بنا به توصیه دوستی متن نوشته فرخ نگهدار را در صفحه فیس بوکش مطالعه کردم.
اگر جمهوری اسلامی را نمادی از تبعیض و فرقه گرایی اسلام شیعی در نظر گیریم و آن را بعنوان یک پدیده سیاسی/دینی بازشناسیم، فرخ نگهدار وجهی از این پدیده است که تا وقتی این نظام قهر و غضب دینی پابرجاست در صحنه سیاسی ایران بازتابنده میشود. این وجه مخرب جمهوری اسلامی تمام ساز و کارش تخریب در راه شکل گیری سکولاریسم ایرانی ست. فرخ نگهدار بر حسب سوء پیشنهء سیاسی اختلاف انگیزی، تمام سعیاش در این نوشته کم مایه نیز در همین راستا بوده. اگر فانتزی (به میزان توهم) فرخ نگهدار مبنی بر اینکه حزب چپ ایران (فدائیان خلق) «میراث دار و حامی سنت ملی مصدقی ست» مورد قبول این حزب باشد در اینصورت باید گفت این حزب، نه میراث دار که میخواهد میراث خوار سنت ملی مصدقی باشد و با چنین میراث خواریای برای خود کسب حیثیت کند. سنت ملی/ مصداقی، سنت ملی/ لیبرالیستی ست نه ملی/ چپی.
مصدق مخالف سلطنت شاه نبود در حالیکه فدایی علیه سلطنت بود و تا آخرین لحظه دوشادوش و سنگر به سنگر اسلامگرایان بر علیه سلطنت پهلوی جنگید و سرنگونش کردند و به جایش برادران اسلامگرایان را آگاه یا ناآگاه به قدرت رسانده تا همه دستاوردهای مدرن در جامعه را محو و نابود سازند.
مصدق لیبرال سکولار بود در حالیکه فدایی بر ضد چنین مرامی و ذهن آلوده به حکومتی از نوع حکومت ایدئولوژیک داشت و امروز شخصیت سیاسی فرخ نگهدار نیز در اشغال یک نوع از همین حکومت هاست.
مصدق برای ملی کردن صنعت نفت در بازیهای سیاسی میان بریتانیا و امریکا از شکاف میان آنها بهره جست و تلاش داشت تاحمایت امریکا را نسبت به سیاستهای خود جلب کند در حالیکه فدایی کاملاً «ضد امپریالیست به سرکردگی امپریالیست امریکا» بود و اصلاً راه و رسم سیاستمداری نمیدانست. کجا مصدق شاه را «سگ زنجیری امریکا» لقب داده ولی فدایی ششلول بند این کار را کرده.
مصدق خواهان این بود تا شاه سلطنت کند و نه حکومت و بدینسان نشان داد که طرفدار قدرت سیاسی مشروط به قوانین مشروطه سلطنتی است و در تلاش سیاسی و ملی گرایانه وی هیچ نشانی از حکومت مذهبی یا ایدئولوژیکی و ضد امپریالیستی مشاهده نشده در حالیکه فدایی طرفدار حکومت ایدئولوژیکی کمونیستی بوده. «میان ماه من تا ماه گردون/ تفاوت از زمین تا آسمان است».
اگر بخواهد از میان نیرویهای سیاسی، آن نیروهای نزدیک به سنت ملی مصدقی یعنی لیبرال سکولار معرفی شوند یکیاش «شورای مدیریت گذار» است که فرخ نگهدار نیز «فکر مسلط بر شورای مدیریت گذار» را «ماهیتا لیبرال» میداند. فرخ نگهدار یک جو «زرنگی» مسعود بهنود را هم ندارد که به موقع، با توجه به اوضاع آشفته مملکت و وضعیت نابسامان سیاسی و سراشیبی حکومت، برای آینده پس از حکومت اسلامی خویش نقشه تدریجی میکشد و به همین مناسبت در یک پیام توییتی خطاب به رضا پهلوی از بابت عدم موضعگیری وی در خصوص کشته شدن قاسم سلیمانی تجلیل میکند.
نیکروز اعظمی
[email protected]
***
مقاله فرخ نگهدار در فیسبوک:
در باره مناسبات حزب چپ (فدائیان خلق) و شورای مدیریت گذار
تا آنجا که اسناد منتشر شده حزب چپ ایران (فدائیان خلق) گواهی میدهد هنوز این حزب در باره همکاری یا عدم همکاری یا مبارزه با تشکلی که خود را شورای مدیریت گذار مینامد، به طور رسمی اظهار نظر نکرده است. رفیق بهروز خلیق، از مسئولین حزب، در پائیز گذشته در مصاحبه با عنایت فانی به سوال او درباره همکاری یا عدم همکاری با شورای مزبور پاسخ نداد.
در خارج کشور در میان کسانی که پیشینه فدائی عده کمی مدافع همکاری با آن شورا هستند، اما اکثریت قاطع اعضای حزب چپ، از اساس با این همکاری مخالفند و یا آن را به شروطی مشروط میکنند.
نقش سلطنت طلبان در شورای گذار، سوابق برخی اعضای آن از نگاه بسیاری از اعضای حزب مانع همکاری است. عدهای هم روی مواضع جاری آنها در رابطه با سیاست «فشار حداکثری» و تحریمها دست میگذارند.
تا اینجا من هیج مقاله یا اظهار نظر صریحی در دفاع از همکاری حزب چپ با شورای گذار ندیدهام. اما کسانی را میشناسم که هم با حزب چپ همکاری دارند و هم با شورای گذار. آنها به استناد مصوبات کنگره حزب چپ ایران (فدائیان خلق) مدعیاند که گذار از جمهوری اسلامی هدف استراتژی هر دو تشکل اعلام شده این گذار بدون همکاری جریانهای مختلفی که برای تحقق آن فعالیت میکنند، رخ نخواهد داد.
اما اسناد حزب چپ آشکارا صراحت دارد که گذار از جمهوری اسلامی به جمهوری دموکراتیک باید بدون مداخله، و یا تکیه بر، نیروی خارجی باشد. حزب چپ ایران معتقد به تقویت جامعه مدنی و تکیه بر فشار اجتماعی برای گذار است. در حالیکه شورای گذار از اساس به امید بهره گیری از شرایطی که دولت ترامپ ایجاد میکند پا به عرصه وجود گذاشته است. سوابق و روابط بنیان گذاران اصلی آن نیز گواهی میدهد که هیچ گاه اعتقاد نداشتهاند که فقط به اتکای نیروی خود قادر به گذار هستند. به این ترتیب همکاری با شورای گذار یعنی همکاری با حامیان سیاست فشار حداکثری و تشدید تحریمها.
این حرف بی پایه است که جمهوری اسلامی زیر فشار حداکثری و تحریمها فرو خواهد و به نظام سلطنت یا جمهوری گذار خواهد کرد. آنان که شورای گذار را درست کردهاند خودشان هم خوب میدانند که امریکا در وضعی نیست که بتواند خواسته آنان را برآورده کند. تغییرات در ترکیب و سیاست حکومت البته ممکن است رخ دهد. اما حوزه این تغییرات از درون و پیرامون نظام حاکم است و نه تا خارج کشور آن هم با پشتیبانی آقای ترامپ و متحدان. «مدیریت گذار» عنوانی توخالی است. هنر این عنوان القای این شبهه است که تحریمها و فشار حداکثری میتواند به الغای ولایت فقیه و تغییر رژیم منجر میشود، شبههای که رسوخ آن در جامعه خود بخشی از نقشههای آقای ترامپ است.
در شرایطی که کشور بر اثر شیوع کرونا، و زیر فشار حداکثری و تحریمها، و بر اثر فساد گسترده و خودکامگی، سخت در تنگنا قرار گرفته است همکاری فدائیان خلق با جریانهای غیر چپ البته یک ضرورت قطعی است. اما موضوع این همکاری قبل از همه مبارزه علیه تحمیل فقر بیشتر بر زحمت کشان، و علیه تحمیل تنگدستی بیشتر به همه اقشار اجتماعی است. این مبارزه فقط به تلاش برای تقسیم عادلانه تر درآمدها و افزایش سهم زحمتکشان در تولید ملی محدود نیست. این مبارزه برای دفاع از منافع کشور، جلوگیری از خوابیدن چرخ کارخانهها، و افزایش سطح تولید ملی نیز هست. این ادعا که دود تحریمها فقط به چشم حکومت میرود و به مردم زیان نمیرساند یک یاوه مغرضانه و مضحک است. هرچه شدت تحریمها بیشتر باشد میزان تعطیلی کارخانهها و بیکاری هم گسترده تر خواهد بود.
چپ عدالت خواه، چه از تبار فدائیان باشد چه نباشد، نمیتواند پرچمدار مبارزه علیه تحریمهای ناعادلانه ترامپ علیه کشور نباشد. یک بخش عمده از مبارزه چپ در خارج از کشور مبارزه علیه عناصر و ذی نفوذ در دستگاه حاکمه کشورهای غربی، بخصوص آمریکا است، که کارشان با کمال تاسف هیزم گذاشتن در تنور تحریمهای ترامپ است.
مهم نیست نیروهای شرکت کننده در مبارزه علیه تحریمها جمهوری خواهند یا سلطنت طلب، اسلام گرا هستند یا سکولار، مهم نیست که آنها لیبرال باشند یا سوسیالیست. مهم این است که آماده باشند پرچم مبارزهای متحد علیه تحریمهای ضد ایرانی را بلند کنند، مهم این است که در هر نقطه دنیا که هستند با مراجعه به احزاب و شخصیتهای مخالف تحریم نقشه لابیهای ضدایرانی برای تداوم و تشدید تحریمها را خنثی کنند.
این که شورای مدیریت گذار یک تشکل جمهوری خواه هست یا نیست، این که ساختار آن دموکراتیک هست یا نیست، این که اعضای این شورا رهبری آمریکا در جهان را قبول دارند یا ندارند، هیچ کدام در این شرایط مشخص معیار همکاری یا عدم همکاری حزب چپ ایران (فدائیان خلق) با آن نیست. آنچه که معیار عینی برای همکاری، یا مبارزه، با این تشکل است همانا موضع آنها در مورد تحریمهای ناعادلانه و ضد بشری رئیس جمهوری امریکاست.
***
فکر مسلط بر شورای مدیریت گذار ماهیتا لیبرال است که میخواهد ایران در منطقه خاورمیانه متحد آمریکا باشد و معادلات منطقهای و جهانی تحت رهبری آن حرکت کند. این طرز فکر در جامعه ما نیروی قابل ملاحظه و تکیه گاه اجتماعی معین دارد. حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، گرچه میراث دار و حامی سنت ملی و مصدقی است و هرگز حکومت امریکا را شایسته رهبری جهان نشناخته است، اما نمیتواند و نباید علیه حق موجودیت چنین گرایشی حرکت کند. درست برعکس دموکراسی ایرانی متحقق نخواهد شد، مگر هم نیروی چپ ملی و دموکراتیک و هم نیروی راست لیبرال طرفدار آمریکا، اعم از اسلام گرایان و سلطنت خواهان، در صحنه سیاسی حضور داشته باشند.
سند سیاسی مصوب نخستین کنگره حزب چپ دیالوگ و گفتگو به جریانهای غیر جمهوری خواه را توصیه میکند. و اتفاقا این گفتگوی انتقادی در وضع فعلی بیش از هر زمان دیگر ضروری است و بستر آن، تا زمانی که شورای گذار علیه تحریمهای ظالمانه و ضد ایرانی ترامپ اعلام موضع نکرده، رسانههای همگانی است. گفتگوی انتقادیِ علنی، بر سر سود و زیان تحریمها برای کشور، نباید صورت «مذاکره پشت درهای بسته» بر سر «راههای همکاری» به خود بگیرد. این کار بشدت به زیان چپ و به سود طرف مقابل است.
تحریم گفتگوی علنی با شورای گذار نیز نادرست است. معنای این تحریم عدم حمایت از حق موجودیت مخالفان سیاسی است که از شیوه مسالمت آمیز مبارزه عدول نمیکنند.
بحران پیش رو، کاوه کامرانیان
درسهای کرونا، امیرحسین لادن