رژیم معمولا، برای سرپوش گذاشتن بر یک امر مهم و حیاتی برای بقای خود، با پروسه بمبهای خبری، دنبال نخود سیاه فرستادنها، دادن آدرسهای دروغین و غلط، پاک کردن صورت مسئله (به جای حل مسائل و مشکلات مردم) و سرانجام با بمب گذاریهای عمدی، در گوشه و کنار کشور (داغ و خونین کردن صورت مسئله) اصل ماجرا را، به یک امر دست چندم تبدیل و اتفاق مهم حقیقی و در حال وقوع را، به حاشیه برده، یا مخفی میکند.
نیازی به شرح تک تک این جنایات و بمب گذاریهای خبری، در طی این چهار دهه، نیست. که مثنوی چهل کتاب هزار صفحهای، برای هر سال حکومت ننگین و خون آلودش میگردد (از گروگان گرفتن سربازان وظیفه، در زاهدان، بدست باصطلاح بلوچهای مخالف آن سوی مرز و کشتن عدهای از سربازان وظیفه، در روز بزرگداشت آزادی خرمشهر، با رگبار مسلسل و نسبت دادن آن باصطلاح به مزدوران اعراب آن سوی آبهای خلیج فارس، کشتار عمدی بیگناهان، درمحوطه گور خمینی و این آخری، نمایش خنده دار اخیر در صدا و سیمای خامنهای، در مورد فردی که، باصطلاح، مسئول بمب گذاری، در حسینیه شیراز بوده است.) رژیم، از فاجعه مبتلا شدن مردم به ویروس وارداتی ماهان ایر، از چین نیز، نهایت سوء استفاده را، برای ترساندن مردم و خانه نشینی توام با، شل کن سفت کن کردن شرکت در مجامع مذهبی، در راستای مبتلا کردن همه ملت و تضعیف روحیه قیام ملی به سوگواری ملی، بکار برده، تا مانع از انفجار خشم ملی، گردد.
اکنون نیز، با باصطلاح، خبر دستگیری فرد مذکور و نمایش تلویزیونی قدرت پوشالی خود، ناخود آگاه، نشان میدهد، که از قدرت انفجاری و قریب الوقوع خشم ملی خبر دارد و بشدت از آن میترسید و وحشت دارد و وقوع آن را، حتمی میداند. به همین خاطر، چربی داغ کردن مسائل فرعی را، هزار چندان نموده، در انتظار مرگ آوری، از خیزش مردم است. که اطمینان یافته، هر لحظه ممکن است، رخ داده و ملت به جان رسیده، بغض نهفته چهل سالهاش، در گلو، به یک باره و با یک آتشفشان و زلزله هزار ریشتری، با فریاد مرگ یا زندگی، در میدانهای میلیونی، در سراسر کشور، بترکد. گرچه، اتاق فکر رژیم میخواهد، این بار نیز، حواس جامعه را، به یک مسئله فرعی متوجه کند و فعلا گرای خیزش ملی را، کژ راهه برده، به سمت مورد نظر خود منحرف سازد. اما بنظر میرسد. این بار، ورق جور دیگری، علیه رژیم بر میگردد. که برنده نهایی آن، ملت ایران، خواهد بود.
تأمّلاتی دربارۀ جنبش مشروطيـّت، علی میرفطروس
ناو نیمیتز را غرق کردیم، طنزی از ابومالش