Wednesday, Jun 24, 2020

صفحه نخست » علی خامنه‌ای به دیواری تکیه کرده که دیر یا زود فرو می‌ریزد

kayhan_062320.jpg- خامنه‌ای آنقدر به نیروهای مسلّح وابسته است که حتی وقتی برای مقابله با فساد اقتصادی برخی از خودی‌های نظام به سیدابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه چراغ سبز نشان داد، اما سراغ نظامی‌های فاسدی مثل علی شمخانی دبیر شورای ‌عالی امنیت ملّی و محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی کنونی که اتهام فساد آنها و خانواده و اطرافیانشان محرز است نرفته‌اند.

-هرچند به نظر می‌رسد سپاه پاسداران شش دانگ تابع و گوش به فرمان علی خامنه‌ای است اما او نه تنها به ارتش بلکه به سپاه و کل نیروهای مسلّح اعتماد ندارد!

- علی خامنه‌ای به دیواری تکیه کرده که تاریخ نشان داده دیر یا زود فرو می‌ریزد وگرنه مدام سقوط زمامداران را مرور نمی‌کرد و ترس خود را با صدای بلند هشدار نمی‌داد!

- در نهایت یا نظامی‌ها پشت او را خالی کرده و خامنه‌ای و نظام‌اش سقوط می‌کنند یا کنار او می‌ایستند و مردم را می‌کُشند و بعد همگی سقوط می‌کنند!

- دیکتاتور مادام‌العمر وجود دارد اما دیکتاتوری پایدار وجود ندارد!

کیهان لندن - در اواخر آبان ۱۳۹۸ در بحبوحه اعتراضات سراسری در ایران نهمین «همایش هادیان نیروهای مسلّح» به میزبانی سازمان عقیدتی- سیاسی ارتش در تهران برگزار شد.

در این همایش رئیس عقیدتی- سیاسی دفتر علی خامنه‌‌ای و رئیس سازمان عقیدتی- سیاسی ارتش و جمعی از فرماندهان و مسئولان عالی‌رتبه نیروهای مسلح در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش و نیروی انتظامی حضور داشتند.

عباس محمدحسنی رئیس سازمان عقیدتی- سیاسی در سخنانی با اشاره به اینکه «راهبرد ایران مقاومت فعال در برابر فشارهای همه‌جانبه آمریکا است» گفت «باید به خوبی برای مردم تبیین شود که هر شخصی تسلیم شده پای نیستی و نابودی خود را امضا کرده و هر کس که مقاومت کرده، هزینه مقاومت خود را پرداخت می‌‌کند اما می‌‌ماند و از بین نمی‌‌‌‎‎رود».

او مثال زد قذافی در لیبی و صدام حسین در عراق تسلیم شدند اما بعد از تسلیم، آمریکا آنها را به نیستی و نابودی کشاند اما سوریه مقاومت کرد و نیست و نابود نشد!

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

عبدالرحیم موسوی فرمانده ارتش جمهوری اسلامی نیز پس از اعتراضات دی‌ماه ۹۶ گفته بود «اگر لازم بود ارتش برای خاموش کردن فتنه وارد می‌شد».

حالا هشت ماه از سرکوب اعتراضات سراسری و سرکوب خونین معترضان در آبان۹۸ گذشته و با اینهمه رژیم همچنان مانند چهل و یک سال گذشته نگران اعتراضاتی است که مرتب تکرار شده‌اند و دیر یا زود بار دیگر قوی‌تر از گذشته از سر گرفته خواهند شد.

نگرانی از آغاز اعتراضات و لو رفتن اطلاعات محرمانه

روز دوشنبه دوم تیرماه ۱۳۹۹ گروهی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی که اغلب آنها از جریان حزب‌اللهی و ولایی و نزدیک به محمدباقر قالیباف هستند در جلسه علنی نسبت به «لو رفتن اطلاعات محرمانه» و «توقف پروژه‌های هسته‌ای و فضایی» به محمدجواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات دولت روحانی هشدار دادند.

در همین جلسه محسن دهنوی نماینده بسیجی تهران خطاب به آذری جهرمی گفت «خیال جنابعالی را راحت کنم دورانی که ادامه پروژه غرب به دست جنابعالی در وزارت ارتباطات و سازمان فضایی دنبال می‌شد به پایان رسیده و مجلس یازدهم اجازه نخواهد داد پیشرفت فضایی کشور را متوقف کنید».

یک روز بعد از این جلسه ۲۳۰ نماینده مجلس شورای اسلامی در نامه‌ای به علی خامنه‌ای نوشتند که بسیاری از اهداف جریان نفوذ نه از طریق جاسوسی‌های متعدد بلکه با قالب کردن الگوهای توسعه‌ وارداتی و لیبرال سرمایه‌داری متحقق می‌شود.

سپردن اینترنت به نیروهای مسلّح

حجت‌‌الاسلام احمد فلاحی نماینده همدان در همین زمینه گفته است که مشکلات اقتصادی و آشوب‌های خیابانی در فضای مجازی شکل گرفته و موضوع «امنیتی حیثیتی» است و باید فضای مجازی را از دست دولت خارج کرد و به نیروهای مسلح سپرد.

سه‌شنبه ۳ تیرماه نیز عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور در مجلس حضور یافت که گروهی از نمایندگان به او در مورد آغاز مجدد اعتراضات و لزوم تجهیز نیروهای انتظامی هشدار دادند.

این مواضع کارگزاران جمهوری اسلامی بازتاب نگرانی شدید زمامداران از تهدیدات امنیتی علیه کل نظام‌ است که بخشی از آن به اعتراضات داخلی و آشوب‌های اجتماعی مربوط می‌شود که عمدتا ریشه‌های اقتصادی دارند و بخشی دیگر پیامدهای ناشی از تحریم‌هایی است که علیه تهدیدات موشکی و اتمی و منطقه‌ای رژیم وضع شده‌اند.

درواقع جمهوری اسلامی فشارهای بین‌المللی از جمله تحریم‌ها، گزارش آژانس در مورد فعالیت‌های مشکوک اتمی و صدور قطعنامه در شورای حکام و تلاش غربی‌ها برای تمدید تحریم‌های تسلیحاتی را تهدیدی موازی با اعتراضات داخلی علیه خود می‌بیند.

در این میان، واکنش‌ تهران به این دو تهدید همزمان داخلی و خارجی یک چیز است: وسط کشیدن پای نیروهای نظامی و مسلّح که ابزارشان چیزی نیست جز همان تهدیداتی که سبب افزایش تحریم‌ها و فشارهای بین‌المللی و در نتیجه پیامدهای منفی اقتصادی برای مردم و اعتراضات آنها شده است! یک چرخه‌ی تکراری که راه برون‌رفتی از آن جز پاره شدن زنجیره‌ی جمهوری اسلامی برای پایان دادن به آن قابل تصور نیست.

اینهمه در حالیست که علیرضا میریوسفی سخنگوی نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد می‌گوید مطمئناً ایران به زانو در نیامده و برای مذاکرات جدید التماس نمی‌کند و هرگز درباره برنامه موشکی کاملاً دفاعی یا منافع مشروع ملّی- منطقه‌ای خود مذاکره نخواهد کرد.

تداعی شدن ماجرای صدام حسین و معمر قذافی

دلیل عدم همکاری جمهوری اسلامی ایران با آژانس را عماد آبشناس تحلیلگر نزدیک به دستگاه‌های امنیتی جمهوری اسلامی در خبرگزاری روسی «اسپوتنیک» چنین شرح داده و می‌نویسد: «آژانس می‌خواهد به گزارش‌های اطلاعاتی کشورهای دشمن با ایران اعتنا کند و چپ و راست تقاضای بازرسی بدهد و بعد زمینه حضور جاسوسان دشمن از کانال این آژانس در ایران فراهم شود».

او تاکید می‌کند که تقاضای آژانس برای بازرسی از سایت‌های مشکوک «ماجرای بازرسی‌های بین‌المللی زمان صدام حسین در عراق و یا معمر القذافی در لیبی را برای همه تداعی می‌کند. در آن زمان علیرغم اینکه هیچ چیزی در هیچ سایتی در عراق و یا لیبی پیدا نشد اما بهانه‌جویی‌ها پایان نیافت و در نهایت وقتی که دشمنان مطمئن شدند که تسلیحات کشتار جمعی در عراق و یا لیبی وجود ندارد اقدام به حمله کردند».

این اظهار نظر یعنی اعتراف غیرمستقیم به جریانی درون نظام جمهوری اسلامی که در لایه‌های نظامی و سیاسی رژیم با قدرت و صاحب نفود است و وضعیت رژیم را با سرنوشت حکومت‌های سابق لیبی و عراق مقایسه می‌کند و راه ‌حل آنها برای اینکه علی خامنه‌ای به سرنوشت آنها دچار نشود، این است که از یکسو معترضان را در خیابان کشتار کرد و از سوی دیگر با مقاومت جانانه در برابر فشارهای بین‌المللی ایستاد!

علی خامنه‌ای نیز بارها نشان داده که در شرایط بحرانی مدام خود را با زمامدارانی مقایسه می‌کند که پیش از او سرنگون شده‌اند. ظاهرا برای خامنه‌ای فرقی ندارد که این زمامداران چطور و در چه شرایطی قدرت را از دست داده‌اند بلکه او فقط می‌خواهد که سرنوشت‌اش مانند آنها نباشد!

خامنه‌ای با اینکه نه خودش و نه شرایط ایران تحت حکومت جمهوری اسلامی با «پهلوی» و دوران قبل از انقلاب شباهتی ندارد، در بهمن سال ۱۳۹۸ (سه ماه بعد از سرکوب تظاهرات آبان) در جمع ارتشی‌ها هشدار داد: «پهلوی از نیروی هوایی ارتش ضربه خورد، این باید درس عبرت باشد!»

خامنه‌‌ای همچنین با اشاره به نقش ارتش در انقلاب ۵۷ گفت «نیروی هوایی با فرماندهان آنچنانیِ وابسته با شرایط ویژه‌ای که این نیرو همیشه در آن دوره داشت ارتباط و اتّصال شدید به آمریکایی‌ها و مدیران آمریکایی و آموزشگاه‌های آمریکا ناگهان در حسّاس‌ترین موقع به نفع انقلاب وارد میدان می‌شود».

نکته مهمی که در این هشدارها نهفته این است که هرچند به نظر می‌رسد سپاه پاسداران شش دانگ تابع و گوش به فرمان علی خامنه‌ای است اما او نه تنها به ارتش بلکه به سپاه و کل نیروهای مسلّح اعتماد ندارد! او می‌داند اگر حمایت این نیروها به هر دلیل از نظام جمهوری اسلامی کم شود، بساط رهبری او و کل جمهوری اسلامی جمع شده و به تاریخ سپرده خواهد شد.

در عین حال علی خامنه‌ای از ریزش وسیع پایگاه اجتماعی خودش و نظام خبر دارد و تناقض بین «اعتماد» و «اتکا»، مجبور است برای حفظ قدرت بیش از پیش به نیروهای مسلح و دستگاه‌های امنیتی تکیه کند. افزایش بودجه نهادهای نظامی و اطلاعاتی یکی از نشانه‌های افزایش این اتکاست.

در عین حال، خامنه‌ای آنقدر به نیروهای مسلّح وابسته است که حتی وقتی برای مقابله با فساد اقتصادی برخی از خودی‌های نظام به سیدابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه چراغ سبز نشان داد، اما سراغ نظامی‌های فاسدی مثل علی شمخانی دبیر شورای ‌عالی امنیت ملّی و محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی کنونی که اتهام فساد آنها و خانواده و اطرافیانشان محرز است نرفته‌اند و حتی محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلّح در یک نامه به رئیسی اعلام کرده این ستاد «برای هرگونه همکاری در اجرای عدالت و حاکمیت قانون اعلام آمادگی می‌کند».

حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در نامه‌ای به ابراهیم رئیسی نوشت که اقدامات رئیس قوه قضائیه روح امید و اعتماد را در جامعه دمیده است! او نیز اعلام کرد که سپاه آماده همکاری با قوه قضاییه در برخورد با مجرمان و متخلفان است.

همزمان عبدالرحیم موسوی فرمانده ارتش هم در نامه‌ای جداگانه به رئیسی نوشته «بی‌تردید تدبیر روشن جنابعالی گام‌های محکم و استواری در برقراری عدالت اجتماعی و مبارزه با مفسدان اجتماعی برداشته و آثار مثبت آن در جامعه به خوبی نمایان و موجب تحولی شگرف در این نهاد مقدس و ایجاد امید در جامعه شده است».

در سال ۱۳۵۷ محمدرضاشاه پهلوی ترجیح داد بجای ماندن در قدرت به بهای کشتن مردمی که به هر دلیل، غلط یا درست، علیه او به خیابان‌ها ریختند، ایران را ترک کند. فرماندهان ارتش نیز اعلام بی‌طرفی کردند و در نهایت حکومت پهلوی سقوط کرد و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. از همین رو خامنه‌ای که کشتن مردم برایش اهمیتی ندارد، هر بار در ارتباط با اعتراضات جامعه و ترس از عوض شدن جبهه‌ی نیروهای مسلح، از سرنوشت حکومت‌های دیگر به عنوان درس عبرت یاد می‌کند.

شاید حتی خامنه‌ای به حرف‌های ریگان خطاب به کارتر نیز فکر می‌کند که ‌گفت «راه شاه از راه مردمش جدا نبود. برای آنها خانه ساخت و کشاورزان را زمیندار کرد ولی ما [آمریکا] اجازه دادیم حکومتش سرنگون شود و حکومت را به دیوانه‌ای دادیم [خمینی] که هزاران هزار مردم ایران را سلاخی کرد».

در این میان، خامنه‌ای این نگرانی را نیز دارد که مبادا همزمان با اعتراضات داخلی یک تهدید یا درگیری نظامی نیز مانع از آن شود که نیروهای مسلّح با تمام قوا علیه مردم بسیج شوند و آنطور که برای بقای خامنه‌ای در قدرت لازم است، قتل ‌عام نکنند!

این واقعیات است که بیش از پیش روشن می‌کند که علی خامنه‌ای به دیواری تکیه کرده که تاریخ نشان داده دیر یا زود فرو می‌ریزد وگرنه مدام سقوط زمامداران را مرور نمی‌کرد و ترس خود را با صدای بلند هشدار نمی‌داد!

در نهایت یا نظامی‌ها پشت او را خالی کرده و خامنه‌ای و نظام‌اش سقوط می‌کنند یا کنار او می‌ایستند و مردم را می‌کُشند و بعد همگی سقوط می‌کنند! دیکتاتور مادام‌العمر وجود دارد اما دیکتاتوری پایدار وجود ندارد!



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy