Wednesday, Jul 1, 2020

صفحه نخست » آخوندهای درباری و فراری دادن آیت الله خامنه ای، اکبر گنجی

ganji_063020.jpgاکبر گنجی - ویژه خبرنامه گویا

نامه آیت الله موسوی خوئینی ها به آیت الله خامنه ای، غوغای عجیبی در میان "آخوندهای درباری" بر پا کرده است. خبرگزاری رسا- متعلق به حوزه علمیه قم- یک پرونده ویژه مفصل تحت عنوان "فتنه خاکستری" برای آن تدارک دیده است.

محسن رضایی و دیگر سپاهیان هم به میدان آمده اند. رضایی که در توهم و سودای ریاست جمهوری لانه کرده، می گوید که همه مشکلات اقتصادی فاجعه بار ایران معلول حاکمیت غربزدگان ، سیاست های لیبرالی و هواداران آمریکا در ۴۱ سال گذشته بوده و موسوی خوئینی ها باید در نامه ای به خامنه ای، «مصرّانه از معظم له تقاضا می کرد که بر افکارِ آمریکایی در ادارۀ کشور، خط بطلان بکشند تا بساط سرابِ فریبندۀ غرب زدگان در کشور برای همیشه، جمع شود.» و طبعاً ریاست جمهوری را به همان شیوه ای که قوه قضائیه و مقننه را به ابراهیم رئیسی و محمد باقر قالیباف واگذار کرد، به محسن رضایی واگذار کند.

جالب تر از همه این است که سازمان اطلاعات سپاه جوانی را بازداشت کرده و چند هفته ای او را به زندان می برند. در زندان او را تهدید می کنند که تو را در بخش جوانان زندانی کرده و در آنجا مورد تجاوز جنسی لات های بندهای همسایه قرار خواهی گرفت، مگر این که با ما همکاری دائمی داشته باشی. او دومی را می پذیرد( در همان زمان چندین چهره مشهور خیرخواه به او گفتند که به سپاه بگو که این پیشنهاد را نمی پذیرم و به زندان باز می گردم، اما او پاسخ داد که من تحمل زندان و این فشارها را ندارم. یکی از نزدیکانش نیز در یک جمع چهار نفره این را نشانه ی عقلانیت او به شمار آورد). حاصل این توافق، سردبیری رسانه های مختلف، ارتقای به شورای مرکزی یک حزب و گرفتنِ مسئولیت در دولت حسن روحانی است. اما در مقابل، در طی ۱۰ الی ۱۵ سال گذشته، دو وظیفه «چپ ستیزی» و حملات یک سویه به «نواندیشان دینی» را بر عهده اش گذاشته اند. پس از نامه آیت الله موسوی خوئینی ها نیز او را به میدان آوردند تا متنی علیه خوئینی ها و «اصلاح طلبان رادیکال» (سعید حجاریان، علیرضا علوی تبار، مصطفی تاج زاده، و...) به عنوان سرمقاله روزنامه حزبشان منتشر سازد. او قربانیِ سازمان اطلاعات سپاه ، جاه طلبی شخصی و تمنای رشد سریع در ساختار قدرت جمهوری اسلامی است. او عروسک خیمه شب بازی سازمان اطلاعات سپاه است و «مطالبه پاسخگویی رهبری» را «رادیکالیسم» قلمداد کردن، انجام وظیفه توافق یاد شده است، نه نقدی علمی. آن حزب برای ماندن در قدرت چند ماهی است که کوبیدن سید محمد خاتمی را هم آغاز کرده است. نقد چپ و نواندیشی دینی ضروری است، اما «پیمانکار طرح های سازمان اطلاعات سپاه» بودن- و دروغ گویی و تهمت زنی برای آن- امر دیگری است.

اما بسیج "آخوندهای درباری"علیه درخواست برحق موسوی خوئینی ها نیز جالب توجه است. احمد خاتمی- عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت تهران- امروز در مصاحبه با رسا در پاسخ نامه منتقدانه آیت الله موسوی خوئینی ها به آیت الله خامنه ای، آن را تخریبی و اهانت آمیز قلمداد کرد و ادعاهای زیر را مطرح ساخت:

یکم- براساس قانون اساسی، قوه مجریه و رئیس جمهور مسئول معیشت مردم و مشکلات اقتصادی است و رهبری قانوناً هیچ مسئولیتی در حوزه اقتصاد ندارد.

دوم- رهبری اداره قوه مجریه را بر عهده گرفته و با مدیریت عالی ولایی ایران را به هفدهمین اقتصاد برتر جهان تبدیل کرده و با وجود تحریم ها و شیوع کرونا هیچ نشانی از آثار تحریم در ایران وجود ندارد.

سوم- کرونا کشورهای غربی را به به گرسنگی و بی غذایی کشاند، اما با مدیریت مستقیم کرونایی مقام رهبری، ایران فاقد همه آن مشکلات بود و هست.

چهارم- مدیریت شجاعانه سیاست خارجی ایران علیه آمریکا که هیمنه آمریکا را شکست و آن را در جهان بی آبرو کرد، با مقام معظم رهبری بوده است. مدیریت منطقه ای مقام رهبری در خاورمیانه علیه داعش موجب زنده ماندن خوئینی ها و همه ایرانیان شد. رهبری تنها فردی است که قادر به اداره کشور و رساندن ایران به ساحل نجات است.

پنجم- مدیریت کلان کشور و ریاست جمهوری دست جریان مورد حمایت اصلاح طلبان بوده و افتضاح اقتصادی را حسن روحانی و حامیانش به وجود آورده اند.

مستقل از صدق و کذب این مدعیات، چند نکته قابل یادآوری است:

الف- آیا میان این ادعاها ناسازگاری و تناقض وجود ندارد؟ از یک سو ادعای دخالت و مدیریت فوق العاده رهبری در همه حوزه ها با دستاوردهای بسیار درخشان مطرح می شود، اما از سوی دیگر، رهبری فاقد قدرت قلمداد شده و خرابی های کشور به دیگرانی که دارای قدرت هستند نسبت داده می شود.

ب- آیا هیچ ارتباطی میان سیاست خارجی جمهوری اسلامی در سطح جهانی و منطقه ای- که توسط آیت الله خامنه ای تعیین و به ایرانیان تحمیل شده- با مسائل و مشکلات اقتصادی ایران وجود ندارد؟ اگر دارد، که دارد، پس چرا خامنه ای مسئول و پاسخگو نیست و نباید هم باشد؟

پ- اگر طلب پاسخگویی و پذیریش مسئولیت- با بدترین دشنام ها و تهمت ها- از حسن روحانی امری عقلایی است، چرا طلبِ پذیرش مسئولیت و پاسخگویی از علی خامنه ای اهانت و تخریب و هم صدایی با آمریکا و اسرائیل و انگلیس است؟ چرا مطالبه پاسخگویی خامنه ای اهانت و تخریب و انتقام گری است؟

ت- آیا "آخوندهای درباری" در حوزه های علمیه منطق و علم اصول فقه نمی خوانند؟ آیا تناقض گویی و ناسازگاری مدعیات از نظر آنان مجاز و پذیرفتنی است؟ آیا تناقض گویی و ناسازگاری برای مجیزگویی و درخشان نشان دادن رهبری خامنه ای از یک سو، و فراری دادن او از مسئولیتِ قدرتِ مطلقه از سوی دیگر، موجه و منطقی است؟

ث- قطعاً حسن روحانی، اعتدالیون، اصلاح طلبان، و...باید پاسخگوی عملکردشان باشند. هر صاحبِ قدرتی باید پاسخگو باشد، حسن روحانی که جای خود دارد. اما بدیهی است که پاسخگویی متناسب با اختیارات و مسئولیت هاست. مطابق اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی:

« ‎‎قوای‏ حاکم‏ در جمهوری اسلامی‏ ایران‏ عبارتند از: قوه‏ مقننه‏، قوه‏ مجریه‏ و قوه‏ قضائیه‏ که‏ زیر نظر ولایت‏ مطلقه‏ امر و امامت‏ امت‏ بر طبق‏ اصول‏ آینده‏ این‏ قانون‏ اعمال‏ می‏ گردند.»

مطابق ضرب المثل: «هر که بامش بیش، برفش بیشتر»، ولایت مطلقه پیامدهای منطقی و عملی دارد. شورای نگهبان که مفسر قانون اساسی است، در تفسیر این اصل گفته است که اختیارات ولی فقیه فراتر از قانون اساسی است و به هیچ وجه محدود به اختیارات شمارش شده در قانون اساسی نیست. بدین ترتیب، اول از همه، و بیش از همه نهادها و مسئولان نظام، بار مسئولیت و پاسخگویی بر دوش علی خامنه ای است. سلطانِ ستمگری که در سی و دومین سال حکمرانی مادام العمر مطابق میل خودسرانه قرار دارد.

نتیجه: فراری دادن خامنه ای امکان ناپذیر است. تنها راه رهایی، کنار گذاشتن ولایت فقیه و عبور غیر خشونت آمیز از "جمهوری اسلامی" به یک «جمهوری دموکراتیک سکولار ملتزم به آزادی و حقوق بشر و عدالت به مثابه رفع کلیه اشکال تبعیض های قومی و مذهبی و جنسی و طبقاتی» است.

مقدماتِ مشکلِ گذارِ از جمهوری اسلامی به یک جمهوری سکولار را در دو جلسه زیر توضیح داده ام و جلسه سوم نیز به زودی منتشر خواهد شد. دوستان و ناقدان به آنها بنگرند تا لوازم ضروری بحث «گذار ایران به دموکراسی» در جلسات بعدی فراهم شود.



«جمهوری اسلامی را نمی خواهیم، اما چرا رژیم از راه انقلاب سرنگون نشده است؟[۱].»



«جمهوریِ اسلامیِ سرکوبگر باید برود، موانعِ ۱۴ گانه ی وقوع انقلاب در ایران چیست؟[۲].»



آدرس کانال یوتوپ اکبر گنجی:

https://www.youtube.com/channel/UCi-wR3aee_iOhXXIUv0PP3g/videos



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy