برای ظریف و امثال او هر روز کمتر و کمتر میشود. زمانه نشان خواهد داد که آیا او و امثال او قدرت پیوستن به مردم را دارند یا نه.
خبرهای نادرست منتشر میکنند! کوروش گلنام
شاهِ میرفطروس (بخش یکم)، محمد امینی