آیت الله عبدالکریم حائری یزدی در سال ۱۲۳۸ متولد شد و آیتالله حائری یزدی در بهمن ۱۳۱۵ درگذشت و او را در قم دفن کردند. او جایگاه والایی در روحانیت شیعه دارد. دلیل دستیابی به چنین جایگاهی جدای از جایگاه مرجعیت حائری یزدی تاسیس حوزه علمیه قم توسط او است.
حائری یزدی حوزه علمیه را به شکلی که امروز مشاهده میکنیم بنا گذاشت و از پراکندگی آموزش علوم دینی در ایران جلوگیری کرد. تا پیش از تاسیس حوزه علمیه قم آموزش علوم دینی به شکلی پراکنده صورت میگرفت، به این معنا که در هر نقطهای از کشور که یک روحانی طراز اول حضور داشت و میتوانست شاگردان بسیاری را به خود جلب کند تحصیل علوم اسلامی هم رونق میگرفت. اما با تاسیس و ساماندهی حوزه علمیه قم توسط حائری یزدی آموزش علوم دینی و پرورش طلاب صاحب نهاد قدرتمند و متمرکزی شد که آموزش علوم دینی را به انقیاد خود درآورد و به این ترتیب شیعه بعد از دوران صفویه صاحب نهاد قدرتمندی شد که بر ایران تاثیر گذاشت.
حائری یزدی به لحاظ خط مشی سیاسی چهرهای محافظهکار بود و از حضور و دخالت در امور سیاسی به شدت اجتناب میکرد. برخی این عدم ورود به مسائل سیاسی را ناشی از روحیات خود حائری میدانستند و اعتقاد داشتند او به خاطر روحیات مصالحهجو و محافظهکار خود از سیاست کنارهگیری میکرده است. برخی هم دوری از سیاست او را ناشی از فضای عمومی دوران رضا شاه پهلوی میدانند که بنای حکومت خود را بر ناسیونالیسم و تلاش برای احیای مظاهر ایران باستان گذاشته بود.
هر کدام از این دو روایت را درباره حائری یزدی صحیح بدانیم، مسئله قطعی آن است که او چهرهای غیرسیاسی بود و به شدت از موضعگیری در امور سیاسی پرهیز میکرد؛ از این منظر مشی حائری یزدی در تضاد کامل با روحانیونی مثل آیتالله خمینی و آیت الله منتظری است که بعدها سیاست را بدل به گفتمان اصلی حوزه علمیه کردند.
آیت الله حائری یزدی را باید نیای محافظهکار روحانیت شیعه دانست که دین را در حوزه فردی تعریف میکرد و تلاش میکرد با پرهیز از سیاسی کردن دین آن را بدل به نهادی قدرتمند کند.
آیت الله عبدالکریم حائری یزدی تا پیش از تاسیس حوزه علمیه قم
***
به گزارش رویداد۲۴ عبدالکریم حائری یزدی در سال ۱۲۳۸ در روستای مهرجرد در میبد یزد به دنیا آمد. نام پدرش محمد جعفر و شغل او کشاورزی بود. عبدالکریم تحصیلات مقدماتی خود را در اردکان و نزد مجدالعلماء اردکانی سپری کرد. سپس برای ادامه تحصیل به یزد رفت و در مدرسه محمد تقی خان به ادامه تحصیل مشغول شد. در یزد نزد اساتیدی مثل میرزا حسن وامق و آقا سید یحیی مجتهد یزدی تحصیلات خود را تکمیل کرد.
حائری یزدی در سال ۱۲۷۷ شمسی به ایران بازگشت و در اراک ساکن شد و به تدریس پرداخت. حائری یزدی پس از آن هشت سال در عراق تدریس کرد و در مدتی که به ایران بازگشت انقلاب مشروطه رخ داد. حائری یزدی بر خلاف سایر روحانیون در این دوران ترجیح داد در ایران نماند و در بحبوحه مهمترین اتفاق سیاسی تاریخ معاصر ایران به عراق بازگشت!
نقل است که او در زمان تدریس در حوزه هم کتابی از سید محمد کاظم یزدی که از مخالفان مشروطه بود را تدریس میکرد و هم کتابی از آخوند خراسانی که از رهبران مشروطهخواه بود. حائری با این ترفند بیطرفی خود را اعلام کرده است.
چهرههایی همچون آیت الله بهبهانی، مدرس، شیخ فضل الله نوری، خیابانی و حتی طلبههایی همچون میرزا کوچک خان جنگلی از روحانیت به سمت سیاست رفتند تا در اتفاقات سیاسی کشور تاثیر بگذارند. او حتی در ماجرای دستگیری حسن مدرس نیز دخالتی نکرد. حمید بصیرت در کتاب «علما و رژیم رضا شاه» مینویسد «از آیتﷲ حائری هم در این زمینه [دخالت برای آزادی مدرس] استمداد شد که ایشان دخالتی نکردند.»
با این حال حائری یزدی اعتقادی به ورود در مسائل مهم تاثیرگذار کشور نبود و با همین استدلال در میانه تغییرات ایران، کشور را ترک کرد.
نکته عجیبتر آنکه حائری یزدی بعد از ترک ایران و سفر به نجف، چون متوجه شد که آن شهر هم درگیر حوادث مشروطیت است، به کربلا رفت. حائری یزدی به قدری از سیاست هراس داشت که حتی در مهاجرت ضد خارجی علمای کربلا و نجف در مخالفت با التیماتوم روسیه شرکت نکرد. عبدالهادی حائری میگوید: «ناظمالدین زاده نام ۲۹ مجتهد از آن مهاجران را در کتابش میآورد، ولی با آنکه چند تن از هم درسان حائری مانند نائینی، سیدابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاء عراقی در صف آنان بودند، نام حائری در میان علمای مهاجر دیده نمیشود.»
چند سال بعد با آرامتر شدن فضا، حائری به ایران بازگشت. داستان مختلفی درباره بازگشت او گفتهاند؛ داستانهایی مثل اینکه به خاطر فوت میرزا محمدتقی بازگشته یا آنکه او نذر واجب زیارت امام رضا را داشته است، اما حرفهایی از این دست بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد، روایتی مبهم و بدون در نظر گرفتن تاریخ آن دوره است. حقیقت آن است که در آن دوره جنگ جهانی اول باعث سردرگمی و آوارگی افراد زیادی شد؛ یکی از این افراد آیت الله حائری یزدی بود که بروز مشکلات داخلی عراق، عرصه را بر آیت الله تنگ کرده بود، چه آنکه در همان دوره روحانیون بسیاری از عراق به ایران مهاجرت کردند.
آیت الله حائری یزدی در سفر ایران به اراک رفت و حوزهای در این شهر دایر کرد. با این حال اهمیت او بیش از اراک به خاطر تاسیس حوزه قم بوده است.
آیت الله حائری یزدی که هنگام تحویل سال نو (که با عید مبعث هم زمان شده بود) برای زیارت حضرت معصومه به همراه پسر خود به قم رفته بود، ماجرای کودتای ۱۲۹۹ رضا شاه پهلوی و سید ضیاءالدین طباطبایی پیش آمده بود. در این شرایط حائری تصمیم گرفت در شهر حرم حضرت معصومه بماند و حوزه علمیه قم را تاسیس کرد. رقابت روحانیون در آن دوره در مشهد و شیراز بیشتر بود، با این فضا به نظر میرسد حائری یزدی بیش از آنکه قصد رقابت در گسترش حوزه را داشته باشد، شهر قم را به خاطر دوری از مشهد و شیراز انتخاب کرده تا با سایر حوزهها همپوشانی نداشته باشد.
تاسیس حوزه علمیه قم توسط آیت الله حائری یزدی
حوزه علمیه قم پیش از ورود آیتالله حائری یزدی نیز وجود داشت و تاریخچه تاسیس آن به سال ۹۳ ه.ق و زمان امام سجاد (ع) بازمیگردد. این حوزه به شکل ابتدایی فعالیت میکرد و در زمان صفویه که تشیع رونق گرفت این حوزه تجدید بنا پیدا کرد و چند مدرسه در آن ساخته شد و در اواخر حکومت صفوی به خاطر اختلافات مذهبی این حوزه ویران شد. در زمان قاجار هم حوزه علمیه قم اوضاع خوبی نداشت اما از زمان فتحعلی شاه و با حضور میرزا ابوالقاسم قمی رونق گرفت.
زمانی که آیت الله حائری یزدی به قم آمد مدتی از مرگ میرزا ابوالقاسم قمی میگذشت و حوزه علمیه قم بی رونق شده بود. پیش از ورود به قم و طی یک نامه نگاری با آیت الله شیرازی از شیخ عبدالکریم میخواهد به عتبات برگردد: «به عتبات عالیات [سامراء] بیایید، حوزة علمیۀ عتبات به شما نیاز دارد.»
آیت الله حائری یزدی در پاسخ مینویسد: «ایران را با سرعت به سوی فساد و تبـاهی میبرند، شما به ایران بیایید تا با تشکیل حوزه علمیهای قوی، در حرکت سریع فساد و تباهی، وقفهای ایجاد کنید.» و در پایان این نامه نگاری آیت الله شیرازی مینویسد: «من به دلیل کهولت سن توان آمدن به ایران را ندارم، شما در ایران بمانید و به وظیفهای که تشخیص دادید عمل کنید.»
تا قبل از حضور حائری یزدی در قم، حوزههای علمیه شخص محور بود. به این معنا که هرجا عالم بزرگ و مشهوری به تدریس مشغول بود آن حوزه قدرت گرفته و قدرتمند شده بود. مهمترین کار حائر یزدی در احیا و تاسیس مجدد حوزه علمیه قم این بود که حوزه علمیه قم را بدل به حوزه برنامهمحور کرد که توانست وضع آشفته و پراکنده طلاب را منسجم کند. کتابهای تدریس آن برای هر سطح به صورت دقیق مشخص شد و با نظام منسجم آموزشی، تنظیم دروس حوزوی، نظام شهریه، جذب اساتید حوزة علمیۀ قم، شخصـیت خاص پیدا کرد و به همین دلیل او به آیت الله موسس ملقب شد.
حائری یزدی ۱۵ سال زعامت حوزه علمیه قم را بر عهده داشت و گفته شده در دوران او ۴۰۰ مبلغ به سراسر ایران فرستاده شده است.
اواخر عمر آیت الله حائری مقارن بود با حکومت رضا شاه پهلوی. آیتالله گلپایگانی میگوید: «مرحوم آقای شیخ در اواخر عمر بسیار ناراحتی کشید؛ زیرا فشار پهلوی زیاد شده بود و همچنان که ایشان راه بین مدرسه فیضیه تا منزل را طی میکرد و از درس برمیگشت، عدهای اهل علم را میدید که به دست ماموران افتاده و اینها را میبرند تا خلع لباس کنند و از آن طرف گاهی میشنید که عدهای از روحانیون بعضی بلاد، در جلسهای که به دستور پهلوی برای بیحجابی منعقد شده، شرکت کردهاند.»
با وجود فشاری که گفته شده بر روحانیت وارد شده، اوج واکنش حائری یزدی زدن یک تلگراف به رضا شاه بوده است و بیشتر از این وارد درگیری با حکومت نشده است.
مشرب سیاسی آیت الله حائری یزدی
***
به گزارش رویداد۲۴ آیتالله حائری یزدی به شدت از سیاست گریزان بود و بنای او دوستی و مصالحه با پادشاهان وقت بوده و مخصوصا تلاش میکرد حوزه تازهتاسیس قم در حکومت رضا شاه پهلوی آسیب نبیند، به همین دلیل رابطه حوزه علمیه با شخص رضا خان حفظ شد و حتی شاگردانش را از ورود به ماجرای کتک خوردن آیت الله بافقی بر حذر داشت و گفت «صحبت و مذاکره در اطراف قضیه اتفاقیه مربوط به شیخ محمد تقی برخلاف شرع انور و مطلقاً حرام است.»
نقل شده زمانی که یکی از نزدیکان حائری دلیل کارش را میپرسد، او پاسخ داده «شما میخواهید من کاری کنم که او زودتر چنین کند؟» [زودتر ایران را نصرانی کند]
این رابطه اما موقتی بود و بعد از به حکومت رسیدن رضاشاه و مخصوصا پس از اعلام کشف حجاب توسط رضاخان (یکسال پیش از مرگ آیت الله حائری یزدی) عملاً به تیرگی گرایید. ابوالفضل شکوری در مقاله «مرجع دوراندیش و صبور» به نقل از رضا شاه پهلوی نوشته «اگر حاج شیخ عبدالکریم نفس میکشید، یک کلمهای میگفت، فوری ماشین در خانهاش حاضر میکردم و میفرستادمش آنجایی که عرب نی میانداخت.» در این شرایط آیت الله حائری یزدی احکام واجب، مستحب، مکروه و حرام را مواجهه با حاکمان در نظر میگیرد و میگوید با مطابق با زمان اقدام کرد؛ با این حال احوال او نشان داده که همواره از حکم حرام استفاده کرده است تا به زعم خودش حوزه را حفظ و تقویت کند.
پیش از دوران حکومت رضا شاه در ایران انقلاب مشروطه رخ داد و با اینکه روحانیونی که دغدغه داشتند حتی در ماجرای دستیابی به مجلس جان خود را از دست دادند، اما حائری یزدی در این دوران خنثیترین موضعگیری را دارد: «من در مسائلی که آگاهی ندارم به هیچ وجه دخالتی نمیکنم و از آنجایی که ایران کشور ضعیفی است و پیوسته تحت فشار و استعما کشورهای قدرتمندی، چون روس و انگلیس است، امکان دارد سیاستها و خطوط سیاسی که در ایران وجود دارد، از سوی این قدرتهای استعماری ترسیم شده باشد و کسانی که در سیاست دخالت میکنند، امکان دارد ملعبه دست این قدرتها بوده و ناآگاهانه آب به آسیاب دشمن بریزند. من اگر در کشور فرانسه و انگلیس و روس بودم، مسلماً در سیاست دخالت میکردم، چون خطوط سیاسی در آنجا روشن بوده و از جایی دیگر این جریانات تحمیل نمیشود، بنابراین دخالت خود را در سیاست مقدور نمیبینم. گذشته از این، دخالت من در سیاست مستلزم درگیری و خونریزی است و من حاضر نیستم که باعث شوم خون بیگناهان ریخته شود.»
احتمالا تنها تصمیم سیاسی حائری یزدی در طول عمر ۷۷ سالهاش ورود او به مسئله فلسطین بوده باشد. طبیعتا آن اقدام هم خیلی به عنوان اکت سیاسی قابل بررسی نیست؛ چه آنکه در دوران هنوز موضوع تشکیل دولت یهود در جهان موضوعی جدی نبوده است. هرچند حامیان و علاقمندان حائری یزدی این موضوع را نشان درایت او خواندهاند و میگویند او هنگامی که دولت انگلیس تصمیم به الحاق کشور فلسطین به مستمرات خود و اعطای این سرزمین به یهودیان داشته، متوجه شده در بطن ماجرا چه میگذرد.
هر چند نگاه بوروکراتیک و ساختاری حائری یزدی در سالهای بعد از وفات او نیز به حوزه باقی ماند، اما نگاه ضدسیاستی او رهروان زیادی نیافت. این ساختار بروکراتیک در دوران آیت الله بروجردی تکامل یافت و با درگذشت بروجردی، حوزه آرام آرام به سمت اقدامات سیاسی و انتقاد از حاکمیت مستقر پیش رفت و حوزه قم به حوزهای کاملا پروتستانی شده تغییر ماهیت داد؛ این یعنی از نهاد بنا شده توسط حائری یزدی، فقط ساختار بروکراتیک و دروس و نحوه جذب طلبه و امثال اینها باقی ماند اما هویت غیر سیاسی آن کاملا تغییر کرد.
آیت الله خمینی بعدها سیاسی شدن حوزه علمیه قم را به این صورت تفسیر کرد: «اگر مرحوم حاج شیخ [حائری یزدی] در حال حاضر بودند، کاری را انجام میدانند که من انجام دادم و تاسیس حوزه علمیه در آن روز، از جهت سیاسی، کمتر از تاسیس جمهوری اسلامی در ایران امروز نبود.»
حوزه علمیه قم در سالهای پس از آیت الله حائری یزدی و بروجردی سیاسیتر از حوزه نجف شد و تنوع فکری آن نیز بسیار گستردهتر از نجف شد. هماکنون آیت الله سیستانی بر پایه همان سنت به ندرت در مسائل سیاسی دخالت میکند، مگر آنکه ناچار باشد. با این حال اگر زمانی حوزه علمیه قم درباره موضوعی سیاسی اظهار نظر نکند، همه با تعجب به ماجرا مینگرند.
حوزه علمیه قم خود را ملزم میداند به مسائل مبتلابه حکومت پاسخ دهد، در مقابل روشنفکران بایستد. این در حالی است حوزه نجف به خاطر شکل حکومت عراق بیشتر درگیر مسائل امنیتی است و طبیعی است مسائل تئوریک چندان در آن جایی نداشته باشد.