بی بی سی - داستان جاسوسی محمود موسوی مجد، از فرماندهان نظامی و امنیتی ایران از جمله قاسم سلیمانی در سوریه برای اسرائیل و آمریکا، داستانی پیچیده و پر از معماست. با اینگونه اتهامات، قاضی و نحوه دادگاه آشنایی داریم، اما این بار متهم از جنس دیگری است. او از دوران نوجوانی با موسسات و نهادهای وابسته به حکومت ایران در سوریه در ارتباط بوده است.
سه شنبه ۲۰ خرداد برای اولین بار نام محمود موسوی مجد شنیده شد. تا آن روز خبری ازهیچ رسانه و مقامی در حکومت ایران در باره بازداشت، دادگاه و محکومیت او شنیده نشده بود. خانواده او هم سکوت کرده بودند.
غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضائیه در کنفرانسی خبری گفت آقای موسوی مجد برای سرویسهای اطلاعاتی سیا و موساد جاسوسی میکرد و محل تردد و اسکان قاسم سلیمانی را لو داده و به اعدام محکوم شده است.
اما محمود موسوی مجد ۱۷ ماه پیش از کشته شدن قاسم سلیمانی در بغداد بود و در زندان. روابط عمومی قوه قضائیه بعد گفت آقای موسوی نقشی در ترور قاسم سلیمانی در عراق نداشته است.
پس از مصاحبه مطبوعاتی سخنگوی قوه قضائیه، برای اولین بار دو پیام صوتی منتسب به محمود موسوی مجد در توئیتر منتشر شد. او از زندان اوین تهران به فارسی و عربی پیام داده بود که اتهام دست داشتن در ترور قاسم سلیمانی اصلا جزو پرونده او نبوده و روند دادگاه هم ناعادلانه بوده است.
نزار زکا شهروند لبنان چهار سال به اتهام جاسوسی در زندان اوین بود. او سال گذشته با وساطت رئیس جمهوری لبنان آزاد شد. آقای زکا با محمود موسوی مجد هم بند بود و او را از نزدیک می شناخت. آقای زکا به پیام عربی منتسب به محمود موسوی مجد گوش داد و گفت پیام صدای اوست: "او همیشه مدعی بود که میداند سپاه پاسداران چگونه عمل میکند و با رفتارشان آشناست. همیشه میگفت نمیتوانند او را در زندان نگه دارند چون آنها که او را زندانی کردند خلاف کردهاند نه او. خیلی خوب سپاهیها را می فهمید."
تا امروز تنها منبع اطلاعات درباره محمود موسوی مجد خبرگزاریهای وابسته به سپاه و قوه قضائیه بودهاند و تنها یک عکس از او منتشر شده است. این خبرگزاریها میگویند پیش از انقلاب خانواده موسوی مجد به سوریه رفته، دو سال پیش حزب الله لبنان محمود موسوی مجد را در لبنان دستگیر کرده و تحویل ایران داده، او عضو نیروی قدس سپاه نبوده و تنها راننده بوده و در قبال ماهانه ۵۰۰۰ دلار، برای اسرائیل و آمریکا از فرماندهان ایرانی جاسوسی میکرده است.
با کاظم موسوی مجد، پدر و محمد نیازی وکیل محمود موسوی مجد تماس گرفتم اما آنها حاضر نشدند صحبت کنند. وکیلش گفت میتوانم مقاله او را در سایت انصاف نیوز در باره این پرونده بخوانم.
اما محمود موسوی مجد کیست؟ آیا پیشینه او همانگونه است که قوه قضائیه توصیف کرده و رانندهای بیش نبوده؟
محمود موسوی مجد سالها در سوریه زندگی کرده بود. توانستیم با دوستان نزدیک ایرانی و سوری او در سوریه و لبنان تماس بگیریم. اطلاعاتی که آنها به ما دادند با آنچه قوه قضائیه در باره او گفته همخوانی ندارد.
ویدئویی از محمود موسوی مجد دریافت کردیم که نشان میدهد او به همراه افسران بلندپایه ارتش سوریه و فرماندهان نیروی قدس سپاه در خط مقدم است. آنان میگویند محمود در جنگ سوریه دو بار زخمی و یک بار در بیمارستان ارتش سوریه بستری شده بود. بار دوم از ناحیه پا زخمی شد و نیروی قدس او را برای مداوا به لبنان اعزام کرد. مدارک پزشکی که به دست ما رسیده نشان میدهد او در بیمارستان شیخ راغب حرب در منطقه نباتیه در جنوب لبنان مداوا شده است. این بیمارستانی فوق تخصصی را هلال احمر ایران اداره میکند.
دوستانش میگویند این نیروی قدس بود که به دنبال جذب او بود. او سوریه را خوب میشناخت و به زبان عربی هم تسلط داشت. او در سال ۱۳۹۱ به این نیرو پیوسته و تا بهمن ۱۳۹۶ با آنها در سوریه بوده است. دوستان او میگویند او گاهی برای قاسم سلیمانی ترجمه میکرده است.
نسخهای از نامه محمود به وکیلش به دست ما میرسد. در این نامه محمود سابقه فعالیتش را برای وکیلش توضیح میدهد. اگر این نامه صحت داشته باشد او یکی از افراد با نفوذ نیروی قدس در سوریه بوده است. فعالیتهایش شامل جذب نیروهای بومی و احداث پادگان نظامی بوده، با نام مستعار سید حیدر فرمانده شبهنظامیان در میادین مختلف جنگ از جمله ادلب، حما، دمشق و حلب شرکت داشته و حتی فرمانده تیپ بوده است؛ فردی مورد اعتماد ارتش سوریه و نیروی قدس سپاه.
خانوادهای با نفوذ در سوریه
ارتقاء او در نیروی قدس شاید بیربط با نفوذ پدرش در سوریه نباشد. خانواده موسوی مجد در سال ۱۳۷۶، هنگامی که محمود کلاس پنجم دبستان بوده از تهران به سوریه میروند و در محله المزه در شیخ سعد دمشق ساکن میشوند. احمد و مهدی موسوی دو عموی او در سال ۱۹۹۱ میلادی با گردان بدر معارضین عراقی به عراق میروند و در قیام شعبانیه عراق کشته میشوند.
کاظم موسوی مجد، پدر محمود از تاجران موفق و مشغول کارهای گمرکی بین ایران و سوریه و مسئول نمایشگاههای بین المللی ایران در دمشق بوده است. او از دوستان نزدیک غضنفر رکن آبادی وابسته امنیتی با نفوذ سفارت ایران در سوریه بود که بعدها سفیر ایران در لبنان شد. آقای رکن آبادی درسال ۱۳۹۴ در منای عربستان سعودی کشته شد.
عکسی از محمود و پدرش در کنار غضنفر رکن آیادی و ناجی عطری نخست وزیر وقت سوریه برای ما فرستاده شده. این نشان میدهد پدر محمود از افراد با نفوذ در میان مقامات ایرانی و دولت سوریه بوده است.
محمود در مجتمع آموزشی امام خمینی تحصیل کرده که نهادی آموزشی وابسته به سفارت ایران در دمشق است.
دوستان محمود عکسی از او در کنفراس خبری محمود احمدی نژاد و بشار اسد روسای جمهور ایران و سوریه در سال ۱۳۸۸ در دمشق برای ما فرستادند. آنها میگویند او یکی از مترجمان معتمد هیئت ایرانی در آن کنفرانس بوده است.
خانواده کاظم موسوی مجد با شروع جنگ داخلی سوریه این کشور را ترک میکنند و برای همیشه به تهران باز میگردند. اما محمود پسرشان آنجا میماند و بعدها فعالیتهایش را با نیروی قدس سپاه آغاز میکند.
ربوده شدن او در سوریه
بهمن ۱۳۹۶ محمود موسوی مجد با نیروی قدس سپاه تسویه حساب میکند. برای عروسی برادرش به تهران باز میگردد در تهران میماند. دوستانش میگویند بعضی از فرماندهان سابقش در نیروی قدس در سوریه در مرداد ۱۳۹۷ او را متقاعد میکنند برای یک کار اقتصادی به سوریه برود. اما سه هفته پس از بازگشت، در دمشق ربوده میشود. این در حالی است که قوه قضائیه گفته چون حزبالله لبنان بر فعالیتهای موساد اشراف دارد، او را در لبنان شناسایی و دستگیر کرده است.
دوستانش میگویند در ۱۹ شهریور ماه همان سال در محله المزه دمشق، نیروهای امنیتی ایران بدون حکم قضائی گونی به سرش میکشند و او را میربایند. مقامات ایران ابتدا به خانوادهاش میگویند او ربوده شده و گروگانگیرها پول میخواهند. به خانواده توصیه میشود موضوع رسانهای نشود تا سابقه محمود باعث به خطر افتادن جانش نشود.
دوستان محمود میگویند پس از ۲۴ روز معلوم میشود او را نیروهای خودی ربودهاند. او به لبنان برده و چند هفته توسط حزبالله بازجویی میشود. دوستان محمود در لبنان میگویند برای حزب الله محرز میشود او جاسوس اسرائیل نیست. او را تحویل سازمان اطلاعات سپاه میدهند و میگویند این موضوع بین خود شماست و ما دیگر کاری نداریم.
در تاریخ ۱۲ مهر ۱۳۹۷ حکم بازداشت محمود موسوی مجد به جرم جاسوسی صادر میشود.
دوستان محمود موسوی مجد در سوریه میگویند نمیتوانند باور کنند او جاسوس بوده باشد. چرا که او پنج سال در خط مقدم جنگ و جانش کف دستش بوده است.
تسویه حساب فرماندهان نیروی قدس با محمود
دوستان محمود میگویند اتهام جاسوسی تسویه حساب خصوصی گروهی از فرماندهان قدرتمند ایرانی در سوریه است. کاظم موسوی مجد، پدر او در نامهای به قوه قضائیه نوشته: "فرزند بنده قبل از بازگشت و تسویه حساب سپاه با او، گزارشاتی در باره گروهی فاسد در سوریه به حفاظت سپاه داده بود که در آن از تخلفات مالی، اخلاقی و مواد مخدر اشخاصی که از قضا آقازاده بودند گزارش داده بود."
دوستان محمود در سوریه میگویند این فرماندهان محمود را از ایران به سوریه کشاندند تا برای او پاپوش درست کنند و اینگونه از او انتقام بگیرند.
در پیام صوتی که محمود از زندان داده گفته، "کسانی بنا دارند با اعدام زودهنگام بنده برخی منافع شخصی خود را محفوظ نگه دارند."
نیروی قدس سپاه پاسداران سالانه میلیونها دلار در سوریه هزینه سازماندهی، آموزش، و تسلیح شبهنظامیان شیعه میکند. دوستان محمود میگویند برخی از فرماندهان از موقعیت خود برای منافع شخصی سوء استفاده مالی میکنند.
قاضی صلواتی
شعبه پانزده دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی صلواتی مسئول رسیدگی به پرونده محمود موسوی مجد میشود. بر اساس نامه پدر محمود به قوه قضائیه، وکیل محمود اجازه صحبت کردن با موکلش را در دادگاه نداشته است. محمود اتهامات را رد میکند. به دادگاه میگوید زیر شکنجه وادار شده اعتراف کند که برای اسرائیل و آمریکا در قبال ماهانه پنج هزار دلار جاسوسی کرده است.
محمود داستان دادگاه را برای نزار زکا شهروند لبنانی هم بندش تعریف میکند. "او شکنجه شد و مجبورش کردند که جلوی دوربین به جاسوسی اعتراف کند. به جرمی اعتراف کند که مرتکب نشده بود. محمود در دادگاه به قاضی صلواتی گفت زیر شکنجه مجبور به اعتراف شده است. صلواتی قبول نکرد."
قاضی صلواتی بر اساس گزارش ماموران سازمان اطلاعات سپاه و اعترافات محمود در سه شهریور ۱۳۹۸ او را به اعدام محکوم میکند.
قاضی صلواتی سابقه درخشانی میان فعالان حقوق بشر ندارد. او متهم شده مهر تایید بر اعترافات اجباری زیر شکنجه گذاشته و دهها انسان بیگناه را محکوم کرده است. قاضی صلواتی همچنین رئیس دادگاه رسیدگی به دهها پرونده متهمان ترور دانشمندان هستهای بود. یکی از آن متهمان مازیار ابراهیمی بود که زیر شدیدترین شکنجهها وادار شده بود جلوی دوربین به دروغ اعتراف کند که به اسرائیل رفته، آموزش دیده و پس از بازگشت به ایران دانشمندان هستهای را ترور کرده است. این اعترافات در تلویزیون دولتی ایران پخش شد.
مازیار ابراهیمی و همه متهمان پرونده آزاد شدند و ثابت شد اتهامها سناریویی بوده که بازجویان زندان اوین نوشته بودند. مازیار ابراهیمی میگوید قاضی صلواتی با متهمان به خشونت برخورد میکرد، "یک تکه کاغذ نشانم داد و گفت این حکم اعدام توست. برو، یک هفته وقت میدهم با آقایان همکاری کنی."
قوه قضائیه میگوید شعبه ۱۹ دیوان عالی کشور حکم اعدام محمود موسوی مجد را تائید کرده است و این حکم به زودی اجرا خواهد شد.
دوستان محمود موسوی مجد میگویند خانواده او بسیار ثروتمند است، او اصلا نیازی به ۵۰۰۰ دلار نداشته که جاسوسی کند.
هر چه درباره هویت و پیشینه محمود موسوی مجد بیشتر تحقیق میکنیم، با سوالات بیشتری روبرو میشویم. اطلاعاتی که قوه قضائیه درباره او داده با واقعیت فاصله دارد. تناقضهای زیادی دیده میشود. دادگاهش پشت درهای بسته بوده است.
محمود موسوی مجد خواهان دادگاهی علنی با حضور رسانهها و حقوقدانان شده است. او میگوید بیگناه است و قربانی تسویه حساب خصوصی افراد با نفوذ شده است.