موقعی که امام علی، مالک اشتر را به ریاست قوه ی قضاییه خود منصوب فرمود، به او نامه ای نوشت که تا کنون بارها به فارسی ترجمه شده است. متاسفانه در ترجمه های مزبور ایراد های اساسی یی وجود دارد که موجب بدفهمی محتوای سخنان علی شده است. این جانب ف. م. سخن اکنون ترجمه ای جدید از این نامه خدمت شما خوانندگان عزیز «خبرنامه گویا» تقدیم می نمایم.
*****
به نام خدای رفیق باز و دست و دلباز
این فرمانی است از علی «دُلدُل باز» (*) به صادق آملی لاریجانی، در پیمانی که با او می بندد، موقعی که او را قاضی القضات و حاکم بر جان و مال و ناموس میلیون ها ایرانی می کند. و چون من، علی زمان، به او مقامی چنین بخشیدم که «مالک» جان و مال و ناموس مردمان باشد، از این پس او را «مالک» خطاب می کنم.
ای مالک!
بدان که تو اول اش هیچ بودی، و من هیچ بودم، و ما جفت مان دو تا آخوند دوزاری بودیم که برای حضور در مجلس مردگان و بالای منابر رفتن و حرف های گنده گنده زدن آموزش دیده بودیم و با زر زر کردن هایمان باعث زر زر کردن مردمان می شدیم. اکنون بنگر که من به چه جایگاهی در مملکت عجم رسیده ام و تو به چه جایگاهی رسیده ای! پس ای مالک! این نعمت را صبح و شب و ظهر و عصر شکر گذار، و خدای عالمیان را روزی ۵ بار سجده کن که ما ها را به چنین جایگاهی پرتاب کرد! جایگاهی که توو خواب هم نمی دیدیم!
ای مالک!
بدان تو را در مقامی نشانده ام که پیش از تو مقامات دیده، برخی آدم حسابی، برخی دیگر، آدم های خیلی حسابی! اکنون بنگر که آن ها که آدم حسابی بودند کجا هستند و من و تو که آدم نا حسابی های کشور به حساب می آمدیم کجا هستیم. پس در کنار قدرشناسی از خداوند منان و امام خمینی مرحام (**) چهار چنگولی به موقعیت ات بچسب، و تا می توانی در سرزمین عجم بتازان که ما «سیّد انِ» عرب نژاد باید انتقامی سخت از عجم هایی که قرن ها ما را کلاسْ پایین می دانستند و خودشان را کلاس بالا بستانیم! آن ها بندگان و موالی ما هستند و ما بر آن ها حق تام و تمام داریم و آن ها هیچ حقی بر ما ندارند. مال و دارایی و ناموس که هیچ، به عنوان قاضی القضات اراده کنی، جان شان هم متعلق به تو و ماست. پس از این امتیاز بزرگ غفلت مکن!
ای مالک!
کسانی را به عنوان مشاوران ات بر سر کار گمار، که موضوع را فهمیده باشند، و درست آن را «گرفته باشند» که ما در این ملک و مملکت مشغول چه کار می باشیم! پس مباد که آدم نرمخو و مسالمت جو بر سر کار گذاری که گمان کند راه راست، آن است که مثلا ندزدد و نزند و نبرد، بلکه راه راست در اسلام عزیز ما، یک راه نیست و به قول آن نو اندیش ذلیل مرده دینی که این حرف اش را پنهانی به تو می گویم درست است، راه راست هزاران راه است و به قول فیلم مارمولک برای رسیدن به خدا هزاران راه وجود دارد.
لذا این راه ها را فراموش نکن و بدان برای رسیدن به خدا، باید به خداهای روی زمین که همانا ثروتمندان و دارایان می باشند برسی و مبادا جز این اندیشه در سر کنی!
ای مالک!
بدان که اصل اول در زندگی سیاسی رفیق بازی ست. «البت» (***) شما قیافه ی کسی را بگیر که جز خدا، پناه و رفیقی نداری و دائم از تنهایی و سر در چاه فرو کردن و شقشقیه (****) پراندنت سخن بگو، ولی در واقعیت، خودت و مشاوران و یاران ات باید کسانی را داشته باشید که اگر از آن ها بخواهی سند مصر را به نام تو بزنند این کار را با اشتیاق و میل فراوان انجام دهند طوری که برادر به برادر نکند، ولی رفقای تو برای رفیق شان که تو باشی بکنند.
به مردمانی هم که به این رفیق بازی تو غارتگری خواهند گفت مثل یابوی شاه سلطان حسین، بِرّ و بِرّ نگاه کن و بگو: «مگه چیه؟! شما ها رفیق ندارین که لواسون رو به نام تون کنه، به من چه؟!» (*****)
فعلا همین دیگه. برو ببینم که چیکار می کنی مالک جیگر طلا! یادت است آن روزهایی که در «کیهان فرهنگی» می دادی برایت مطلب در باره «منطق مدرن» بنویسند و تو آن را به اسم خودت چاپ بزنی؟
آن روزها من به تو نگاه می نمودم و به خود می گفتم این آصادق عجب پرت است! اکنون خرسندم از این که به مقامی رسیده ام که می توانم تو را از «پرتیّت ات» بیرون بیاورم و طعم قدرت را به تو بچشانم!
والسلام علی امام خمینی رحمت الله و بقیه اش هم دیگر مهم نیست!
*****
(*) واژه ی «دلدل باز» بر اساس نام دلدل، قاطر حضرت محمد، که به حضرت علی بخشید، ساخته شده که به مفهوم «بنز اس.یو.وی باز» امروز ی ست. معادل دقیق «دُلدُل»، «شاسی بلند هامر» است که چون برای اغلب ایرانیان شناخته شده نیست، می توان از بنز اس.یو.وی به جای آن استفاده کرد.
(**) در توضیح کلمه ی «مرحام» باید بگویم که در پارسی ادبی، گاه صدای «او» به «آ» تبدیل می شود، مثلا وقتی بخواهیم به شکل ادبی «ماکارونی» را تلفظ کنیم می گوییم «ماکارانی»! بر این اساس کلمه ی «مرحوم» را به «مرحام» تغییر داده ایم تا ترجمه مان ادبی تر شود.
(***) در اصل مطلب هم چنین آمده است. ظاهرا کمال همنشین در ایشان اثر کرده است.
(****) شتر وقتی عصبانی می شود یک چیزی از دهان اش بیرون می آید یا به عبارتی کف از دهان اش می پراند. حضرت علی یک بار که عصبانی شد همینجوری دچار شقشقیه شد و خطبه اش به شقشقیه معروف شد.
(*****) در اینجا ظاهرا اختلاف تاریخی به وجود می آید، ولی برای کسانی که می دانند و باور دارند که حضرت علی از دوران بتا تا همین ورژن ۲۰۲۰ به تمام امور جهان، از ازل تا ابد واقف بوده، این پیش گویی تاریخی ابدا عجیب نمی باشد.