وضعیت سنجی دویست و نود و هفتم: سه ویروس و «اقتدارگرایی»
ویروس کرونا در چین به جان مردم افتاد و سپس جهان را فراگرفت. در روزهای اول فروردین، در همانحال که مردمان بسیاری حبس خانگی شدهاند، خامنهای امریکا را عامل انداختن این ویروس به جان مردم دنیا میشمارد؛ سفیر چین این ادعا را که امریکا دنیا را به بیماری واگیر مبتلی کرده، احمقانه میداند و سخنگوی وزارت خارجه و سفیر این کشور در فرانسه، میگویند این ویروس از امریکا به چین رفته است. و ترامپ ویروس را «ویروس چینی» میخواند. هرسه «اقتدارگرا» هستند. اثر فراگیر شدن بیماری کویید 19 بر اقتصاد جهان را کاهش 5 تا 10 درصد رشد اقتصاد برآورد میکنند و رئیس صندوق بینالمللی پول اخطار میکند که بحران اقتصادی پیشرو، بس شدیدتر از بحران اقتصادی 2008 است. بدینقرار، ویروسی که اگر بنابر رشد انسان و آبادانی طبیعت بود، به انسان منتقل نمیشد و، در وضعیت موجود، اگر، بموقع عمل میشد میتوانست عالمگیر نشود، جهان را مورد حمله قرارداده و در همانحال به جامعههای در موضع مسلط و جامعههای در موضع زیرسلطه، میگوید: جهان گرفتار پویایی مرگ است و از جبر این پویایی نمیتوان رهید مگر با وجدان به حقوق و به جنبش درآمدن برای تغییر نظامهای اجتماعی کشوری و جهانی. تغییر اول و اساسی، تغییر رابطه انسان با نهادهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و دینی و تعلیم و تربیتی و هنری است. این نهادها باید مقام رهبری مستبدانه بر انسان را ترک گویند و انسان حقوند رهبری کننده آنها بگردد. قدم اول، راه دادن حقوق پنجگانه به طرزفکرها است وگرنه، ویروس میگوید: بحرانهای مرگبار و بس ویرانگر بر هم خواهند افزود. بخصوص که مدیریت مبارزه با این بیماری نیز گویای قدرتمدار بودن عقلها و تنظیم رابطهها با قدرت است. بهایی که ساکنان روی زمین بابت این مدیریت میپردازند، تا بخواهی سنگین است:
❋ مدیریت اقتدارگرای مبارزه با ویروس کرونا:
سه مدعی اقتدارگرا منطق صوری بکار میبرند وقتی یکدیگر را متهم میکنند. توضیح اینکه توجهها را جلب صورت میکنند تا مردم کشورهاشان محتویا را نبینند. محتوائی که میپوشانند بیکفایتی و نظمگریزی و مسئولیت نشناسی، همه، ناشی از قدرت را تنظیم کننده رابطهها و ناظم زندگی فردی و جمعی شناختن و کردن است. وگرنه،
● از رﮊیم چین بپرسیم: شما که میگویید امریکا ویروس را عمداً به جان بشر نیانداخته اما ویروس از امریکا به چین آمده است، گیریم که خواب بودید و ندیدید ویروس از امریکا وارد شد و در شهر ووهان به جان مردم افتاد؟ اما هشدار پزشکی که جانش را از دست داد چرا نشندید و زیان جانی و مالی تا این حد سنگین را بر مردم چین و مردم دنیا روا دیدید؟
● از خامنهای بپرسیم: از وقتی «دشمن» را وسیله توجیه «اقتدارگرایی» و «کسب قدرت سیاسی» کردهاید، بطور مشخص از گروگانگیری که بر سر آنها معامله پنهانی نیز کردید، همه روز امریکا را مقصر خراب شدن روزافزون وضعیت کشور میخوانید. بنابراین، مراقبت شما باید کامل میبود تا که «دشمن» نتواند ایران را گرفتار جنگ ویروسی نیز بگرداند. فرض کنیم غافل شدید. اما وقتی «وزیر» سابق بهداشت( قاضیزاده هاشمی)، به قول خودش در اواخر آذر و اوائل دی هشدار داد، چرا بجای پیشگیری، بیماری را پنهان کردید و بعد از آن هم که مرگها بر اثر بیماری آن را از پرده بیرون انداختند، کارهای بایسته را برای مهار آن انجام ندادید؟ و هنوز نمیخواهید ببینید این ویروس بند از بند گسیختگی رژیم ولایت مطلقه فقیه و آلت فعل شدن شما را گزارش میکند: نمونه موافقت کردن و ویزا دادن به پزشکان بدون مرز و از فرودگاه بازگردانده شدن آنها توسط سپاه. شما چه کارهاید؟
● از ترامپ بپرسیم: شما که ویروس را چینی میدانید، فرض کنیم حکومت چین نخست شهر ووهان را به ویروس مبتلا کرد تا سپس جهان را فراگیرد. در این صورت، آیا نخستین حکومتی که باید کشور را قرنطینه میکرد، نباید حکومت شما میبود؟ شما چرا ویروس را جدی نگرفتید و حتی وقتی به کشورهای دیگر سرایت کرد، در مقام مبارزه با آن بر نیامدید؟ چرا شما و همتای انگلیسی شما، جانسون، دیرتر از همه وارد عمل شدید؟ مسئول زیان عظیم جانی و مالی به مردم امریکا کسی جز شما است؟ 2000 میلیارد دلار برای حمایت از بنگاههای اقتصادی هنوز بخشی از این زیان است.
بدینقرار، هر سه، واقعیتی که بیکفایتی و مسئولیت و نظم نشناسی خویش است را با لباس سیاست پوشاندن بر بیماری واگیر، میپوشانند. در وضعیت مبارزه با ویروس کرونا در کشورهای مختلف جهان که تأمل کنیم، میبینیم هم در سطح دولتها و هم در سطح مردم، به میزانی که از نقش دادن به زور کاسته و بر نقش دادن به حقوق در تنظیم زندگی افزوده شده و میشود، مبارزه با بیماری کارآتر است. در حقیقت، در این مبارزه، مسئولیت شناسی شهروندان نقش اول را ایفا میکند و بدون قائل شدن به حقوق برای خود و یکدیگر، نمیتوان مسئولیت شناس شد. در کشورهایی که مردمِ مسئولیت شناس ،خود، همبسته، در مبارزه با کرونا شرکت میکنند، مهار ویروس سهلتر و اندازه زیان کمتر است. در ایران، وضعیت سختتر است زیرا ویروس کرونا دست به دست دو ویروس دیگر داده و این سه ویروس به مردم ایران هجوم آوردهاند:
❋ ایران زیر حمله سه ویروس استبداد و تحریمها و کرونا:
1. ویروس اول و دیرپا ویروس استبداد است که خود مجموعهای از ویروسها است: ویروس بیکفایتی، ویروس حقنشناسی برای هیچ انسانی، ویروس زورگویی، ویروس دروغ، ویروس فساد، ویروس مسئولیت نشناسی، ویروس بینظمی، ویروس تجاوزپیشگی، ویروس خیانتگری، در نتیجه، ویروس بیاعتمادی، ویروس یأس، ویروس تسلیم طلبی، ویروس بیتفاوتی، ویروس ناهمبستگی و خود محوری و...، در نتیجه، ویروس قدرت مداری که دین را میخورد و میان تهی میکند. یک نمونه آن، سخنان خامنهای در روز مبعث: آیه قرآن را از معنای خود تهی میکند با استناد به قسمتی از آیه و تغییر معنای آن که گویای بیمایگی او نیز هست و خلاف قسمت دیگر گفتن و کردن او؛
2. ویروس تحریمها که ترامپ و حکومت او وضع کرده است. باید سر و کله ویروس کرونا پیدا میشد تا معلوم شود این تحریمها چه اندازه جنایتکارانه هستند. تا کجا بکار جبار ایران و دستیاران جنایتکار او در ارتکاب انواع جنایتها میآیند و چه اندازه مردم ایران گرفتار جنایتهای اقتصادی (فقر سیاه و بیکاری و فسادها) و سیاسی (عریان شدن رژیم) و اجتماعی (آسیبهای اجتماعی مهلک) و طبیعی (بیابان شدن کشور) و نظامی (گرفتاری کشور در ده جنگ که آخری با ویروس کرونا است) و دینی و فرهنگی(محروم شناختن مردم کشور از حقوق و محروم کردنشان از معنویت و منحط کردن اخلاق و نازا کردن فرهنگ). بدینقرار، ترامپ و حکومت او همکار با رﮊیم جنایتکار و شریک جنایتها است و تاریخ ایران او را در عداد جنایتکاران ثبت خواهد کرد اگر تحریمها را لغو نکند. و
3. ویروس کرونا و چگونگی رویارویی با آن: بنابر آنمقدار از پنهان شده که آشکار شده است، ویروس در قم دست به حمله زده است. بنابر این که ویروس به نقاط ضعف حمله میکند، پس قم در بردارنده نقاط ضعف است. از جمله نقاط ضعف، پرشدن خلاءها توسط خرافهها است، خلاءهایی که ولایت مطلقه فقیه در دین ایجاد میکند، توسط کارگزارانش ساخته و اجرائی میشوند. با توجه به این امر که ویروس بیشترین شمار پزشکان و پرستاران را در قم از پا درآورده است، پس، بیماری در این شهر فراگیرتر بوده است. این شهر مرجع نشین است. همه آنها نیز از مردم خواستهاند از رهنمودهای پزشکان پیروی کنند. اما چرا نتوانستهاند مردم شهر را به همکاری با پزشکان در حفظ خود از بیماری کشنده، برانگیزند؟ پاسخ ضعف بزرگ دوم است و آن این است: اختیار قم، حتی حوزههای دینی در دست عوامل رژیم ولایت مطلقه فقیه است و آن رژیم بنابر پنهان نگاهداشتن بیماری واگیر داشته و مانع از عمل حتی مراجعی شده است که معروف به «مراجع دولتی» هستند. افزون براین، رویه سکوت و در قبال جنایت و خیانت و فساد رژیم به کنار، حتی خالی کردن دین از محتوی و ناکار آمدی فقه تکلیفمدار، سبب سقوط اعتبار مرجعیت، حتی در شهر مرجع نشین شده است. مراجع غیر دولتی میتوانستند فرصت را برای برانگیختن مردم به مبارزه با بیماری و قرنطینه گزینی داوطلبانه، مغتنم بشمارند، اما نشمردند.
بدینسان، ویروس با حمله به ضعفها، ایرانیان را از ضعفهایی آگاه کرد که مرگآورند. ضعف اصلی که ضعفهای دیگر از آن مایه میگیرند، غفلت از حقوق خویش و تنظیم فعالیتها و رابطهها با حقوق است. این همان ضعفی است که جامعه جهانی نیز بدان گرفتار است:
❋ ضعفی که ضعفهای دیگر از آن مایه میگیرد و جهانی در برابر پویایی مرگ :
ضعف بزرگ که غفلت از حقوق و تنظیم فعالیتها و رابطه توسط قدرت است، در ایران نمایانتر است؛ زیرا به این کشور سه ویروس هجوم آوردهاند؛ وگرنه، این ضعف در جامعههای دیگر نیز، ضعف اصلی است. وجود این ضعف علت و معلول سامانه مسلط -زیرسلطه، در سطح رابطه فرد با فرد و گروه با گروه و جامعه با جامعه است. پویاییهای این نظام به پویایی مرگ میانجامند: بحرانهای طبیعی که دائم شدیدتر میشوند و بحرانهای اقتصادی که اینبار، ویروس کرونا شدت ضعف نظام اقتصادی سرمایهداری را آشکار میکند، بحرانهای اجتماعی که ناتوانی جامعهها از تنظیم فعالیتها و رابطههاشان، حتی برای حفظ جان خویش، گویای شدت آن است و بحرانهای سیاسی که ضعیف شدن دولتها و ناتوان شدن احزاب و سازمانهای سیاسی در همه کشورهای جهان، در نتیجه، مدیریت ضعیف مبارزه با ویروس کرونا گزارشگر شدت آن است.
سرایت بیماری به سراسر جهان به جهانیان امکان میدهد واقعیتی را آشکار ببینند که تا این زمان نمیدیدند: پویایی مرگ یعنی فراگیر شدن بکاربردن زور در شکلهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی. ترکیبها که از علم و فن و پول و زور و ... ساخته میشوند و چنان ساخته میشوند که مرگآورتر و ویرانگرتر بگردند. پدیدآمدن بیماری از این نوع، هم گویای فراگیر شدن اعتیاد به بکاربردن زور است و هم گویای این امر است که جامعههایی که بیشتر معتاد هستند، بیشتر گرفتار جبر پویایی مرگ هستند.
اگر زور - در واقع ترکیبهایی که زور یک عنصر آنها است - فراگیر جامعه را گرفتار کشندههای فراگیر دیگر میکند، از زور و پویایی مرگ چگونه میتوان رهید؟
پرسش میگوید که بخش مسلط و بخش زیرسلطه جهان در برابر یک و همان مسئله قرارگرفته اند: پویایی مرگ. انسانها در همه جای جهان در مدارهای بسته سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خودساخته، گرفتار شدهاند. مدار بسته، مدار قدرت است. سامانههای قدرت محور را انسانها خود ساختهاند. خود نیز باید خویشتن را از آنها رها کنند و رهاکردن یعنی بدرآمدن از غفلت از استقلال و آزادی فرد و جامعه و جامعه جهانی. بدینسان، پاسخ پرسش این میشود: وجدان به حقوق و خویشتن را بمثابه مجموعهای از استعدادها بازیافتن و به جنبش در آمدن در همه جا برای رهایی از جبر مرگ و بازسازی زندگی در استقلال و آزادی، در نظامهای اجتماعی نه مسلط نه زیرسلطه، مستقل و آزاد. هرگاه ایرانیان، دست کم آن بخش از جامعه که محل عملش، محل عمل نیروی محرکه تغییر است، به حقوق پنجگانه وجدان مییافت و مبارزه با ویروس کرونا را در سطح جامعه، با شرکت جمهور مردم، از راه وجدان به حقوق و عمل به حقوق و تنظیم رابطهها باحقوق، سازمان میداد، نه هم بر ویروس پیروز میشد، نه هم جامعه ایرانی را توانا به مبارزه با ویروس استبداد و ویروسی میکرد که سامانه سلطهگر -زیرسلطه در سطح منطقه و جهان است، بلکه برای جهانیان، در به جنبش درآمدن برای جانشینِ پویای مرگ کردنِ پویای زندگی در حقوندی الگو میشد.
نمونههایی از وجدان به حقوق و زورزدایی در جامعه ایران و جامعههای دیگر مشاهده میشوند که امید و نوید بخشند. هنوز دیر نیست اگر فرصت را برای از نقد اندیشههای راهنمای خود، به یمن وجدان به حقوق را به آتش یأس و تسلیم طلبی نسوزانیم.
ویروس کرونا مصیبت یا موهبت؟ مسعود افتخاری
سوگند نامه کرونائی، هادی خرسندی