یک زبانزد آمریکائی میگوید: "وقتی زندگی بشما لیمو داد، لیموناد درست کنید"؛ در اینجا واژهی "لیمو" یک کاربُردِ منفی دارد. برای مثال چنانچه یک ماشین و یا جنسی خریداری میکنید و با مشکلات غیرعادی روبرو میشوید؛ میگویند، آن ماشین یا کالایِ نامطلوب، "لیمو" بوده است. بنابراین منظور از زبانزدِ لیموو لیموناد، یعنی از فرصتهای مثبت و منفی، باید استفادهی خوب و پسندیده کرد. ما، در پیدایش کرونا نه سهمی داشتیم و نه انتخابی کردیم، ولی باید ببینیم که در چنین موقعیت و در این فرصت چه انتخاب مثبتی میتوان کرد و لیموناد ما از این ماجرا چیست و چگونه است. آیا درسی از این فاجعه میتوان گرفت؟
درس نخست، پیدایش کرونا
همانطور که طی چهار ماه گذشته، بارها خوانده و شنیده ایم؛ تئوریهای مختلفی در مورد پیدایش کرونا وجود دارد:
۱) ساخته و پرداختهی چین، یا آمریکا و یا صیهونیست هاست؛
۲) نتیجه کم دانی انسان است که حتی از کشتن و خوردن خفاش هم، دوری نمیکند؛
۳) یک حرکت طبیعی است برای "بقای اصلح" است.
بخشِ نخستِ تئوری۱ (کرونا ساخت چین است)، دانالد ترامپ (پنهانی) و تندروهایِ ناسیونالیست-نژاد پرست آمریکا بر این باور هستند که چین قصد کنترل و رهبری جهان را دارد. چین برنامه داشت که با ساختن و شیوع گستردهی این ویروس، رقبا و کشورهای غیر همراه را تضعیف کند و سیستم اقتصادی را متزلزل سازد، تا بتواند به آسانی و آرام آرام ابزارهای کنترل را در دست گیرد.
خامنهای، فرقه گراها و عدهای با اندیشههای یک بُعدی و باورمند به تئوری توطئه، میگویند آمریکا (استکبار جهانی) قصد کنترل اقتصاد بینالمللی و "نظامِ جهانی" را دارد. آنها ویروس کرونا را یک حملهی بیولوژیکی میبینند که در لابراتوارهای سیا و پنتاگون، تهیه گردید و چین و ایران را هدف قرار داد، ولی نتوانست شیوعِ آنرا مهار کند و کنترل را از دست داد.
بخشِ تئوریِ توطئهی صیهونیستی و نقش یهودیان در بوجود آوردن ویروس کرونا، بسیار گسترده میباشد. میگویند یهودیان ویروس را ساختند و شیوع دادهاند که بتوانند با تزلزل معاملات بورسهای جهان، هم سودهای آنچنانی ببرند و هم کنترل بیشتری در دست بگیرند. در ضمنی که دنیا را سالها محتاج به دارو و وسائل مورد نیاز مبارزه با ویروس بکنند و با فروش آن منفعتهای نجومی ببرند. این نوع دید و برداشت، ریشهی تاریخی دارد. برای نمونه نگاهی به دوران طاعون سیاه بیش از ۵۰۰ سال پیش میتواند روشنگر باشد.
شیوع بیماری طاعون در اروپا و جستجو برای پاسخ به این مرض ناگهانی، فراگیر و کشنده، عدهای را متوجهی یهودیان کرد که بنا به ادعای آنان از این بیماری مصون بودند. میگفتند این سمی بود که یهودیان در آبهای آشامیدنی غیریهودیان ریختهاند. حتی تعدادی از یهودیان اقرار کردند و یا از آنان اقرار گرفتند و یک خاخام نیز متهم به ساختن و فرستادن سم به شهرهای مختلف اروپا شد.
درس دوم، بهداشت در رابطه با احتیاج انسان
آنچه انسان را مجبور به خوردن خفاش میکند، انتخاب نیست، احتیاج است. کارو، شاعر و نویسندهی ایرانی ارمنی تبار در اینمورد مینویسد: گفتم، بگو بمن،ای فاحشه! که داد بباد.. شرافت و غرور تو را؟.. ناله از دلش سر داد: کای احتیاج، زادۀ زر، مادر فساد، لعنت بروح مادر معروفۀ تو باد! خوردن خفاش، یا چیزهای نامناسب و نامطلوب دیگر، اکثرن (اکثراً) با احتیاج آغاز میشود. ولی به مرور زمان عادی و عادت میشوند و جا میافتند و حتی جزو آداب و رسوم میگردند. برای مثال، در دورانِ گذشته، احتیاج حکم میکرد که پس از کشتن یک حیوان (گاو و گوسفند و خوک و...) از همه چیز آن استفاده کنند: پوست و گوشت، شاخ و دُم، روده و خون، و هیچ چیز دور ریخته نمیشد. صدها سال از این احتیاج گذشته، و دیگر نیازی به خوردن شاخ و دُم و خون نیست، ولی بخشی از عادات شده، و حتی مورد پسند طبع انسانها گردیده است!
درس سوم، حرکت طبیعت "بقای اصلح".
Survival of the fittest
روش هائی در طبیعت وجود دارند که در بهبود و بقایِ زمین نقش دارند. برای مثال، آتش سوزیهای طبیعی در جنگلها است. این آتش سوزیها، جنگل را از در هم ریختگی و ناهنجاری بیرون میآورند و با رها کردن مواد مقوی، زمین را توانمندتر مینماید تا رشد جنگل بخوبی ادامه بیآبد.
"بقای اصلح" در زیست شناسی، "انتخاب طبیعی" نام دارد که مابین سالم و ناسالم، توانمند و ضعیف، در مواقع مناسب انتخاب میکند و به بقای طبیعت یاری میرساند. فرضیه بر آنستکه این انتخاب، عاملی هوشمند و به نفع انسان است. برای مثال، میبینیم که اشخاص بیمار، ضعیف، و سالخورده هایِ کم توان در مقابل حوادث، از جمله ویروس کرونا بشدت آسیب پذیر تر میباشند و سریع تر از بین میروند. این یک انتخاب هوشمند است که بر اساس این فرضیه، در دراز مدت، به نفع جامعه خواهد بود.
درس چهارم، طی چند هفتهی گذشته در رابطه با کرونا، خواسته یا ناخواسته، همه مان آموختهایم که باید دستهای مان را مرتب، با روشِ درست و برای مدت ۲۰ ثانیه بشوئیم؛ نباید به چشم و بینی مان دست بزنیم؛ و آموختهایم که هنگام سرفه و عطسه کردن، باید با دستمال جلوی دهان مان را بگیریم و چنانچه دستمال نداریم، در میان آرنج مان عطسه یا سرفه بکنیم. بیشترمان آموختهایم که خارج از منزل، باید ماسک بزنیم که هم خودمان را آلوده نکنیم و هم دیگران را. عدهی قابل ملاحظهای در بین ما نیز، فاصله گرفتن و در جمع شرکت نکردن و از میهمانی و معاشرت دوری جستن را دنبال میکنند.
درس پنجم، برگ هایِ تاریخ
ماجرای کرونا باعث شده که عدهای رجوع کنند به برگهای تاریخ و بیآموزند که طاعون و آنفلونزا طی قرون گذشته در کشورهای متفاوت رُخ داده و قربانیان زیادی داشته است، فاجعه هائی مانند طاعون سیاه، آنفلونزای اسپانیائی، و آنفلونزای آسیائی... که از چند صد هزار تا دهها میلیون تن قربانی داشتهاند. یکی از بزرگترین این فاجعهها، در میهن مان رُخ داد و بیش از ده میلیون قربانی گرفت.
انگلیس در پیدایش این فاجعه، نقش کلیدی داشت. طیِ دوران جنگ جهانی اول، انگلیس میهن مان را تا حدِّ قحطی، وحشیانه چپاول و آسیب پذیر کرده بود. پس از جنگ نیز، انگلیس نه تنها ایران در اشغال داشت، بل که با جلوگیری از رسیدن هر نوع کالا و کمکی به ایران، مردم را گرسنه، ضعیف و بی پناه کرده بود. در این هنگام، برخی از نظامیان انگلیسی مبتلا به آنفلونزای اسپانیائی که در حال رشد و شیوع بود به ایران آورده شد و بیش از ده میلیون قربانی گرفت. نیمی از شهرها و قصبات کشورمان، از جمعیت خالی شده و اجساد در کوچه و معابر انباشته شده بود و کسی نبود و یا توانائی نداشت که آنها را دفن کند!
با دل شکسته برگردیم به زبانزدِ لیمو و لیموناد، باید دید لیمونادی که ما میتوانیم از لیمویِ کرونا درست کنیم چیست؟ شاید لیموناد ما، درس هائی است که به آن اشاره شد. چنانچه برای خودمان محدودیت هائی بوجود آوردیم، مسئولیت هائی حس کردیم، درآمدی را از دست دادیم، دوستان و خانواده را کمتر دیدیم، یا با نیمه زندانی بودنمان از خودگذشتگی هائی کردیم؛ بی نتیجه و برای "هیچ" نبوده باشد، بل که درس هائی آموخته باشیم.
تبه گر شد جوانی علم حاصل شد
امیرحسین لادن
[email protected]