به مناسبت هشتم مارچ روز جهانی زن*
پیشکش به زنان فمنیست ـ سکولاری که ۴۱ سال است، رویاروی حکومت اسلامی ایستادهاند. و به امید آزادی همهی زنان رنج دیدهی سرزمینم
امسال در آستانهی «روز جهانی زن»، بیش از سالهای گذشته شاهد رنجها و مصیبت هایی هستیم که مردمان ایران، زن و مرد، با آن دست بگریبان شده اند؛ از درگیریهای سیاسی گرفته تا بحرانهای اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و اکنون بهداشتی. به طوری که ایران اکنون در شرایطی کاملا اضطراری به سر میبرد؛ شرایطی که مسبب اصلی آن جز حکومت اسلامی حاکم بر ایران نیست.
از آنجا که بر همگان روشن است حکومت اسلامی حاکم بر ایران حقانیت خود را (شرعی و عرفی) از دست داده است، در آستانهی روز جهانی زن میشود نگاه دیگری داشت به اهمیت عملکرد بخشی از زنان در فروپاشی این حقانیت.
من سال هاست (حتما چون بسیارانی دیگر) به این باور رسیدهام که اگر سرزمین هزاران ساله ما، با وجود همهی تیره روزیها، جنگها، و بلاهای انسان ساز و یا طبیعی تا به امروز زنده مانده، به دلیل ارزش هایی ست که در فرهنگ ایرانی ما وجود دارد؛ که از یک سو قابلیت به روز شدن و نو شدن را دارد، و از سویی دیگر انسانها را به پایداری در مقابل هر بیداد و بیدادگری تشویق میکنند.
در واقع ما در طی قرون با همین نیروی پایداری، و به شوق نو شدنی دوباره توانستهایم در بزنگاههای مهم و تعیین کننده، راهی را برای برون شد از تنگناها پیدا کنیم.
اولین زنان فمنیست ـ سکولار جهان
نمونهی یکی از این نوع پایداریها را ما در چهل سال گذشته از سوی بخشی از زنان مان دیدهایم. زنانی که به طور مداوم و خستگی ناپذیر رویاروی حکومت اسلامی ایستادهاند، زنانی که تن به هیچ نوع سازش و همراهی با حکومت مذهبی ندادهاند، فریب وعدههای دروغین روسای جمهورها و نمایندگان مجلس اسلامی را نخوردهاند، و همیشه همان خواست هایی را داشتهاند که مادرها و یا مادر بزرگهایشان در چهل و یک سال پیش، در آغاز فاجعهی انقلاب اسلامی در تظاهراتی پنج روزه با همهی جان و توانشان فریاد زدند:
«آزادی جهانی ست، نه شرقی ست، نه غربی ست»
زنانی که پنج روز چوب و چماق و سنگِ انقلابیون مسلمان، و مردمان نادان برسرشان فرود آمد و تهدیدهای حکومت تازه به قدرت رسیده آنها را به خانههایشان فرستاد، غافل از آن که:
«نکو {خو} تاب مستوری ندارد
ببندی در، ز روزن سر برآرد»
آن زنان که به طور قطع از باورمندان اعلامیه حقوق بشر بودند، به نظر من میتوانند اولین «فمنیست ـ سکولار»های جهان نیز نامیده شوند. وقتی که بخش عظیمی از انقلابیون، آغاز پدید آمدن یک حکومت مذهبی قرون وسطایی را در قرن بیستم اعلام میکردند و کف بر دهان آورده فریاد میزدند «نه شرقی نه غربی؛ جمهوری اسلامی»، آن زنان با شهامت شگفت انگیزی مخالفت خودشان را، هم با دروغی چون جمهوریت + اسلامیت ابراز کردند و هم به اعتراض با بوجود آمدن یک حکومت مذهبی برخاستند.
در واقع، از آن پس، تا امروز و اکنون همان زنان فمنیست ـ سکولار هستند که در نسلهای بعدی، خودشان را تکثیر کردهاند و همچنان با نوعی پایداری بی مانند و شجاعانه و صبورانه رو در روی حکومت اسلامی ایستادهاند.
فمنیست ـ سکولارهای ایران، زنانی هستند که دل به «اصولگرا» و «اصلاح طلب» نمیدهند، انگشتان خویش را به رای در این حکومت آلوده نمیکنند، از هیچ کدام از رهبران حکومتی و یا نمایندگان قلابی مجلس اسلامی تقاضای تغییر قوانینی را نمیکنند که به جان حکومت بسته است.
فمنیست سکولارها خودشان را معطل مفاهیمی قلابی چون «فمنیسم اسلامی» نمیکنند. آنها هوشیارانه بر این اصل مهم و غیرقابل تغییر واقف هستندکه هیچ حکومت مذهبی نمیتواند برابری و آزادی زنان را امکان پذیر یا حتی درک کند. آنها به خوبی میدانند که «اندیشمندان مذهبی»، «روشنفکران غیرسکولار»، و یا «باورمندان به نسبیت فرهنگی» که آموزش دهندگان اصلی و مغزهای متفکر حکومتهای مذهبی هستند هرگز جرات و یا ظرفیت پذیرش و یا یاری رساندن به زنان برابری خواه را ندارند.
پایداری فمنیست سکولارهای ما بود که از دلش زنانی بیرون آمدند که به نامهای مختلف خوانده شدهاند: آزادیهای یواشکی، دختران خیابان انقلاب، زنان فعال محیط زیست، زنان خبرنگار آزاد، زنان هوشیاری که در پشت تظاهرات آزادی خواهانه نقش کلیدی را بازی کردهاند، و... و... و...
پایداری فمنیست سکولارها بود که کم کم بخشهای دیگر زنان مبارز که به امید راه نجاتی برای زنان ایران تن به مذاکره و یا حتی ائتلاف با سران حکومت اسلامی داده بودند، دریافتند که توقع حذف مهمترین خواست زنان، یعنی حذف تبعیض جنسیتی، در کنار تبعیضهای دیگری چون تبعیض جنسی، قومی، نژادی، مذهبی، و فرهنگی و هر آن چه که در چارچوب قوانین حقوق بشر قرار دارد، از یک حکومت مذهبی حق ستیز به خواب و خیال بیشتر شبیه است.
به این ترتیب هر سال گروهی از بخشهای مختلف زنان مبارز به جمع فمنیست ـ سکولارها میپیوست. تا جایی که اکنون کمتر زن مبارزی ست که به «مذاکره» با حکومتی مذهبی امید بسته باشد، کمتر زن مبارزی ست که فکر کند میشود این حکومت را تغییر داد و این آگاهی را از نتایج آخرین انتخابات حکومت اسلامی کاملا میشود دریافت.
ظهور «فمنیسم ـ سکولار» در غرب
در سالهای اخیر فعالیتهای تازهای از سوی برخی از زنان فمنیست در اروپا و آمریکا دیده شده که براساس آنها میشود گفت مفهوم تازهای در ارتباط با زنان به وجود آمده به نام «فمنیسم ـ سکولار». در واقع زنان فمنیست غربی که سالیانی دراز است از درگیریها و مشکلاتی رها شدهاند که هنوز زنان کشورهای زیر سلطهی قوانین مذهبی با آن دست به گریبان هستد، تازه متوجه شدهاند که آنها نیز به نوعی هنوز درگیری هایی دارند که میتواند ریشه در باورهای مذهبیِ (پنهان و آشکار) در جوامع غربی داشته باشد. میگویند: «تجربه ما از جامعه سکولار الهام گرفته است. برای ما آشکار شده که حتی بسیاری از مردان احساس میکنند که فمینیسم یک تلاش بیهوده و پرخاشگر است.» و این نگاه مردانه را مستقیم و یا غیرمستقیم ناشی از اثرات ادیان ابراهیمی میدانند (۱). در واقع به این واقعیت مهم پی بردهاند که این نوع نگاههای غلط به فمنیسم بیشتر فرهنگی ست تا حقوقی و یا سیاسی.
دریافت همین واقعیت زنان فمنیست و مردان باورمند به حقوق برابر زنان را بر آن داشته که روی موضوع و مفهوم «سکولاریسم» در ارتباط با حقوق زنان بیشتر کار کنند. به این ترتیب پس از این، مفهوم سکولاریسم به مفاهیمی که تا کنون در کنار مفهوم فمنیسم قرار داشتند (مثل فمنیسم لیبرال، فمنیسم مارکسیستی، فمنیسم رادیکال، فمنیسم سوسیالیستی و..) اضافه میشود.
گسترش این فکر به گونهای بوده که یکی از موضوعهای اصلی در کنفرانس زنان Filia در اکتبر ۲۰۱۹ بیشتر بر محور اهمیت سکولاریسم در زندگی زنان بود. و جالب است که این زنان در جوامعی زندگی میکنند که از نظر قانونی سال هاست قوانین سکولار داشته است. مطالبی که به ویژه از سوی افرادی از «انجمن ملی سکولار» (۲) در این کنفرانس مطرح شد نشاندهنده این است که «سکولاریسم یک عنصر اساسی در کمپینهای فمنیستی میباشد».
در بخشی از بیانیهای که این انجمن برای توزیع در این کنفرانس تهیه کرده بود، به صراحت آمده که: «سکولارها میدانند که مذهب مدتهاست که نقش مهمی در انقیاد زنان داشته است. وقتی دولتها دموکراسی را نفی میکنند و مذهب مداری را در آغوش میگیرند، زنان از اولین کسانی هستند که مورد ستم قرار میگیرند» (۳)
***
با توجه به استدلالهای مطرح شده از سوی سکولارها در کنفرانسFilia میتوان گفت که اکنون اهمیت سکولاریسم، در ابعادی وسیع تر، برای پر کردن کمبودهایی که در راه برابری زنان، چه در غرب و چه در شرق وجوددارد غیرقابل انکار است؛ زیرا یکی از مهمترین سدهایی که هنوز و همچنان در مقابل فمنیستها قرار گرفته، حضور مذهب و دخالت نابجای رهبران مذهبی در زندگی اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف (حتی جوامعی با قوانین سکولار) میباشد.
***
به این ترتیب میشود گفت، بخشی از زنان ایران درست همزمان با انقلاب اسلامی و تسلط یک حکومت مذهبی بر سرزمینشان، عملکردی داشتند که کاملا با درک مفهوم جدید «فمنیسم ـ سکولار» خوانایی داشت. زنانی که اگر چه فریادشان در آنزمان در سکوت عظیم و بی رحمانهی بسیاری از گروههای مختلف چپ و راست و ملی گم شد، اما خاموش نشد. صدایی که همچنان از زبان نسلهای بعدی نیز شنید شده است، نسل هایی که در اعماق تاریکی دریچهای به نور شدند، و نگاهبانی «آزادی زنان» را ۴۱ سال است به هم پاس دادهاند تا روزی نه چندان دور جشن پیروزی آن را در همهی شهرهای سرزمین مان برگزار کنند.
----------------------------
*ـ دربارهی بوجود آمدن، اهمیت و جایگاه «روز جهانی زن»، دیدگاههای مختلف و گاه متفاوتی وجود داشته است:، برخی ریشهی آن را جلسهای در سال (۱۸۴۸) نیویورک میدانند، که به همت زنان بزرگی چون خانم الیزابت کدی استنتون و لوکرشیا مات، برای خواستاری برابری حقوق و به ویژه در ارتباط با حق رای زنان تشکیل شده بود. برخی آن را نتیجهی تظاهرات زنان روسیهی قبل از انقلاب اکتبر میدانند؛ تظاهراتی که برای نان و آزادی بود. همچنین تظاهرات زنان شیگاگو در اوایل قرن بیستم برای حقوق صنفی خود، و یا کنگرهی زنان در سال ۱۹۱۰ در کپنهاک برای حقوق برابر زنان نیز میتواند دلایلی برای بوجود آمدن روزی به نام زن باشد. در سال ۱۹۷۷ سازمان ملل هشتم مارس را به عنوان «روز حقوق زنان و صلح بین المللی» به رسمیت شناخت. اکنون روز زن، روزی ست جهانی و متعلق به همهی زنان جهان که در آن از دستآوردهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی زنان تجلیل میشود؛ اگر چه متاسفانه هنوز کشورهایی هم هستند چون ایران، که به دلیل داشتن حکومت هایی دیکتاتوری و یامذهبی نه تنها چنین روزی را قبول ندارند، بلکه برگزاری آن را هم جرم میدانند و کم نبودهاند زنان و حتی مردانی که به خاطر شرکت در برگزاری چنین روزی سر و کارشان به شکنجه و زندان افتاده است.
۱- یکی از آنها گروهی اززنان فمنیست آمریکایی است که (در سالهای ۲۰۱۶-۲۰۱۷) حرکتی را سازماندهی کردند با عنوان Promoting Secularism آنها معتقدند که که پس از شکلهای مختلفی از فمنیسم اکنون لازم است به «فمنیسم سکولار» و ارزشهای مشابهی که در این دو مفهوم هست بیشتر توجه شود. آنها در مقابل این پرسش که «منظور از یک فمینیست سکولار چیست و چه چیزی فمینیست سکولار را از یک فمینیست سنتی متمایز میکند؟» میگویند: یک فمینیست سکولار تشخیص میدهد که مذاهب ابراهیمی پدرسالارانه است و نقشهای جنسیتی دوگانه را ارتقا میبخشد. فمینیسم سکولار ما ریشه در تجربه شخصی و محلی ما از بنیادگرایی مسیحی انجیلی دارد.
۲ـ انجمن ملی سکولار، National Secular Society سازمانی ست که در سال ۱۸۶۶ در انگلستان تاسیس شد. موسس آن چارلز بردلوا Charles Bradlaugh میباشد
۳ـ نسخهی ویرایش شده متنی که برای مجله Filia نوشته شده بود و در کنفرانس ۲۰۱۹ نیز آن را توزیع کردند.
در آینهی کرونا، رضا فرمند
خبرهای نادرست منتشر میکنند! کوروش گلنام