Sunday, Apr 19, 2020

صفحه نخست » الگوی سندرز در ایران

eslahat22_041820.jpgیک سال دیگر انتخابات ریاست جمهوری است و بزرگترین مشکل اصلاح طلبان به جز رد صلاحیت‌ها، نداشتن برنامه‌ای مدون و البته مهمتر از آن، پشت پا زدن به آرمان‌های دموکراسی‌خواهانه و عدالت‌طلبانه است. اصلاح طلبان می‌توانند مطالبات اصلی خود را از زبان کاندیداهایی که حتی رد صلاحیت شوند، با قسمت زیادی از مردم در میان بگذارند.

رویداد۲۴ - میثم سعادت

در بحران ویروس کرونا، دیگر کسی برای انتخابات آینده برنامه ریزی نمی‌کند. با این حال اخبار انتخابات آمریکا همچنان طرفداران زیادی دارد. از جمله خبر انصراف برنی سندرز از انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا.

سندرز در این انتخابات شعار‌های متفاوتی نسبت به فضای سیاسی آمریکا داد و با شعار‌های عدالت اجتماعی وارد عرصه انتخابات شد و توانست مسائلی مثل پرداخت حداقل حقوق ۱۵ دلار برای هر آمریکایی را مطرح کند. (همزمان در ایران برای پرداخت وام ۷۰ دلاری با سود ۱۲ درصد و بازپرداخت دو ساله، بحث‌های فراوانی وجود دارد)

شعار‌ها و برنامه‌های سندرز تا مدت‌ها از اذهان مردم پاک نخواهد شد چنانچه او با اعتبار چهار سال قبل خود وارد عرصه انتخابات شده بود.

در انتخابات مجلس، گروه‌های فرصت طلب و منفعت طلب اصلاح‌طلب اصرار داشتند نیرو‌های جوان و آرمان‌خواه و بدنه و طرفداران جنبش سبز، به آن‌ها رای بدهند. آرزویی که البته با ۲۸۰۰ رای لیست کارگزاران سازندگی بر باد رفت. حالا انتخابات ۱۴۰۰ در پیش است. اصلاح طلبان دموکراسی‌خواه که به خاطر هزینه‌ای که داده‌اند، سرمایه اجتماعی دارند (لااقل بیشتر از ۲۸۰۰ رای ائتلاف کرباسچی-خرازی) و در دوراهی شرکت در انتخابات قرار دارند. اگر شرکت کنند و از نامزدی که چهره‌هایی مثل کرباسچی و خرازی و کواکبیان معرفی کنند، اندک اعتبار باقی مانده خود را نیز نابود می‌کنند و اگر تحریم کنند، مشخص نیست تا چه اندازه این رفتار تحمل خواهد شد.

در این شرایط الگوی سندرز در آمریکا می‌تواند راهکار مناسبی برای جریان اصلاح طلب باشد. معرفی نامزدهایی که هنوز میان اصلاح طلبان محوبیت دارند راهی است که از طریق آن می‌توانند مطالبات اصلی خود را که با قسمت زیادی از مردم در میان بگذارند.

به نظر می‌رسد گفتمان اصلاح طلبان می‌تواند زیر هفت عنوان اصلی مطرح شود:

۱- دموکراسی خواهی

دموکراسی خواهی محور اصلی گفتمانی بود که جریان اصلاح طلب مدرن (به محوریت جبهه مشارکت و دفتر تحکیم وحدت) را از جریان خط امام به رهبری مجمع روحانیون جدا کرد. طرح شفاف مطالباتی مثل تغییر حذف نظارت استصوابی در انتخابات مجلس و کاهش دخالت‌های شورای نگهبان در مصوبات خانه ملت می‌تواند به عنوان یکی از راهبرد‌های اصلاح طلبان مطرح شود و برای رسیدن به این وضعیت، رفراندوم باید در متن گفتمان شعار‌های اصلاح طلبان قرار بگیرد.

۲- حقوق بشر

اصلاح طلبان شعار حقوق بشر را هیچ‌وقت جدی نگرفتند. شعار حمایت از حقوق اولیه انسان‌ها و همه عقاید، از کرد‌های اهل سنت تا دراویش و سایر ادیان و مکاتب بشری، باید راهبرد مشخص اصلاح طلبان باشد تا ذیل این گفتمان، هم از دراویش حمایت کنند، هم متهم به هم‌سویی با برخی اندیشه‌های رادیکال نشوند.

۳- آزادی سیاسی

آزادی سیاسی شعاری بود که در دوره خاتمی سر داده شد، اما ابعاد آن هیچگاه روشن و شفاف نبود. آزادی سیاسی زمانی معنا می‌یابد که احزاب چپ و راست در ایران امکان فعالیت آزادانه را داشته باشند. گروه‌های فرصت طلب اصلاح طلب، در نبود احزاب واقعی، خود را یک کپی جعلی از احزاب و گروه‌های لیبرال و کارگری معرفی می‌کنند.

سال‌هاست ثابت شده مدیران رانتی نماد تولیدکنندگان و ارزش آفرینان ایرانی نیستند و هرگز نتوانستند و در واقع نخواستند از رقابت غیر انحصاری حمایت کنند و در مقابل نهاد‌های انحصارطلب ثروتمند، از موتلفه و بازار گرفته تا ستاره مربع‌ها و ... زانو زدند و اگر فرصتی بوده حتی با آن‌ها شراکت کردند. صادق خرازی نمونه همین شراکت‌ها بوده که هم تلاش کرد رابطه با اصلاح طلبان را حفظ کند، هم همکاری با قالیباف را از دست ندهد. از طرف دیگر خانه کارگر هیچگاه مجموعه حمایت از کارگران محسوب نشده است.

جالب بود که این چپ و راست جعلی، زیر عبای مرحوم هاشمی و فرزندان او به ائتلاف می‌رسیدند. چه زمانی که حسین کمالی به آیت الله هاشمی نزدیک می‌شد و چه امروز که علی ربیعی به جهانگیری نزدیک می‌شود یا افشین حبیب زاده که با فراکسیون کارگزاران سازندگی در شورای شهر ائتلاف کرده است. علی ربیعی و محمد قوچانی هم بازو‌های رسانه‌ای این جریان هستند که با پروپاگاندای خود، مانع مطرح شدن مطالبات دموکراتیک چپ و راست واقعی می‌شوند.

حضور مستقل جریان دموکراسی‌خواه در انتخابات، هر ایرادی داشته باشد، این مزیت را دارد که مسیر این جریان را از جعلی‌های فرصت طلب جدا می‌کند.

۴- آزادی رسانه‌ها

گرچه به خاطر گسترش اینترنت، خفقان سیاسی دوره هاشمی و احمدی نژاد کمتر شده است. اما همچنان رسانه‌های رانتی انحصار طلب، مهمترین مانع آزادی بیان در ایران به حساب می‌روند.

مردم هنوز نمی‌دانند چرا دادگاهی برای میرحسین تشکیل نمی‌شود. نمی‌دانند چرا به هواپیمای اوکراینی شلیک شد. از برادرزاده‌های هاشمی شاهرودی چیزی نمی‌دانند. از سرنوشت عیسی شریفی بی خبرند. نمی‌دانند ماجرای همسر نجفی چه شد. آیا همسر او واقعا پرستو بود. نمی‌دانند در اعتراضات آبان چند نفر کشته شدند. صندوق ذخیره ارزی در کشور محرمانه است. هیچ خبرنگاری جرات پرسیدن این سوالات را ندارد و هیچ مدیر مطبوعاتی حاضر به پرداختن به این موضوعات نیست.

همه دولت‌ها برای رپورتاژ می‌خواستند سهمی از صدا و سیما داشته باشند. حتی میرحسین موسوی هم همین را می‌خواست. اما به نظر می‌رسد عمر تلویزیون پایان یافته است. صدا و سیما در بهترین حالت می‌تواند شبکه‌ای خبری برای مواضع رسمی حاکمیت داشته باشد و مابقی آن مثل نرم افزار سروش به فروش برسد.

رفع فیلتر از اینترنت و آزادی همه زندانیان مطبوعاتی و تنظیم یک لایحه برای فعالیت رسانه‌ها باید در شعار‌های اولیه نامزد ریاست جمهوری باشد.

۵- حقوق زنان

در نبود بیان روشن و شفاف حقوق زنان، مطالبات آن‌ها به حضور در استادیوم تنزل یافته است. حالا استادیوم رفتن آن‌ها هم یواشکی شده است که برخی مرتجعان عصبانی نشوند. اما حقوق زنان را نباید به این مسائل تقلیل داد. حقوق زنان به خصوص درباره مسائل پوشش و مسائل زناشویی (طلاق و ارث و حضانت) پایمال شده و اصلاح طلبان تا اینجا فقط در توییتر مدافع این حقوق بوده‌اند و در واقعیت درباره این مسائل سکوت کرده‌اند.

۶- استقلال نهاد‌های مدنی

نهاد‌های مدنی بر اساس اعتماد مردم قدرت می‌یابند. بدیهی است دیکتاتوری، با هر نهاد مدنی مخالف است. خواه کانون نویسندگان باشد یا کانون وکلا، دفتر تحکیم وحدت باشد یا انجمن صنفی روزنامه نگاران، خانه سینما باشد یا جمعیت امام علی. اصلاح طلبان فرصت طلب هم همیشه حمایت از این نهاد‌ها را به حمایت متقابل گره زده‌اند. این دور باطل باید جایی پاره شود.

متاسفانه دخالت‌های دولتی در نهاد‌های مدنی به حدی پیش رفته که حتی هلال احمر چه در دولت اصولگرایان آلوده به فساد و رانت شده است.

استقلال نهاد‌های مدنی باید به رسمیت شناخته شود. شاید مهمترین هدف دانشگاه باشد. انتخابی شدن رئیس دانشگاه‌ها توسط اساتید همان دانشگاه، اتفاق خوبی بود که در دوره اصلاحات خاتمی رخ داد، اما وزیران علوم روحانی جرات تداوم آن را نداشتند. همین است که امروز نه توصیه‌های نظام پزشکی اعتبار دارد و نه شماره حساب کمیته امداد.

۷- توسعه پایدار

اصلاح طلبان باید با شعار توسعه پایدار به عرصه بیایند برای اینکه ثابت کنند مدل توسعه از مسیری که عربستان سعوی رفته و مرحوم هاشمی رویای آن را داشت، به دست نخواهد آمد.

توسعه جاده‌ها در کنار حفظ جنگل ها، توسعه کیش در کنار حفظ خلیج فارس و البته جهش تولید در کنار حفظ شأن کارگر باید محور‌های توسعه پایدار باشد. توسعه‌ای بر مبنای علم جهانی، که توسط دانشمندان و چهره‌های دانشگاهی پیگیری شود. همچنان که ویروس کرونا را فرو کردن روغن بنفشه درمان نمی‌کند و طهارت باعث ضد عفونی کردن نمی‌شود، همچنان که ورزش فقط تیراندازی و شنا نیست و همچنان که افزایش محصولات گندم بیشتر از دعا به بذر مناسب نیاز دارد، در سایر شئون صنعت و اقتصاد نیز باید تخصص‌گرایی در دستور کار قرار بگیرد. اگر نامزدی با این شعار امکان حضور در انتخابات نداشته باشد، خودشان می‌دانند و مملکتتشان...

پرهیز از جذابیت شعار‌های ضد میهنی

اصلاح طلبان باید به صراحت خط خود را از سه گروه جدا کنند؛ سندیکا‌های کارگری و سرمایه داران لیبرال در انتخابات مجلس می‌توانند سهم خود را از قدرت بگیرند، اما پیش از آن نیاز به فضایی هست که در آن کسی رد صلاحیت نشود.

از طرفی اصلاح طلبان باید از نیرو‌های حامی حمله و دخالت و تحریم خارجی فاصله بگیرند. تحریم‌های آمریکا، البته به مردم ایران بیشتر از حاکمیت فشار آورده است.

طرح هر شعاری درباره سیاست خارجی می‌تواند بر خلاف منافع ملی باشد. رابطه با آمریکا در دنیای ترامپ یک شعار پوپولیستی است. سیاست خارجی را نباید به میدان رای آورد. چنانچه یارانه و پنجاه هزار تومان و سیب زمینی را نباید آورد. اصلاح طلبان باید با نخبگان ارتباط بگیرند تا اگر زمانی تصمیم گیران نظام تصمیم به تغییر استراتژی گرفتند، برای ایران برنامه داشته باشند، شعار هیجانی دشمن اندیشه است.

از طرفی اصرار به مشی اصلاح طلبانه باید در دستور کار قرار بگیرد. اصلاح طلبان باید بگویند که طرفدار براندازی نیستند و همه این شعار‌ها را اگر رای بیاورند پیگیری می‌کنند و اگر رای نیاورند، دست به خشونت نخواهند زد و همچنان به فعالیت قانونی ادامه می‌دهند.

این آخرین امید است که اصلاح طلبی در ایران به پایان نرسد. یک سال آینده اگر این تفکر با استقبال افکار عمومی مواجه شد، اصلاح طلبان می‌توانند حتی اگر رد صلاحیت شدند با نامزد‌های تایید شده وارد مذاکره شوند. هر گونه رفتار دیگری در انتخابات، اما می‌تواند سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان را بسوزاند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy