کسی که به ما نپریده بود کلاغ ورپریده بود. سالومه سیدنیا، مجری شبکه ی "من و تو Manoto " در توییت خود از مشتریان خود می پرسد: « به نظر شما کی از همه خائن تر بوده: مصدق، محمد خاتمی، ظریف، کلاً مثلاً روشنفکرها؟» این پرسش بسیاری از مردمان فرهیخته و میهن دوست را خشمگین ساخت و مهرداد خدیر در «عصر ایران» سخنان سنجیده ای در پاسخ وی نوشت که بسیاری از آن سخنان آموزنده است. چکیده ی سخنان مهرداد خدیر در یک جمله ی پرسشی به سالومه باز می گردد و آن سخن ساده و نغز این است:« ... واقعاً خجالت نکشیدی؟ » به راستی خجالت هم دارد. چگونه کسی می تواند کلاً روشنفکرهای کشور خود را و قهرمان ملی میهن خود؛ دکتر محمد مصدق را که بزرگترین کشور استعماری جهان، انگلیس را شکست داد و نفت را ملی کرد و انگلیس ها را با خواری و سرشکستگی پس از پانصد سال از ایران بیرون راند، خائن بنامد؟
در پاسخ به پرسش تو سالومه من هم مانند هر ایرانی میهن دوستی پاسخ می دهم؛ تو! سالومه از همه خائن تر تویی! سالومه تو با این پرسش نمی توانی خودت را از جرگه خائن ها جدا کنی و به قول مشهور؛ ایز به گربه گم کنی. تو که خودت را به خودی و بیگانه فروختی چگونه به خودت اجازه می دهی روشنفکران و کلاً ... مردم ما را به خیانت متهم کنی؟ تو خودت از همه خائن تری چون هم در دوران جوانی و شکفتگی ات خودت را به حکومت آخوند ها فروختی و هم در این سن و سال، خودت را به بیگانگان و دشمنان ملت ایران می فروشی و مزد می گیری. در ویکی پدیا خواندم که شبکه ی "من و تو Manoto" که سالومه از آن ها حقوق می گیرد و روشنفکران ما و دکتر مصدق را زیر سئوال می برد، در سال های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ میلادی، تنها ۳۳ میلیون پوند:
(ارزش برابری آن ۳۳ میلیون پوند به هزارها میلیارد تومان ۰۰۰۰۰۰,۵۸۹۷۱۰,=,۰۰۰ ۳۳۰۰۰x۲۱۵۳۳ نرخ روز پوند)
زیان داشته است. البته هنوز خبرنگاران کنجکاو نمی دانند چه دولتی یا چه دستگاهی این زیان ها را می پردازد؟ یعنی منابع مالی من و تو به امدادهای غیبی متصل است. اربابان تو نه تنها حقایق سیاسی و اجتماعی را پنهان می کنند بلکه حقایق حسابداری و دفترداری را که در جهان سرمایه داری نیز باید روشن باشد، از چشم جهانیان می پوشانند. خارجی ها برای دشمنی با مردمان میهن ما و ناسزا گفتن به ما چه هزینه های هنگفتی می پردازند!
تو درباره ی دکتر مصدق هرزه درایی می کنی، تو یا نمی دانی دکتر مصدق چه جایگاهی در جهان دارد و یا به طمع چند پوند حقوق اضافه این چنین خود را در برابر مردمان جهان بی آبرو می کنی. اکنون بیش از صد سال است که از نوشتن قرارداد ننگین و استعماری ۱۹۱۹ که دکتر مصدق با آن و دولت انگلیس به مبارزه بر خاست می گذرد و اربابان تو کوشیده اند تا نام دکتر مصدق را لکه دار کنند و نتوانسته اند. دکتر محمد مصدق تنها نخست وزیر دوران پهلوی هاست که گماشته ی شاه نبود. او با رأی نمایندگان مجلس در مجلس انتخاب شد ( همانگونه که آقای مهرداد خدیر هم به درستی آن را بیان داشته است.) و حکم نخست وزیری او را به دربار بردند و شاه از روی ناچاری آن حکم را پذیرفت و امضاء کرد. او نفت ایران را که انگلیس ها غارت می کردند ملی کرد و کارکنان انگلیسی شرکت نفت را در برابر چشم جهانیان با خواری و ذلت از آبادان بیرون کرد. هنگامی هم که در تیرماه ۱۳۳۱ به دلیل توطئه های دربار از نخست وزیری استعفا داد مردم با قیام خونین خود در خیابان ها او را دوباره به نخست وزیری برگرداندند. دکتر مصدق را بزرگان جهان ستوده اند و در دانشنامه های بزرگ جهانی به زبان های گوناگون دنیا از او به بزرگی یاد شده است. جهانیان دکتر مصدق را پرچمدار مبارزات ضد استعماری جهان نامیده اند. بیچاره و ورشکسته تو! تو که حقوق بگیر بیگانگان شده ای و به دکتر مصدق و "کلاً مثلاً روشنفکرها" برچسب خیانت می زنی!
من در سال ۱۹۷۲ که در جنوب فرانسه بر روی پروژه ی دانشگاهی ام کار می کردم در روستایی در کوهپایه های آلپ، وقتی به یک کشاورز ساده خود را معرفی کردم و گفتم من ایرانی هستم با خوشحالی گفت شما دکتر مصدق را داشتید که نفت را ملی کرد و انگلیس ها را از ایران بیرون راند.
"کلاً"، ما ملت چه هیزم تری به کسانی مانند تو فروخته ایم که دست از دشمنی با ما بر نمی دارید؟ شما کسانی که از سقوط دیکتاتوری محمد رضا شاه و از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ کینه به دل دارید و از آن جهت به روشنفکران و سیاستمداران ناسزا می گویید، یادتان باشد که به گفته ی بسیاری از صاحب نظران سیاسی، کارگردان و پدید آورنده ی انقلاب ۵۷ محمدرضاه شاه بود. محمد رضا شاه مانند پدرش با زیر پا گذاشتن قانون اساسی و نیز با نادیده گرفتن حقوق و آزادی های سیاسی و اجتماعی ملت ایران راه را بر رشد سیاسی و اجتماعی مردمان کشور ما ایران بست. او با تعطیل حزب ها و آزادی های سیاسی و اعدام روشنفکران و کنشگران سیاسی و اجتماعی، هم ملت ایران را بدبخت کرد و هم خودش و هم خانواده ی خودش را به بدختی و آوارگی دچار کرد. او با کمک ساواک و ارتش و نیروهای سرکوبگرش راهی جز انقلاب برای ملت ایران باقی نگذاشت و خودش در آخرین سخنانش پیش از فرار از ایران به خیانت ها و اشتباهات سیاسی اش اعتراف کرد. او با دخالت بی جا در امور قانون گزاری، اجرایی، دادگستری و همه ی کارهای کشور، که کار نمایندگان برگزیده از سوی ملت است، گور خود را کند. او در چهاردهم آبان ۱۳۵۷ خودش گفت: « انقلاب ملت ایران نمیتواند مورد تأیید من بعنوان پادشاه ایران و بعنوان یک فرد ایرانی نباشد. » او در نهایت بدبختی و بیچارگی گفت: « ... من نیز پیام انقلاب شما را شنیدم... ». او بود که همیشه از علمای شیعه پشتیبانی می کرد و از آن ها کمک و مشورت می خواست. او در چهاردهم آبان هم دست به دامن آخوندها شد و گفت: « من اینجا از آیات عظام و علمای اعلام که رهبران روحانی و مذهبی جامعه و پاسداران اسلامی و بخصوص مذاهب شیعه هستند، تقاضا دارم تا با راهنمایی های خود و دعوت مردم به آرامش و نظم برای حفظ تنها کشور شیعه جهان بکوشند.»"آیات عظام و علمای اعلام" هم حق او را کف دستش گذاشتند. او بود که "آیات عظام و علمای اعلام" را به گرده ی خود سوار کرده بود. او بود که وسط دانشگاه مسجد ساخت. او بود که پادشاه اسلام پناه نام گرفته بود. زمانی که من دانشجو بودم و شاه برای فریب مردم به مکه رفته بود، عکس های حاج محمدرضا شاه را در لباس احرام خانه ی خدا به در و دیوار شهر چسبانده بودند.
به امر شاه اسلام پناه نام دانشکده ی علوم معقول و منقول به دانشکده الهیات و معارف اسلامی تغییر پیدا کرد و به آخوندها درجه ی دکتری دادند و ناگهان
در فاصله ی چند سال، روضه خوان ها به درجه دکتری نائل شدند. برای آخوندهایی مانند "دکتر" بهشتی و "دکتر" باهنر و "دکتر" مفتح پست و مقام تراشیدند و حقوق و مواجب مقرر فرمودند. خمینی چون خیلی پیر و کودن بود نه درجه ی دهان پر کن آیت الله را داشت و نه توانست درجه ی دکتری برای خود تدارک ببیند. اما او دروغگو و شارلاتان بزرگی بود و توانست با کمک بیگانگان و "خدعه" ملت ایران را بفریبد و ملت ما را به این روز سیاه بنشاند. شاه آخوندها را به گرده ی خودش و ملت ایران سوار کرد و کار را به جایی رساند که یک آخوند متحجر مانند خمینی بر موج نارضایتی مردم سوار شد. خیانت سران حکومت اسلامی از خمینی گرفته تا خامنه ای و خاتمی و ظریف مانند روز روشن است. بیش از چهل سال است ملت ایران برای به زیر کشیدن حکومت نکبت جمهوری اسلامی از زندگی خود مایه می گذارد. مردم ایران می دانند که امروزه بیش از هر دوره ی دیگری خود فروخته ی مکتبی و غیر مکتبی وجود دارد. مردم ایران می دانند که هیچ خارجی دلش برای ایران و ایرانی نمی سوزد و دشمنان ایران برای کلنگی کردن و ویران کردن ایران از مزدورانی چون تو استفاده می کنند. در واقع مردم ایران بین دشمن داخلی و دشمن خارجی گیر کرده اند. آخوندها به کمک کسانی مانند سالومه ها ملت ایران را به گروگان گرفته اند. بیش از چهل سال است که هر روز در روزنامه ها و دیگر دستگاه های ارتباط جمعی در درون و بیرون کشور، از کشتار مردمان میهن ما به دست جلادان حکومت اسلامی، گزارش های فراوانی را مخابره می کنند.
این جنایتکاران جنایات خود را با دستیاری و همکاری مشتی خائن مزد بگیر مانند تو، در دستگاه های اجرایی و تلویزیون و روزنامه ها در ایران انجام می دهند. برخی از این مزد بگیران وقتی به هر ترفندی از ایران خارج می شوند می کوشند تا از گناهان گذشته ی خود بکاهند. اما هستند کسانی مانند سالومه که در بیرون از ایران هم به خودفروشی و خیانت خود ادامه می دهند. گمراه کردن مردمان میهن ما از راه دروغ پردازی و خوش رقصی با برنامه های بی ارزش کافی نیست، در هر فرصتی به خدمت گزاران و بزرگان میهن ما و به روشنفکران ما لجن پراکنی می کنند. با پدرت و "نیا" و آبا و اجداد تو کاری ندارم، اما تو از یک مادر ایرانی زاییده شده ای، در دامان پر مهر ملت ایران به دبستان و دبیرستان رفته ای، از پول ملت ما درس خوانده ای معروف شده ای و در بازار مکاره ی جمهوری اسلامی خریداران فراوانی یافته ای. تو در تلویزیون و جشنواره ها خودنمایی کرده ای، اکنون در لندن هم همچنان به اشاره ی دشمنان ایران به میهن ات و به مادرت ناسزا می گویی؟ به دور و برت نگاه کن ببین انگلیسی ها چگونه به میهن خود و مردمان خود ارج می گذارند و آن ها را بزرگ می دارند تا خود را بزرگ نشان دهند. به راستی خجالت نمی کشی؟
منوچهر تقوی بیات