عربده کشیدن کار آسانی ست. قدرت واقعی آن است که در سکوت و با لبخند، بدون این که طرف بفهمد از کجا خورده است، چنان «بزنی» که صدای انفجارش در تمام تهران به گوش برسد و شعله ی آتش اش تا فرسنگ ها دورتر دیده شود.
حالا سید علی خامنه ای در سخنرانی هایش رجز بخواند و فرماندهان سپاهش راست و چپ از چنین کردیم و چنان می کنیم سخن بگویند.
قدرت واقعی را کسی دارد که در سوریه، مزدوران جمهوری اسلامی را می زند، و صدا از این نکبت در نمی آید.
قدرت واقعی را کسی دارد که یک سلاح مهیب را در یک «فلش مموری» پنج دلاری جا می دهد و با آن نیروگاه های اتمی را از کار می اندازد، و چند سال طول می کشد تا حکومت ضربه خورده، بفهمد اصولا ضربه را از کجا خورده است.
خامنه ای و اراذل عربده کش دور و بر ش گویا نمی دانند که دوران قمه و قداره و موشک های دوزاری به سر آمده و دوران سلاح های مخوفی ست که ما حتی از وجود آن ها بی اطلاع هستیم.
دیروز بیدگَنِه، امروز پارچین، این وضعیت حکومت رجزخوان اسلامی ست که به جای فهمیدن اوضاع وخیم اش کماکان به بالا بردن صدایش ادامه می دهد غافل از این که دسیبل صدا تا یک حد می تواند بالا برود و بعد از آن تارهای صوتی و خیلی چیزهای دیگرِ فرد نعره زننده پاره می شود و از حرف زدن ساده برای گفتنِ غلط کردم هم عاجز می ماند.