ایندپندنت فارسی
مجتبی دهقانی
هفته گذشته، هنگامه شهیدی، روزنامهنگار ایرانی که برای تمدید مرخصی خود به دادسرای زندان اوین مراجعه کرده بود به زندان منتقل شد تا ادامه حبس ۱۲ سال و ۹ ماه خود را بگذراند. حکم زندان خانم شهیدی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی بر اساس این اتهامات صادر شده است: «فعالیت تبلیغی علیه نظام و افترا و توهین و نشر اکاذیب».
این عناوین اتهامی وقتی متوجه این روزنامهنگار شد که در حساب توییتری خود، صادق آملی لاریجانی را فاسد و بیکفایت خواند. او در سال ۹۵ دستگیر و شش ماه را در سلول انفرادی بند ۲۴۱ زندان اوین در بازداشت حفاظت اطلاعات قوه قضاییه گذراند. بعدتر و با عوض شدن رئیس قوه قضاییه، از فساد صادق لاریجانی پرده برداشته شد ولی خانم شهیدی همچنان در زندان ماند تا احتمالاً درس عبرتی باشد برای دیگر روزنامهنگاران.
هنگامه شهیدی و وضعیت کنونی او، نمونهای متأخر برای توصیف گوشهای از مصائب روزنامهنگاران ایرانی است.
در دسامبر ۱۹۹۳، مجمع عمومی سازمان ملل متحد به پیشنهاد شورای عمومی یونسکو، روز سوم ماه مه را بهعنوان «روز جهانی آزادی رسانهها» نامگذاری کرد.
این روز بهصورت ویژه پاسداشت اصل ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر است که بر اساس آن بیان آزادانه عقیده و نظر و همچنین دسترسی به اطلاعات و دیدگاههای گوناگون از رسانههای مختلف فارغ از مرزهای جغرافیایی را از حقوق بنیادین بشر میداند.
سازمان ملل شعار امسال این روز را «روزنامهنگاری بدون تب و لرز» اعلام کرده که اشارهای است به بحران جهانی کرونا و نقش رسانهها در بیان واقعیات، آگاهسازی مردم و کنار زدن اخبار جعلی پیرامون این ویروس عالمگیر. اما «تب و لرز» روزنامهنگاران و رسانهها در ایران سالها پیش از آنکه جهان با کرونا دستبهگریبان شود، آغاز شده بود و همچنان ادامه دارد.
سازمان گزارشگران بدون مرز که هرسال رتبهبندی کشورها را از لحاظ آزادی مطبوعات و رسانهها اعلام میکند، ایران را در رتبه ۱۷۳ قرار داده است. این به آن معنا است که وضعیت آزادی رسانهها در ایران به نسبت سال گذشته میلادی باز هم بدتر شده و سه پله سقوط داشته است.
در یکسال گذشته تنها هفت کشور وضعیتی وخیمتر از ایران داشتهاند؛ جیبوتی، سوریه، چین، اریتره، ویتنام، ترکمنستان و کره شمالی.
در تاریخ معاصر ایران و از زمان انقلاب مشروطه جدال بر سر آزادی بیان و آزادی رسانه در جریان بوده و حکومتهای گوناگون، هر کدام به شکلی در برابر این حق بنیادین ایستادهاند.
از روزی که تیغ آخته، گلوی جهانگیرخان صوراسرافیل را در باغشاه و در برابر دیدگان محمدعلیشاه برید تا لحظهای که سیامک پورزند، از زندگی سیاهی که مأموران امنیتی جمهوری اسلامی برایش ساختهبودند، جانش به لب رسید و خود را از تراس آپارتمانی که محبس خانگیاش بود به بیرون پرتاب کرد، سرکوب، محدودیت، داغ و درفش، پاداش روزنامهنگاران مستقل و آزاده بوده است.
آزادی بیان و رسانه در بیش از چهار دهه حکمرانی جمهوری اسلامی در سیاهترین وضع ممکن قرار دارد. دستگاه قضایی و امنیتی ایران اتهامهای گوناگون از جاسوسی و همکاری با دولتهای متخاصم تا اقدام علیه امنیت ملی، تشویش اذهان عمومی، افترا، نشر اکاذیب و سیاهنمایی را متوجه روزنامهنگاران مستقل میکند.
در نتیجه کمتر روزنامهنگار مستقلی را میتوان یافت که کارش به زندان و بازداشتگاههای امنیتیهای ایران نیفتاده باشد. برخی روزنامهنگاران به تبعید رانده شدهاند، برخی خانهنشیناند و تعدادی دیگر شغلشان را عوض کردهاند.
در بیانیه سازمان گزارشگران بدون مرز درباره وضعیت آزادی رسانه، جمهوری اسلامی ایران «یکی از سرکوبگرترین کشورهای جهان برای روزنامهنگاران و شهروندخبرنگاران» اعلام شده است.
در این گزارش به دستگیری، زندانیشدن و اعدام ۸۶۰ نفر تنها در سه دهه اول از عمر جمهوری اسلامی اشاره و نحوه رویارویی حکومت با روزنامهنگاران و رسانههای مستقل با ابزار «ایجاد هراس، بازداشتهای خودسرانه، و حبسهای طولانیمدت» تشریح شده است.
دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی را شاید بتوان پیگیرترین سیستم اطلاعاتی برای سرکوب آزادی بیان دانست چرا که دایره فشار بر روزنامهنگاران را نه در محدوده جغرافیایی و سیاسی ایران که به سراسر جهان توسعه داده است. سازمان گزارشگران بدون مرز روز جمعه در بیانیهای مستقل، وضعیت روزنامهنگاران تبعیدی ایران در ترکیه را وخیم اعلام کرد و جان و سلامتی آنها را در معرض تهدید نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی دانست.
روزنامهنگاران شاغل در بیبیسی، رادیو فردا، وی.او.ای و دیگر رسانههای فارسیزبان خارج از کشور نیز به شیوههای مختلف تحت فشار، آزار روحی و روانی و محرومیتهای حقوقی قرار گرفتهاند و حتی خانوادههایشان در ایران نیز از ارعاب و فشار نیروهای امنیتی در امان نبودهاند.
گزارشگران بدون مرز در رابطه با جنگ گسترده جمهوری اسلامی با رسانهها و روزنامهنگاران بهویژه در یکسال گذشته نوشته است: «در برابر رویدادهای فاجعهبار، نظام همه توان خود را برای پنهان کردن حقیقت بکار میگیرد، از این میان بحران سیل در فروردین ۱۳۹۸، آمار کشتهشدگان و بازداشتشدگان اعتراضهای آبان۹۸، سرنگون کردن هواپیمای اکراینی دی ۹۸ و همهگیری ویروس کرونا در بهمن ۱۳۹۸، رژیم جنگ خود علیه آزادی اطلاعرسانی را به خارج از مرزهای این کشور نیز کشانده است.»
علاوه بر روزنامهنگاران ایرانی، کارکنان رسانههای بینالمللی نیز که برای پوشش اخبار به ایران میآیند تحت فشار و نظارت دائم نیروهای امنیتیاند. برخی از آنها مانند جیسون رضاییان، خبرنگار واشنگتنپست دستگیر شدند و به آنها اتهام جاسوسی زده شد. زهرا کاظمی، عکاس ایرانی-کانادایی در اثر ضربوشتم کشته شد و در جدیدترین نمونه، ناتالی امیری، خبرنگار رسانه دولتی آلمان (آ.آر.د) اعلام کرد که در ایران تحت بازجوییهای مداوم و فشار قرار داشته است.
رهبران جمهوری اسلامی، رسانه را دشمن خود میدانند. نگاه حاکمان تهران و نهادهای نظامی و امنیتی به رسانه همان چیزی است که علی خامنهای سالها پیش گفت: «پایگاه دشمن». رهبر جمهوری اسلامی در آشکارترین موضعگیری خود علیه آزادی مطبوعات در اردیبهشت ۱۳۷۹، گفت مطبوعات مستقل درصدد تشویش افکار عمومی و ناامید کردن مردم و لاجرم پایگاه دشمناند.
پس از سخنرانی او در دو مرحله، ۱۶ روزنامه توقیف شدند. حکم توقیف این روزنامهها را سعید مرتضوی صادر کرد، فردی که بعدتر به دلیل فساد مالی و نقشش در کشتن معترضان در زندان کهریزک مدتی کوتاه در زندان بود.
روزنامهنگاری در ایران امروز، جدالی دائم برای معیشت، استقلال و حق آزادی بیان است. در نتیجه سانسور گسترده و سیستماتیک، بخش زیادی از مردم اعتمادشان به رسانهها را از دست دادهاند. ورود نهادهای نظامی و امنیتی به حوزه رسانه و انحصار تمامی گلوگاههای خبری سبب شده تا امکان ادامه فعالیت رسانههای مستقل وجود نداشته باشد.
کانون نویسندگان ایران، که خود در دوران جمهوری اسلامی همواره زیر تیغ سرکوب و فشار حکومت قرار داشته است در بیانیه خود به مناسبت روز جهانی آزادی رسانه، وضعیت کنونی رسانهها در ایران را اینچنین توصیف کرده است: «در شرایطی که در جامعهی ما، مطبوعات، نقش و جایگاهشان را بهعنوان رسانهای تأثیرگذار، با توجه به وضعیت اسفناک آزادی بیان، هر روز بیش از پیش از دست میدهند. کاهش گستردهی تعداد مخاطبان به دلیل سلطهی سانسور را میتوان عامل اصلی کمرنگ شدن جایگاه مطبوعات در جامعه دانست.»
سانسور و سرکوب رسانه و روزنامهنگاران مستقل گرچه اندکی آسایش برای حکومتهای خودکامه ایجاد میکند ولی در عصر سلطه شبکههای اجتماعی این آسایش مداوم نخواهد بود مگر آنکه دسترسی مردم به اینترنت جهانی مسدود شود. تجربه قطع ۱۰ روزه اینترنت در تظاهرات سراسری آبان ۹۸ نشان داد که جمهوری اسلامی از اعمال این شیوه جدید برای سرکوب حق دسترسی آزاد به اطلاعات نیز ابایی ندارد.