Thursday, May 7, 2020

صفحه نخست » خانم شیرین عبادی! نمونه شخصیت جیوه ای «عقلمون کم بود»، محمود دلخواسته

Mahmoud_Delkhasteh_2.jpgوقتی جایزه صلح نوبل را به افرادی چون کیسینجر، سن سوچی و.... خانم شیرین عبادی می دهند، آن چند نفری هم که واقعا اخلاق و باور و شخصیتی حق مدار و مردم سالار دارند نیز مورد سوء ظن قرار می گیرند.

در کل، جایزه نوبل حقوق بشر را به افرادی می دهند، تا هم از فعالیتهای حقوق بشری آنها قدردانی کنند و هم اینکه از این سرمایه در راستای گسترش حقوق بشر استفاده کند. متاسفانه، در مورد خانم شیرین عبادی هم، این کوه این سرمایه موش زایید و از ایشان در ۱۷ سال اخیر جز تعدادی سخنرانی با مزد و چند اعلامیه و وسط بازی های سیاسی فعالیتهای سیاسی در خوری ملاحظه نشد. بدتر، در طول این سالها نشان داده اند که هیچ درک و فهمی از حقوق انسانی که بابت آن جایزه گرفته اند ندارند و حتی اعلامیه حقوق بشر را نیز، در بهترین حالت، سر سری خوانده اند و نمی دانند که در اعلامیه حقوق بشر، از جمله حقوق انسان، شورش بر علیه بیدادگری است و اعلامیه حقوق بشر اعلام می کند که تنها از طریق اعمال حقوق بشر است که انسان نیازی به شورش و انقلاب نمی بیند:

"از آنجا که بایسته‌است تا آدمی، به عنوان آخرین راهکار، ناگزیر از شوریدن علیه بیدادگری و ستمکاری نباشد، به پاسداری حقوق بشر از راه حاکمیت قانون همت گمارد،"

حال نگاهی به سخنرانی و اعترافات شاه در پیام تاریخی او به مردم بکنیم و ببینیم که آیا از نظر شاه علل انقلاب را در یابیم و اینکه آیا ا انقلاب، ناشی از بی عقلی بود یا نتیجه مستقیم سرکوب مستمر دیکتاتوری او:

""شما ملّت ایران علیه ظلم و فساد بپا خواستید".

"این امکان وجود دارد که اشتباهات گذشته و فشار اختناق تکرار شود."

"من آگاهم که ممکن است بعضی احساس کنند که به ‌نام مصالح و پیشرفت مملکت و با ایجاد فشار این خطر وجود دارد که سازش نامقدس فساد مالی و فساد سیاسی تکرار شود."

"متعهد می‌شوم که خطاهای گذشته هرگز تکرار نشود، بلکه خطاها از هر جهت نیز جبران گردد. متعهد می‌شوم که پس از برقراری نظم و آرامش در اسرع وقت یک دولت ملی برای آزادی‌های اساسی و انجام انتخابات آزاد، تعیین شود تا قانون اساسی که خون‌بهای انقلاب مشروطیت است به‌صورت کامل به مرحله اجرا در آید."

"بدانید که در راه انقلاب ملت ایران علیه استعمار، ظلم و فساد من در کنار شما هستم."

در این سخنرانی، شاه دلایل انقلاب ۵۷ را: سازش نامقدس فساد مالی و فساد سیاسی، فساد، ظلم، اختناق، استبداد، استعمار ( حدود ۱۰ بار این صفات را در پیام خود تکرار کرد.) و نبود آزادی ها و نبود انتخابات آزاد و عدم اجرای قانون اساسی مشروطه، ( ۶ بار نیز به این دلایل اشاره کرد.) اعلام کرد.

خب، خانم مدافع حقوق بشر نیاز دارند توضیح دهند که آیا انقلابی که شاه نیز خود را در کنار آن قرار داده بود و علل آن را: فساد مالی، فساد سیاسی، فساد، ظلم، اختناق، استبداد، استعمار، نبود آزادی ها و نبود انتخابات آزاد و عدم اجرای قانون اساسی مشروطه دانسته بود و بنا براین از حقوق بنیادی انسان محسوب می شود ناشی از نداشتن عقل بود؟

دیگر اینکه ایشان به چه حق و به چه جرئت، خود را سخنگوی نسل انقلاب می کنند و علت انقلاب را <عقلمون کم بود> توضیح میدهند؟ اگر ایشان در رابطه به علت انقلاب گفته بودند <عقلم کم بود> علتی برای نوشتن این مقاله نداشتم ولی وقتی حکم کلی دادند و نسلی را که در انقلاب شرکت کردند را بی عقل و اینکه <عقلمون کم بود> توصیف بکنند، پاسخی کوتاه را لازم دیدم:

خانم، شما وکیل تشریف دارید و نیک می دانید که حق ندارید بدون اجازه خود را وکیل دیگری، چه برسد وکیل نسلی قرار دهید و از طرف آن نسل سخن بگویید. البته شما می توانستید بگویید که <عقل من کم بود>. می توانستید بگویید که < شعور لازم را نداشتید>. می توانستید بگویید که <نفهم بودید>. می توانستید بگویید که <...> و البته می توانستید مانند بعضی دیگر، این توهین ها را بخود بکنید، ولی حق نداشتید که چنین حکم عامی را بدهید.

حال سوال این است که چرا ایشان این توهین غیر قابل بخشش را به نسل انقلاب کرده اند؟ نسلی، که مانند هر جنبشی اجتماعی در میان آنها هم خسته شده ها و ناامید شده ها و بنا براین توبه کردگان و پیشمانها و خود زنها وجود دارند و هم استقامت کنندگانی که انقلاب را نه فقط یک حادثه که پروسه و جریانی می بینند که برای مستقر کردن اهداف دموکراتیک، استقلال طلبانه، آزادی خواهانه و عدالت طلبانه آن، مبارزه را پر توان و انباشته از اراده و نشاط ، از طریق نقد اشتباهات و تبدیل آنها به تجربه، ادامه می دهند.

آیا علت این نیست که ایشان بعد از همکاری پنهان با وابستگان سلطنت طلب و هم جنسهای آنها، حال می خواهند به همکاری آشکار روی آورند و برای اینکار به توجیه نیاز دارند؟

اتفاقا امروز یکی از جوانان مصدقی در خاک وطن، یاداشتی را که چند سال پیش نوشته بودم باز نشر کرد و فکر می کنم، این یاداشت توضیح می دهد چرایی این شخصیتهای جیوه ای را:

" یکی از بدترین آفات روانشناسی زیر سلطه داشتن، عدم ایستادگی بر عقیده ای و مانند آفتاب پرست رنگ و موضع عوض کردن و مانند کشتی بی لنگر حرکت کردن به طرفی که باد قدرت در بادبان ذوب شده در قدرت می اندازد است. هیچ ربطی هم به درجه تحصیلات ندارد و اتفاقا این آفت در میان تحصیل کردگان ساری و جاری تر است. از جمله به این دلیل که بیشترین دروس و تئوریهایی را که تحصیل کرده اند شکل گرفته بر دور انواع و اقسام گفتمانهای قدرت و در نتیجه اصالت بخشیدن به قدرت است و البته از آنجا که قدرت، ماهیتا اخلاق ندارد و تنها پرنسیپش حفظ و گسترش خود است، براحتی هر چرخشی را توجیه می کنند و اصلا بدون هیچگونه توجیهی کار خود را انجام می دهد. چرا که توجیه در خود قدرت است و حفظ خود اوجب واجبات.

این نوع روانشناسی انسانهای دارای روانشناسی زیر سلطه، روانشناسی شخصیت له شده و فراموش شده فرد است. توضیح اینکه، از آنجا که این له شدگی در فرد نهادینه شده است، قادر به دیدن آن نیست و بنابراین فکر می کند با مدرک بر مدرک افزودن به انسانی تام و تمام تبدیل شده است و از طرف غربی ها به رسمیت شناخته شده است!

علت اصلی هم این است که آنهمه علمی را که آموخته اند مانند لایه هایی بر دور آن هسته روانشناسی زیر سلطه بر هم انباشته شده اند و هیچکاری به آن هسته و ماهیتش ندارند. بنابراین فکر می کنند که نفس آموختن علم و استاد در آن علوم شدن خود بخود آنها را به از ما بهترون کرده است و اینگونه موقعیت ویژه برای خود قائل می شوند...."

به بیان دیگر، مخرج مشترک تمامی کسانی که از دخیل بستن بر ضریح امام و امام زا ده ها دست کشیده ، "مدرن" شده و حال آن دخیل را تز ضریح امام رضا و آن نامه را از چاه جماران در آورده و بر ضریح کاخ سفید و دیگر کاخها می بندد و نامه را برای ترامپ می فرستد، عقده بدخیم حقارت و روان شناسی زیر سلطه است. بی علت نیست که تعصب اینها به ترامپ، حتی از فناتیک ترین و نژاد پرست ترین، آمریکایی ها به او بیشتر است. گفتن <عقلمون نمی رسید> ناشی از این شخصیت و روانشناسی است.

مصاحبه خانم شیرین عبادی:



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy