کیهان لندن - میزان ناآگاهی خبرنگاران و گزارشگران غربی از مسائل ایران برای کسانی که نهادهای نظام و هستهی سخت آن را میشناسند و اخبار ایران را در این رسانهها دنبال میکنند مایهی شگفتی است. برای پژوهشگران مستقل و آزاد تحولات ایران، گزارشهای تهی و گاه دروغ این رسانهها در مورد ایران بسیار ناامیدکننده است که ببینند خبرنگاران و نویسندگان رسانهها در دنیای آزاد (اکثرا هویتگرا و متمایل به چپ) مواد و روایتهای دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامیرا قرقره میکنند. این بیاطلاعی را در چند وجه توضیح میدهم.
خبرنگاران دستآموز و مصاحبهشوندگان دستچین شده
خبرنگاران دستچین شدهای (توسط وزارت خارجهی جمهوری اسلامی) که میتوانند به ایران سفر کنند همه باید موجوداتی بیاطلاع، بیخاصیت و رام باشند بدون آنکه در عمرشان چیزی علیه جمهوری اسلامیو اسلامگرایی گفته باشند. آنها در ایران تنها به همراه ناظر ادارهی مطبوعات خارجی میتوانند به نقاط خاصی بروند (پاساژهای شیک خیابان میرداماد یا مغازههای خیابان آفریقا) و با افراد مورد نظر (حسین شریعتمداری کیهان تهران، بسیجیان در نماز جمعه، اعضای مؤتلفهی اسلامی، و معتمدان وزارت اطلاعات) مصاحبه کنند. با این نوع تماسها آنها واقعا تا چه حد میتوانند تصور واقعبینانهای از ایران به دست آورند؟ حیرتانگیز است که این خبرنگاران هیچگونه تماسی با تحلیلگران مسائل ایران ندارند. نکتهی جالب این است که اینها قبل از سفر به ایران یا مصاحبه با مقامات جمهوری اسلامی کاملا نسبت به مسائل ایران بیاطلاع هستند. این را از پرسشهای آنها میتوان فهمید.
به عنوان کسی که چهل است در مورد ایران مطالعه میکنم و مینویسم و دهها کتاب در این مورد (به فارسی و انگلیسی) نوشتهام، در بیست سالی که در ایالات متحده هستم (با ده سال فعالیت آموزشی در دانشگاههای این کشور) حتی یک خبرنگار آمریکایی یا شبکهی تلویزیونی آمریکایی در موضوعات تخصصی خودم (مثل دستگاه قضایی یا سازمان روحانیت که در باب آنها چندین اثر به زبان انگلیسی منتشر کردهام) با من تماسی نداشته است. آنها اصولا با این موضوعات کاری ندارند. اما تا دلتان بخواهد اعضای لابی جمهوری اسلامی (معرفی شده توسط دولت اوباما) در این رسانهها حضور دارند. آنها اگر در گوگل بر اساس موضوعات خاصی جستجو کنند صدها ایرانی کارشناس و مستقل پیدا میکنند که نظراتشان مورد توجه این رسانهها نیست. در نوشتههای آنها در مورد ایران غیر از اشاراتی به مقامات جمهوری اسلامیاز فرد دیگری نقل قول نمیشود تا دیدگاه مقابل هم آورده شود. در این سالها صدها ایمیل در مورد اطلاعات نادرست آنها به سردبیرانشان فرستادهام ولی اگر کسی آنها را انتقاد کند نادیده گرفته میشود. آنها اگر بخواهند با ناظران مسائل ایران مصاحبه کنند به سراغ اعضای لابی جمهوری اسلامی یا چهرههای مورد نظر حکومت (جواد لاریجانی، علیرضا مرندی) میرفتهاند.
یکبار مصاحبههای خبرنگاران انواع رسانههای آمریکایی و اروپایی با مقامات جمهوری اسلامی را مرور کنید. همه مثل دیوار در مقابل آنها مینشینند و به آنها تریبون میدهند که حرف بزنند و برای نظام تبلیغ کنند. به همین علت است که وقتی مقامات جمهوری اسلامی به ایالات متحده سفر میکنند انگار عروسی آنهاست یا گویی به مهمانی یا سفر تفریحی رفتهاند؛ از پیش با همهی رسانهها قرار میگذارند و با شور و اشتیاق به دنبال مصاحبه با رسانهها هستند. حتی یک پرسش چالشی از آنها نمیشود و اگر خبرنگاری چنین کاری کند رسانهاش دسترسی یا سفر به ایران یا مصاحبه با مقامات جمهوری اسلامی را از دست میدهد. ظریف و دیگر رفقا چون عدم شجاعت و بدون اصول بودن این رسانهها را میشناسند به همان ترتیب با آنها رفتار میکنند.
بیاطلاعی از صنایع نظامی
خبرنگاران خارجی از حیث اطلاع نسبت به ساختارهای نظامی و فنی در ایران در بیاطلاعی مرکّب بسر میبرند. آنها نمیدانند که در ایران اصولا خط تولید و تحقیقات و توسعه و دیگر زیرساختهای علمی و فنی وجود ندارد تا بر روی آنها تولید نظامی یا دیگر تولیدات شکل بگیرد. در کشوری که هرگونه تولید مونتاژ است و از جان آدمیزاد تا شیر مرغ وارد میشود (حتی سنگ قبر و جانماز) تحقیقات مرتبط با توسعهی سلاح هستهای یا موشکی وجود ندارد. آنها به دلیل همین بیاطلاعی مفرط هرگونه وجود موشک و پهپاد در اختیار سپاه را به متخصصان داخلی ایرانی نسبت میدهند در حالی که این تجهیزات همه از پاکستان و کرهی شمالی و چین و روسیه با نفت و درآمدهای نفتی که برای آنها ارسال میشود خریداری میشود. بخشی از تجهیزات نیز توسط قاچاقچیان بینالمللی از کشورهای غربی خریداری شده و برای آنها ارسال میشود تا مونتاژ شود.
در موضوع هستهای رسانههای غربی برای دو دهه بیاطلاعی و فقدان روزنامهنگاری جستجوگرانهی خود را اثبات کردهاند با ادعای اینکه تجهیزات هستهای در ایران ساخته میشود. حتی در یک مورد همکاریهای هستهای و موشکی جمهوری اسلامی و کره شمالی توسط رسانههایی که امروز به قدرت هستهای جمهوری اسلامی «اعتراف» میکنند گزارش نشده است (اگر باور ندارید در آرشیو نیویورک تایمز و وال استریت جورنال از ۱۹۸۹ تا امروز این موضوع را جستجو کنید). نیروهای بسیجی و سپاهی در ایران توان ساخت یک عروسک پلاستیکی یا چرخ گوشت را بطور کامل ندارند چه برسد به سانتریفیوژ. ریاضیدانان و فیزیکدانان ایرانی نیز راه کشورهای غربی را در پیش میگیرند. جمهوری اسلامی استاد نامگذاری است اما با نامگذاری آنها تحت عنوان آی ار-۱ یا آی آر-۶ این محصولات به تولید داخلی تبدیل نمیشوند! همهی اینها از کرهی شمالی و پاکستان یا قطعات آنها از کشورهای غربی خریداری شده و کارخانهی تولیدکننده بر رویش مهر ساخت ایران میزند. آیا اینها از خود نپرسیدهاند که کرهی شمالی نفت و منابع دیگر خود را از کجا و با کدام پول تامین میکند، کشوری که نه منابع زیرزمینی قابل توجهی دارد و نه صنعت پیشرفته و نه صادرات قابل توجه به غیر از سلاحهای کشتار جمعی؟!
مشکل نپرداختن به این تبلیغات سیاسی مبنی بر تولیدات داخلی سلاحهای پیشرفته آن است که افرادی در داخل و خارج این ادعاها را باور میکنند و با شیفتگی آنها را به جمهروی اسلامینسبت میدهند.
ظرفیتهای سپاه و بسیج در برگزاری مراسم محرم و زدن موکب و بسیج اتوبوس برای آوردن نیرو به تظاهرات حکومتی و کتک زدن و اعدام و موتورسواری خیابانی است و نه بیشتر. البته دکمهی شلیک موشکهای خریداری شده از کره شمالی را نیز میتوانند فشار دهند. هرکس که فراتر از این را به آنان نسبت دهد از شرایط ایران بیاطلاع است. روزهای بعد از سقوط جمهوری اسلامی همهی این داستانهای فریب علمی و فناوری توسط رسانههای آزاد داخل کشور گزارش خواهند شد چون با باز شدن درهای بستهی پایگاههای بسیج و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشخص خواهد شد که خط تولیدی در آنها وجود ندارد بلکه تجهیزات یکسره وارداتی بودهاند.
بیاطلاعی از کار ماشین تبلیغات رژیم
نویسندهای در وبسایت اینترنتی «ام اس ان» از موفقیت ایران در کنترل کُرونا ابراز شگفتی میکند. این نویسندهی احتمالا فارغالتحصیل شده از رشتههای قلابی مثل مطالعات قبیلگی (جنسیت، نژاد و قومیت) خبر ندارد که همهی آمارهای ایران در همهی جداولی که سازمان بهداشت جهانی (بهتر است بگوییم سازمان بهداشت چین که بلندگوی دولت کمونیستی چین است) منتشر میکند دروغ است. بوقهای تبلیغاتی داخلی هر روز مطالب این رسانهها را که بر اساس دروغهای رژیم تهیه میشوند به عنوان اعتراف دشمن به پیشرفتهای جمهوری اسلامی منتشر میکنند و به نادانی آنها در دل میخندند. دقیقا به خاطر این سطح از بیاطلاعی است که اسلامگرایان شیعه تشویق شده و تصور میکنند که میتوانند دنیا را مدیریت کنند.
به صفحات روزنامهی کیهان چاپ تهران و خبرگزاریهای فارس و تسنیم نگاه کنید: پر هستند از گزارشهای رسانهها و اندیشکدههای آمریکایی (آتلانتیک و شورای روابط خارجی) در مورد قدرت عظیم نظامی جمهوری اسلامی و توان تحقیقاتی رژیم، گویی به زودی همهی دروازههای دنیا به روی نظام باز شده و حکومت اسلامی همهی دنیا را خواهد گرفت؛ گویی همه در خدمت جمهوری اسلامیهستند و برای بوقهای تبلیغاتی رژیم مواد تهیه میکنند. در همان روزهایی که همهی رسانههای متمایل به چپ به تمجید و ستایش قدرت جمهوری اسلامیو هر روز قویتر شدن جمهوری اسلامی اشتغال دارند و بوقهای تبلیغاتی نظام بلافاصله آنها را پوشش میدهند، همین بوقها مثل چهل سال گذشته آنها را به سانسور موفقیتهای جمهوری اسلامیمتهم میکنند.
در سالهای اخیر دهها وبسایت خبری فارسیزبان در خارج کشور بخش انگلیسی دارند و حداقل برخی اطلاعات را منتقل میکنند (مثل دروغ بودن آمار مرگ و میر ایران بر اثر ابتلا به کُرونا) اما نویسندگان بیانگیزهی این رسانهها در چیدن جداول بینالمللی و دیگر آمارهای مربوط به ایران حتی زحمت نگاه انداختن به آنها را به خود نمیدهند و آمارهای نهادهای تحت سازمان ملل را که از سوی جمهوری اسلامی به آنها داده میشود ملاک قرار میدهند.
بیاطلاعی از ماهیت رژیم
رسانههای آمریکا رهبران کرهی شمالی را به درستی دیکتاتور مینامند اما از رهبران جمهوری اسلامی با عنوان رئیس جمهور و «رهبر عالی» یا آیتالله یاد میکنند. این نامگذاری نشان میدهد که نسبت به دیکتاتوری و تمامیتخواهی نظام جمهوری اسلامی کاملا بیاطلاع هستند یا اگر میدانند با ترس از اتهام ضد اسلامی بودن خامنهای را دیکتاتور نمینامند.
قهرمانان پوشالی و دروغین
کارکنان رسانهها در کشورهای غربی که از حقوق و آزادیهای حداکثری بدون مسئولیت کافی برخوردارند خود را گاه قهرمان و گاه قربانی تصور میکنند اما هیچیک از این دو نیستند. شباهت کیهان چاپ تهران و نیویورک تایمز یا جام جم و واشنگتن پست در گزارش شرایط آمریکا و ایران این موضوع را اثبات میکند. آنها کارمندان مؤسسات تجاری هستند که منافع قشر خاصی را تامین میکنند. حقیقت و عدالت و قانون برای آنها بیشتر جنبهی ابزاری دارد. اگر چنین نمیبود و آنها به دنبال حقیقت میبودند باید این را از گزارش مسائل ایران یا دیگر ملتهای تحت حکومتهای دیکتاتوری دریافت میکردیم.
ماهیت تهدید روحانی در نامهاش به رهبران ۵ کشور