حقیقت دردناکی ست ولی باید آن را پذیرفت:
همان قدر که ویروس کورونا خطرناک است، همان قدر هم خاموش نگه داشتن اقتصاد خطرناک است.
دولت های بسیاری به قول کامپیوترکارها اقتصاد شان را «شات دان» کرده اند یا به حالت «استندبای» در آورده اند.
آن هایی که غنی هستند، و جان مردم برایشان مهم است، به فکر تخصیص بودجه های کلان و امکانات فراوان برای خاموش نگه داشتن دستگاه اقتصادشان هستند و برای این کار برنامه ریزی می کنند.
اما حکومت هایی هم هستند که بعد از چند روز خاموش نگه داشتن نصفه نیمه ی دستگاه اقتصاد و اجتماع، بی طاقت شده اند و در صدد روشن کردن و راه انداختن مجدد آن هستند.
در جاهایی که امکانات و تدبیر برای نجات جان انسان ها هست، مردم به رغم مشکلات موجود، سعی می کنند با کمک های دولتی زندگی قناعت واری داشته باشند بلکه در مدت زمانی کوتاه راهی برای نابود کردن این ویروس منحوس پیدا شود.
دانشمندان نیز با سرعت و به کار گیری تمام امکانات موجود، در صدد یافتن راه حلی هستند برای از بین بردن اثرات این ویروس یا حداقل جلوگیری از تاثیرات این ویروس بر انسان های سالم.
در جاهایی که امکانات و تدبیر برای نجات جان انسان ها وجود ندارد، مردم «ناچارند» میان کسب نان و «رولت روسی» یکی را انتخاب کنند چون زندگی بدون نان برای آن ها و خانواده و فرزندان شان مساوی ست با مرگ.
پس ناچار به سوی مرگ «رندوم لی» و فجیع کورونایی می روند.
شاید اگر راهی برای نابود کردن این ویروس منحوس در کوتاه مدت پیدا نشود همه ی کشورها بر سر دوراهی رولت روسی و راه اندازی دستگاه های اقتصادی و اجتماعی قرار بگیرند و ناچار به پذیرش مرگ جسمی مردمان شوند.
مردم کشور ما چندی است که با این واقعیت کنار آمده اند و با چشمان باز و بدون رعایت نکات ایمنی خود را به دامن این ویروس انداخته اند.
آن چه این روزها به عنوان «غربالگری» شناخته می شود، دیگر نه توسط افراد مسوول که توسط ویروس مرگ صورت خواهد گرفت. آن ها که باید بمیرند می میرند و آن ها که باید بمانند می مانند و زندگی به این صورت ادامه پیدا خواهد کرد.
پس باید به دو گروه چشم امید دوخت:
حکومت های مسوول و دانشمندان تلاشگری که صاحب امکانات باشند، که متاسفانه در کشور ما از هیچکدام این ها خبری نیست.