Sunday, Mar 15, 2020

صفحه نخست » آیا کرونا، ویروس "برانداز" است؟ محمد غلام ابوالفضل

MGHAbolfazl.jpgمحمد غلام ابوالفضل - بی بی سی

نظام جمهوری اسلامی از اولین روزهای شکل‌گیری در بهمن‌ماه پنجاه‌وهفت، تا به امروز که بیش از چهل سال از عمرش را سپری می‌کند با مصادیق مختلف "بحران" دست‌وپنجه نرم کرده، انواع مصادیق این مفهوم را می‌توان در روزشمار تاریخ این نظام مشاهده کرد.

با نگاهی به حوادث واتفاقاتی که برای حکومت ایران ایجاد بحران کرده این مفهوم را می‌توان به دو حوزه کلی داخلی وخارجی تقسیم نمود که هرکدام با ماهیت‌های متفاوت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا اجتماعی رخ داده‌اند. به طور مثال چالش‌های گاه بیگاه نظام سیاسی ایران با دو دشمن ایدئولوژیک و سیاسی خود یعنی امریکا و اسرائیل از مصادیق بحران‌هایی است که همواره پیش‌روی جمهوری اسلامی قرار داشته گرچه که در مقاطع مختلف ضعف و قوت پیدا کرده و یا بحران‌های اقتصادی ناشی از آشفتگی بازار ارض که در مقاطع مختلف تاریخی تحولات عمیقی در اوضاع اقتصاد کشور و وضع معیشت مردم ایجاد نموده تا جایی که این بحران گاهی نمود‌های رادیکال‌تری نظیر اعتراضات خیابانی از سوی مردم وکشتار، دستگیری‌های گسترده و سرکوب از سوی نظام را به دنبال داشته است.

همه اینها نه تنها در یک مفهوم واحد یعنی "بحران" باهم در اشتراک هستند بلکه رویکرد کلی نظام در برخورد با آنها از یک الگوریتم واحد برخوردار بوده، گرچه که به تبع وسعت، ماهیت و دوره تاریخی شیوه‌های مختلفی برای سرکوب آنها اتخاذ شده.

ذکر این نکته لازم به نظر می¬رسد که اگر در این نوشتار به مواردی نظیر زلزله، عنوان بحران اطلاق می‌شود منظور بحران‌های اجتماعی، مالی و انسانی است که پس از حوادثی نظیر این گریبان جامعه آسیب دیده را خواهد گرفت که نقش حکومت‌ها پس از رخدادهایی از این دست برنامه‌ریزی و کاهش حداکثری تبعات آنهاست.

کرونا؛ شروع یک بحران

در رخدادهای طبیعی همچون سیل، فارغ از نقشی که سیاست‌های نادرست زیست‌محیطی می‌تواند در به‌وجود آمدن سیلاب داشته باشد، آن‌چه مورد بحث است شیوه مواجهه جمهوری اسلامی با مناطق آسیب‌دیده است که موجب می‌شود رخداد به بحران بدل شود. همین مساله در بحث شیوع کرونا در ایران هم موضوعیت دارد. آیا کرونا به لحاظ تاثیرات اجتماعی که به دنبال خواهد داشت می‌تواند به منحصر به فردترین بحران در طول تاریخ حیات جمهوری اسلامی بدل شود و پایان یا دگردیسی کامل این نظام سیاسی را به دنبال داشته باشد یا جمهوری اسلامی این بحران را هم پشت سر خواهد گذاشت؟

ویروس کوئید ۲۰۱۹ که ما آن را به نام کرونا می‌شناسیم در روز دهم دیماه امسال برای اولین بار در شهر یوهان چین تشخیص داده شد. این ویروس سرعت انتشار بسیار بالایی دارد واز طرفی به گفته مدیر انستیتو بیماری‌های عفونی و آلرژیک ایالات متحده امریکا در مصاحبه ای با شبکه NBC، تهیه واکسن آن چیزی حدود یکسال تا یکسال ونیم زمان نیاز دارد.

این ویروس از راه‌های مختلف و به سادگی از فردی به فرد دیگر منتقل می‌شود و علائمی شبیه سرماخوردگی به همراه دارد و از آماری که تاکنون به دست آمده چیزی حدود دو درصد از مبتلایان به این ویروس جان خود را از دست داده و بسیاری از مبتلایان در صورت مراقبتهای پزشکی نجات خواهند یافت.

باید این نکته را نیز در نظر داشت که میزان مرگ و میر ناشی از ابتلا به این بیماری با توجه به آماری که توسط نهادهای مسئول از داخل ایران منتشر می‌شود نشان می‌دهد میزان مرگ در مبتلایان به ویروس کرونا بیش از آمار جهانی است و در خوش بینانه‌ترین آمار رقمی حدود ۹ درصد از مبتلایان را شامل شده است.

اگر اپیدمی ویروس کرونا در روزهای آینده تبدیل به بحرانی جدی شود اصلیترین تفاوت آن برای جمهوری اسلامی، با مواردی نظیر اعتراضات مردمی، جنگ و حوادث طبیعی در چند نکته بسیار مهم و با اهمیت خواهد بود.

تفاوت کرونا با بحران‌های پیشین

ویروس کرونا توسط یک گروه اپوزسیون یا دولت مخالف هدایت نمی‌شود که جمهوری اسلامی آن را دشمن بنامد و به این وسیله تلاش کند افکار عمومی را از تبعات قرار گرفتن در سوی دشمن ترسانده و انگیزه‌های آنها را برای اعتراض به وضع نابسامان موجود سرکوب نماید. از سویی الگوی رفتاری کرونا با وقایعی نظیر زلزله وسیل یکسان نیست که به یکباره رخ دهد و حکومت بتواند تبعات اجتماعی و معیشتی آن را که متوجه شهروندان در یک منطقه محدود است در طول زمان با تکنیک‌هایی که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد سرکوب کرده بر روی زخم‌های آسیب دیدگان سرپوش بگذارد.

روشن‌ترین مثالی که برای این مورد می‌توان به آن اشاره کرد، زلزله کرمانشاه و سرپل ذهاب است که پس از گذشت حدود سه سال از این رخداد هنوز تعداد بسیاری از آسیب دیدگان این حادثه در سرمای زمستان و گرمای طاقت فرسای تابستان در چادرها و کانکسهایی زندگی می‌کنند و فاقد ابتدایی‌ترین استانداردهای لازم برای سکونت هستند. بسیاری از آنها شغل مناسبی ندارند و در مواردی، آسیب دیدگان این حادثه از شدت مشکلات روحی و روانی ناشی از عدم رسیدگی مسئولان دست به خودکشی زده‌اند. این در حالی است که مسئولان دولتی و سایر ارگان‌های حکومتی تا کنون هیچ اقدام موثری برای حل مشکلات آنها انجام نداده‌اند و تنها با روشهای گوناگون صورت مسئله را پاک کرده‌اند. شیوه‌های که یکی از تکنیک‌های اصلی نظام جمهوری اسلامی در برخورد با بحرانهاست.

حکومت ایران با در دست داشتن هدایت افکار عمومی با ابزار گوناگون که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد رفع بحرانهای ناشی از زلزله کرمانشاه را از یک مطالبه ملی به مطالبه چند هزار آسیب دیده محدود کرد، این درحالی است که آنها در میان قیل و قال‌های رسانه‌های نظام صدایی ندارند که شنیده شود و سایر مردم هم که می‌توانند صدای آنها باشند در میان روزمرگی‌هایی که حکومت برای آنها ایجاد کرده سردرگم ویا بهتر بگوییم به خود مشغول هستند.

در ادامه بررسی خواهیم کرد که ابزار سرکوب نظام سیاسی حاکم بر مردم ایران چگونه عمل کرده و ابتکار عمل را در به اصطلاح برهه‌های حساس به دست می‌گیرد.

کتمان؛ اولین رویکرد حکومت به بحران

در روز ۳۰ بهمن ماه برای اولین بار ابتلای دو شهروند در شهر قم به ویروس کرونا توسط مراجع رسمی اعلام شد گرچه که پیشتر در شبکه‌های اجتماعی خبر غیررسمی ورود این ویروس و به کشور و حتی مواردی از مرگ و میر منتشر شده بود اما مطابق رویه معمول در جمهوری اسلامی این اخبار تکذیب می‌شد. برای بررسی شیوه برخورد نظام سیاسی حاکم بر ایران با بحران‌ها شاید همین‌جا ورود مناسبی به موضوع باشد.

در ساختار مدیریتی نظام از آنجا که اقتدار مترادف با بی‌نقص بودن معنی می‌شود همیشه از انتشار اخبار نگران کننده اجتناب می‌شود تا جایی که کتمان رخداد ناخوشایند امکان پذیر نباشد و کنترل از دست دستگاه‌های مربوطه و در راس آنها نهادهای امنیتی خارج شده باشد.

تازه‌ترین مثال برای روشن شدن این ادعا ماجرای هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری اوکراینی توسط سپاه پاسداران است که در دیماه امسال و پس از حمله موشکی سپاه پاسداران به یک پایگاه نظامی نیروهای امریکایی در عراق، رخ داد. در همان ساعات اولیه این اتفاق و با توجه به شواهد موجود احتمال اصابت موشک توسط بسیاری از کارشناسان و اهالی رسانه مطرح شد اما حکومت ایران زمانی به این موضوع اعتراف کرد که دیگر راهی برای کتمان وجود نداشت.

با نگاهی به تمامی رخدادهای چالش‌برانگیز در تاریخ چهل ساله جمهوری اسلامی خواهیم دید در هیچ موردی هیچ یک از مسئولین نظام مسئولیت وقوع یک حادثه را نپذیرفته است؛ در اکثر موارد با ساختن سناریوهایی بی‌اساس که مستنداتی هم برای آنها ارائه نمی‌شود منشاء حوادث را دشمن ذکر کرده و یا در مواردی که نسبت دادن علت رخداد به دشمن امکان پذیر نباشد فردی که در حادثه کشته شده و یا به هر دلیلی توان پاسخگویی به اتهامات را ندارد مسئول معرفی می‌شود و به علت عدم وجود سازوکار پرسشگری که اصلی‌ترین بازوی آن رسانه‌های آزاد است پس از مدتی ماجرا به فراموشی سپرده می‌شود و در موارد حساس اگر فردی به عنوان یک پژوهشگر و یا روزنامه‌نگار بخواهد از جزئیات ماجرا اخبار و مستنداتی کسب کند با او با شیوه‌های مختلف برخورد خواهد شد.

با این حساب کتمان اولین مرحله از "ماشین سرکوب نظام" است، اما تحولات چشمگیر تکنولوژی ارتباطات در یک دهه اخیر باعث شده تا سرپوش گذاشتن بر وقایع به سادگی گذشته نباشد اولین سلاح حاکمان ایران بی‌اثرشود. چنان که درخصوص انتشار ویروس کرونا شاهد بودیم که اطلاع رسانی پزشکان و پرستاران مراکز درمانی درگیر با این بیماری باعث شد تا سرانجام سکوت مسئولان شکسته شده و به ورود این ویروس به ایران اعتراف کنند. گرچه که میزان پراکندگی بیماران و همچنین تعداد بسیار زیاد مبتلایان و همچنین دچار شدن تعدادی از مسئولین نظام به این ویروس نشان می‌دهد که مدت زیادی است که کرونا به ایران وارد شده و نظام تلاش کرده تا وجود آنرا کتمان کند تا چه بسا بتواند پیش از خبری شدن موضوع آنرا مهار کرده و چه بسا که این دستاورد بزرگ را به کلکسیون افتخارات پوشالی خود بیافزاید.

افزایش بهای مشارکت در بحران؛ ابزار دیگری برای سرکوب

از اعدام‌های انقلابی سران حکومت پهلوی گرفته تا محاکمه‌های چند دقیقه‌ای مخالفان در تابستان ۶۷ تا دادگاه‌های نمایشی و پخش اعترافات تلویزیونی در مقاطع مختلف و زندانها و تبعیدها و مهاجرتهای اجباری وشلیک به سر و قلب معترضان در اعتراضات آبان ماه امسال و تهدید خانواده‌های جانباختگان سانحه هواپیمای اوکراینی همه و همه هزینه‌هایی است که نظام جمهوری اسلامی در مواقع وقوع بحران بر مخالفان و حتی منتقدان تحمیل میکند تا خیال پیگیریِ چرایی رویدادها را از سر بیرون کنند.

این حربه یکی از موثرترین تیرهای ترکش سرکوب نظام اسلامی در روبرویی با بحرانهاست. هزینه‌های گزاف مخالفت و یا اعتراض با وضع موجود همیشه توانسته در سرکوب بحران‌هایی که نظام با آنها روبرو بوده دست حکومت را بگیرد و ترس ناشی از برخوردهای قهری بی‌حساب وکتاب باعث شده عموم توده‌ها بی‌تفاوتی را به جای زندان و شکنجه برگزیده و عملاً نظام در برابر خود ملتی را ببیند که افراد آن تنها زمانی لب به اعتراض خواهند گشود که نتیجه بی‌کفایتی‌ها گریبان خودشان را بگیرد.

این بی‌تفاوتی آنجایی به سود نظام حاکم رقم می‌خورد که مردم به صورت یکپارچه با هیچ بحرانی به صحنه اعتراض نمی‌آیند. تنها اشتباه استراتژیک نظام در این خصوص افزایش یک شبه بهای بنزین بود که برای اولین بار اقشار مختلف را در کنار یکدیگر قرارداد و معترضان از جنس جنبش سبزی که طبقه متوسط شهری آنرا تشکیل می‌دادند و دغدغه‌های مدنی وسیاسی آنها را به خیابان می‌کشاند در کنار معترضان دیماه ۹۶ که دغدغه معاش داشتند قرارگرفتند و نظام را با گسترده‌ترین بحران داخلی پس از انقلاب مواجه کردند.

از آنسو حکومت نیز به اشتباه گزینه افزایش بهای مشارکت در بحران را انتخاب کرده و گران‌ترین آنها یعنی کشتن گستره معترضین را برگزید که باز هم به دلیل گستردگی دسترسی مردم حتی در دورافتاده‌ترین نقاط کشور به ابزار اطلاع‌رسانی، حکومت دچار چنان سردرگمی شد که پس از گذشت حدود چهار ماه از این اتفاقات نتوانسته پاسخی برای آن پیدا کند و حتی از اعلام رسمی تعداد کشته‌شدگان خودداری می‌کند و هیچ نهاد حاکمیتی زیر بار مسئولیت اعلام تعداد کشته‌شدگان نمی‌رود.

گرچه که جمهوری اسلامی با استفاده از ورق دیگری از کارت‌های بازی سرکوب تا به امروز توانسته است افکار عمومی را تا اندازه‌ای از پرسشگری درخصوص وقایع آبان ماه، تعداد کشته‌شدگان و سرنوشت دستگیرشدگان به نقاطی دیگر معطوف کند. این برگ تا به امروز برنده چیزی نیست به جز بحران در پس بحران که در بخش بعد به بررسی آن خواهیم پرداخت.

اما در خصوص انتشار ویروس کرونا دستان حکومت برای سرکوب بحران احتمالی حاصل از این رخداد تا حدود بسیاری بسته خواهد بود چرا که ویروس کرونا با خود مرگ به همراه خواهد آورد و مبتلایان ویا افراد در معرض ابتلا در شهرهایی که ماهها در قرنطینه به سر برده‌اند و دستگاه‌های حاکمیتی هم از بر آورده کردن مایحتاج اولیه آنها نظیر خورد و خوراک و دارو در گِل مانده است، چیزی برای از دست دادن نخواهند داشت و هرکدام تبدیل به جنگجویی خونریز خواهند شد تا بتوانند آخرین بخت خود را برای زنده ماندن بیازمایند.

بحران؛ مخدری برای فراموشی

همانطور که در بخش‌های مقدماتی نوشتار عنوان کردیم، سوالهایی بنیادین در خصوص ارتباط ذاتی نظام جمهوری اسلامی با مفهوم بحران می‌توان مطرح نمود که هرکدام نیازمند پرداختن و تحلیل است. اما آنچه می‌تواند به روشن شدن بیشتر بحث ما در خصوص موضوع نوشتار کمک کند پاسخ به این سوال است که آیا بحران برای نظام جمهوری اسلامی تاکنون فرصتی برای تضمین بقا نبوده است؟

اگر پاسخ ما به این سوال آری باشد از سه جنبه می‌توان این ادعا را اثبات نمود:

اول اینکه بحران‌ها از ابتدای شکل‌گیری نظام تاکنون یکی از فرصت‌های اصلی شناسایی مخالفان و حذف آنها بوده‌ است.

دیگر اینکه پس از مهار هر بحران نظام نمایش‌های اقتدار گسترده و پر خرج در دستگاه‌های پروپاگاندای خود به راه انداخته که به زعم خود باعث دلگرمی هواداران و دلسردی دشمنان و مخالفانش شده است.

و اما جنبه سوم و مرتبط با موضوع نوشتار حاضر خاصیت فراموشی بحران‌های قبلی بعد از پدید آمد رخداد بحرانی جدید است. اما آنچه این ابزار را نیز در مواجهه با بحران احتمالی فراگیری ویروس کرونا بی‌اثر می‌کند ماهیت متفاوت این فاجعه احتمالی است.

در صورت درگیر شدن طیف گسترده‌ای از مردم با این بیماری هیچ حربه‌ای نمی‌تواند افکار عمومی را از آنچه با گوشت وپوست واستخوانشان با آن درگیر هستند منحرف کند، نه انتشار خبر مرگ چهره‌ای سرشناس نه خبر کشف بزرگترین فساد مالی تاریخ و نه حتی خبری نظیر جنگ با اسرائیل و آمریکا. چرا که فرد مبتلا به کرونا نیاز به دارو و تغذیه و رسیدگی مناسب دارد و در صورت نداشتن این‌ها دیگر هیچ اتفاقی برای او اهمیت نخواهد داشت.

تحریک احساسات مذهبی

اولین شهری که ویروس کرونا در آن شناسایی شد شهر قم ، مهمترین پایگاه روحانیت مذهبی ایران بود. وجود مقبره "حضرت معصومه" که از امام زادگان مقدس شیعیان است در این شهر که روزانه پذیرای هزاران زائر از سرتاسر ایران است می‌تواند مناسب‌ترین بستر انتشار این ویروس را به سراسر ایران فراهم کند، از سویی این اتفاق یعنی انتقال ویروس به شهرهای دیگر و گسترش آن که در باورهای مذهبی می‌تواند به نوعی بلای الهی تعبیر شود در این صورت شروع یک بلا از یکی از مهمترین مراکز مذهبی شیعیان می‎تواند بسیاری از ادعاهای متشرعین و در راس آنها روحانیون که در تصمیمات نظام سیاسی ایران تعیین‌کننده هستند را نقش بر آب کند.

دلیلی که درباره مقاومت روحانیون شیعه در برابر تعطیل کردن حرم "حضرت معصومه" در بسیاری از تحلیل‌ها در نظر گرفته نشد. در رسانه‌های مختلف بیشتر به موضوع درآمد زایی این مجموعه به عنوان دلیل مقاومت روحانیون در برابر تعطیلی این مقبره پرداخته شد. به عبارتی تعطیلی این مقبره خط بطلانی بود بر بسیاری از خرافاتی که نظام جمهوری اسلامی از آنها در این چهل سال بهره جسته و به این وسیله ردای تقدس پوشیده و توانسته بخش عظیمی از توده‌ها که اعتقادات مذهبی دارند را از ترس آخرت با خود همراه کرده و دنیای آنها را هم به یغما ببرد.

یکی از موثرترین حربه‌های اتاق‌های فکر سرکوب در نظام، تحریک احساسات مذهبی است که بارها دستگیر نظام در بحران‌ها بوده که به موارد متعددی از آن می‌توان در رخدادهای گوناگون اشاره نمود، از ادعای سوزانده شدن کتاب قرآن در اعتراضات سال ۸۸ و آبان ماه امسال گرفته تا ارسال فیلم‌هایی با مضامین احساسی از داخل زیارتگاه شیعیان در قم که تلاش می‌کند این محل را دارالشفاء قالب کرده و تلاش کند با تحریک احساسات مذهبی مردم افکار را از واقعیت‌های علمی و پزشکی منحرف نموده و بر روی کاستی‌ها و ناکارآمدی‌ها سرپوش بگذارد.

درحالی که ویروس کرونا یک به یک درحال تسخیر تن‌های مردم این شهر است و چه بسا این مکان مرکز انتشار این ویروس به سراسر ایران و از طریق زوار خارجی به کشورهای همسایه باشد.

اینها تنها بخش‌هایی از ساز و کار تودرتوی نظام سرکوب در جمهوری اسلامی است، از دیدگاه علمی مواجهه با بحران نیازمند دو فاکتور اساسی یعنی تخصص و توانایی مدیریت است. باید به این نکته توجه داشت که داشتن مدرک در یک رشته خاص نمی‌تواند متضمن وجود تخصص در فردی باشد که مسئولیت مواجهه با بخشی از بحران بر عهده اوست.

مثال زنده برای این ادعا مبتلا شدن معاون وزیر بهداشت جمهوری اسلامی به ویروس کروناست، شخصی که خود پزشک است و بر نوک پیکان مقابله با انتشار ویروس کرونا قرار دارد. این اتفاق طنز تلخی است که عمق فاجعه مدیریت کلان در جمهوری اسلامی را هویدا می‌کند. فردی که خود پزشک است و در جایگاهی قرار گرفته که باید کشوری را از ابتلا نجات دهد نمی‌تواند از خودش مراقبت کند.

شاید در پاسخ بگویید او به واسطه وظیفه‌اش، این روزها در معرض مداوم بیماران قرار داشته و دلیل ابتلای او همین است؛ در جواب باید گفت، پروتکل‌های بهداشتی و امنیتی در هنگام حضور در فضاهای آلوده به نحوه‌ای طراحی شده که کادر پزشکی و همراهان بیمار دچار آلودگی با ویروس نشوند اما ایرج حریرچی با اظهارنظرهایی که در مورد عدم موافقتش با قرنطینه شهرها کرد و بیان اینکه قرنطینه شهرها برای قبل از جنگ جهانی اول است و هم چنین نحوه غلط پوشاندن دهان به هنگام سرفه کردن در برنامه زنده و نشست خبری مشترک‌اش با علی ربیعی، سخنگوی دولت، نشان داد سهل انگار و غیرمتخصص است و این فرضیه را بیش از پیش تایید کرد که در نظام جمهوری اسلامی مدیران بخش‌های مختلف بیش از دارا بودن تخصص باید متعهد به نظام سیاسی باشند.

این نکته را حتی از میان سخنان آیت‌الله علی‌خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، نیز می‌توان دریافت که درک او از مدیریت، برخواسته از ایدئولوژی حاکم بر فضای سیاسی ایران است تا تخصص.

آقای خامنه‌ای در تاریخ ۱۳۹۸/۰۲/۲۴ در دیدار با جمعی از مسئولان در خصوص مدیریت جهادی اینگونه گفته:

"مدیریت شجاعانه، امیدوارانه، جهادی، با اِشراف میدانی بر مشکلات -خیلی از مشکلات را در اتاق اداره و مدیریت و پشت میز نمی‌شود فهمید، باید رفت در صحنه، در عرصه، تا مشکلات را بتوان لمس کرد- عدم انفعال در برابر دشمن، شرطی نکردن اقتصاد کشور به تصمیم این و آن."

او دراظهارنظری دیگر درخصوص مدیریت جهادی در تاریخ ۱۳۹۷/۱۱/۲۲ در "بیانیه گام دوم انقلاب، خطاب به ملت ایران" می‌گوید: "عظمت پیشرفت‌های چهل‌ساله‌ی ملّت ایران آنگاه بدرستی دیده میشود که این مدّت، با مدّتهای مشابه در انقلابهای بزرگی همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب هند مقایسه شود. مدیریّتهای جهادی الهام‌ گرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» که امام بزرگوار به همه‌ی ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همه‌ی عرصه‌ها رسانید."

وی در مجموعه اظهار نظرهای خود در خصوص مدیریت جهادی که الگوی مدیریتی مدنظر وی بوده و همواره بر لزوم استفاده از مدیران جهادی در تمامی بخش‌ها اشاره می‌کند حتی یکبار هم از لزوم داشتن تخصص در میان مدیران حرفی نزده، او در مجموعه این اظهارات از کلمه "علم" ۱۹ بار استفاده کرده که تنها دو بار از این تعداد به بیان داشتن علم به عنوان یکی از شرایط مدیراشاره دارد.

با توجه به مواردی که در این نوشتار به آنها پرداختیم شرایطی را متصورشوید که جمهوری اسلامی موفق به مهار ویروس کرونا (اگر عارضه‌ای طبیعی موفق به توقف آن نشود) نشده و این ویروس در سطحی گسترده در میان مردم منتشر شود وتعداد بسیاری را مبتلا کند.

یکی از القابی که پس از ابتلای تعدادی از مسئولین به کرونا به این ویروس داده شد لقب "ویروس دموکرات" بود به این معنی که کوئید ۲۰۱۹ تفاوتی میان افراد، غنی و فقیر و مسئول وغیر مسئول قایل نمی‌شود و تهدید آن متوجه تمام افراد جامعه است.

با این حساب در صورت فراگیری غیر قابل انتظار این ویروس و ابتلای میلیونها نفر به آن، بخشهای مختلف و گاها حساس نظام فلج خواهد شد. نیروهای نظامی یکی از بخشهایی خواهد بود که درصورت انتشار گسترده کرونا تهدید جدی خواهد شد زیرا که تجمع این نیروها در پادگانها و مراکز نظامی که عمدتاً اوضاع بهداشتی وامکانات درمانی ویژه‌ای هم ندارند بستر مناسبی برای تکثیر این بیماری خطرناک خواهد بود.

حال شرایط اضطراری را در نظر بگیرید که به علت انتشار گسترده ویروس وابتلای میلیونها نفر از شهروندان که گردانندگان صنایع اساسی تامین کننده آب، برق و موادغذایی هستند به علت ابتلا و یا خطر ابتلا نمی‌توانند مانند شرایط عادی به تولید کالاهای اساسی بپردازند. در چنین سناریویی شرایط خاص حاکم بر کل کشور، فقدان منابع مالی که دولت هماکنون نیز با آن مواجه است، تعطیلی صنایع اصلی، قحطی، خاموشی‌های طولانی مدت برق و کمبود آب شرب تبعات بسیار وحشتناکی را برای مردم می‌تواند به دنبال داشته باشد؛ موضوعی که بالقوه می‌تواند به واکنش مردم منجر شود.

با این اوصاف نظامی که سالها ایجاد "مخوفترین" نهادهای امنیتی جهان و سرکوب مخالفان ر در کارنامه خود دارد، اینبار تحت تاثیر و مغلوب ویروسی شود که شاید "ویروس برانداز" تاریخ نام بگیرد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy