سایت الف
مهدی عسگری
روزنامه سازندگی، ارگان رسمی حزب کارگزاران سازندگی ایران، روز یکشنبه 12 مرداد 1399 در صفحه اول خود، تیتر زد: «پیشنهاد شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران برای عبور از بحرانهای فعلی کشور: بازگشت به سیاستهای هاشمی!»
طبق گزارش این روزنامه، نخستین جلسه این حزب در سال 1399، روز چهارشنبه 8 مرداد، با ارائهی گزارشی از عملکرد حزب توسط رییس شورای مرکزی، محسن هاشمی، فرزند آیتالله هاشمی، آغاز شد. در بخشی از گزارش روزنامه سازندگی از این نشست میخوانیم: «شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران همچنین بر بازگشت کشور به سیاستهای مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی در مسائل بینالمللی روابط منطقهای، دکترین دفاعی و رویکردهای فرهنگی و سیاسی به عنوان چشمانداز واقعی خروج از وضعیت کنونی تأکید کرد.»
با وجود این، اگرچه مرحوم هاشمی رفسنجانی تا آخرین روزهای عمرشان یکی از سرسخت ترین حامیان دولت فعلی و شخص آقای روحانی بودند، سوالی که مطرح میشود این است که ایشان با توسل به چه سیاستهای کشور را از وضعیت بحران نجات می دادند؟
بدون شک بررسی سیاستهای مرحوم هاشمی در دوران ریاستجمهوریشان وقت و مجالی بیشتر طلب میکند اما ازآنجاکه در متن این روزنامه به سیاستهای ایشان در زمینه «مسائل بینالمللی روابط منطقهای، دکترین دفاعی و رویکردهای فرهنگی و سیاسی» اشاره شده است، جداگانه و مختصر به بررسی هرکدام از این سیاستها میپردازیم:
مسائل بینالمللی
در دولت پنجم و ششم (دوران ریاستجمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی) چند چالش مهم بینالمللی بوجود آمد (از جمله جنگ خلیجفارس، قتل شاپور بختیار، ترور میکونوس، کشف مواد منفجره در کشتی ایرانی عازم بلژیک و ...) که علی رغم تلاش بسیار، دولت مردان، در خروج کشور از وضعیت بحران شکست خوردند. برای پرهیز از طولانی شدن متن تنها به دو نمونه اشاره میکنیم:
1. در سال 69، بوش پدر، رئیسجمهور وقت آمریکا تصمیم میگیرد با کمک ایران گروگانهای آمریکایی در لبنان را آزاد کند. مرحوم هاشمی به درخواست همتای آمریکایی خود پاسخ مثبت میدهد. مرحوم هاشمی برای این کمک شرطی میگذارد: «بدین شرط که آمریکا در مسئله جنگ ایران و عراق در تعیین متجاوز و خسارتها، بیطرفانه عمل کند و از سیاستهای خصمانهاش در قبال ایران دست بردارد.» بوش پدر به استقبال از این پیشنهاد در بيانيه اش تاکید کرد: «حسننیت، حسننیت میآورد.» بعد از چند جلسه مذاکره با آمریکاییها، نمایندگان سازمان ملل و لبنانیها، با تلاش و پادرمیانی ایران گروگانهای آمریکایی آزاد میشوند. بعد از آزادی این گروگانها، آمریکاییها که دیگر نیازی به ایران نداشتند به هیچکدام از وعدههای خود عمل نمیکنند.
رییس سیا در خاطراتش مینویسد: «توقعات ایران تا به آن حد افزایش یافته بود که انتظار داشت آمریکا تحریم اقتصادیاش را علیه ایران لغو و در ازای آزاد کردن گروگانها داراییهای باقیمانده ایران را آزاد کند. این موضوع بسیار خوشبینانه و منعکسکننده ناآگاهی ایران نسبت به سیاستهای آمریکا بود.»
2. ۲۶ شهریور ۱۳۷۱ در رستورانی بنام «میکونوس» واقع در شهر برلین چهار نفر از سران حزب دموکرات کردستان ایران به ضرب گلوله کشته شدند. بعد از ترور این افراد، کشورهای اروپایی جمهوریاسلامی را متهم کردند و این امر تأثیراتی وخیم بر روابط ایران و آلمان و سایر دولتهای اروپایی گذاشت. باتوجهبه عملکرد دستگاه دیپلماسی ایران، این حادثه موجب تخریب روابط ایران و اروپا شد. جمهوری اسلامی محکوم این پرونده شناخته شد و یک شهروند ایرانی (کاظم دارابی) نیز بهعنوان مقصر برای سالیان زیاد در زندانهای آلمان و در شرایط سخت به سر برد. طبق اظهارات دارابی، سفیر وقت ایران در المان، حسین موسویان، در محکومیت دارابی و جمهوری اسلامی بیتقصیر نبوده است. وی معتقد است دستگاه دیپلماسی ایران در آن زمان در این پرونده کمکاری کرده است.
در پی این اتفاق و محکومیت ایران در دادگاه، کشورهای اروپایی سفیران خود را از ایران فراخواندند و با انفعال وزارت خارجه وقت ایران، رابطه ایران با کشورهای اروپایی روزبهروز سردتر شد.
این وضعیت مورد انتقاد مخالفان مرحوم هاشمی واقع شد تا جایی که یکی از شعارهای سید محمد خاتمی در سال 76 تنشزدایی از روابط بینالملل بود.
سیاستهای فرهنگی
میتوان گفت وضعیت فرهنگی دولت پنجم و ششم معلول سیاستهای اقتصادی این دولتها بود؛ بنابراین بررسی رویکردهای فرهنگی مرحوم هاشمی بدون نگاه به سیاست اقتصادی دولت وی بررسی ناقصی به نظر میرسد. محور اصلی برنامههای مرحوم هاشمی در دوران ریاستجمهوریاش بر محور اقتصاد و فعالیتهای عمرانی بود. در این دوره «آزادسازی اقتصادی» و «خصوصیسازی» در دستور کار دولت قرار گرفت و استراتژی مشارکت گروههای خارجی در بخش خصوصی و دولتی به عنوان الگوی مناسبی برای بهبود مدل اقتصاد ایران مطرح گردید.
این سیاست اقتصادی، به ویژه خصوصیسازی و برنامههای تعدیل اقتصادی، بر حوزهی فرهنگ و تحولات اجتماعی تأثیر زیادی داشت.
تا قبل از دورهی سازندگی، صرفهجویی تشویق میشد اما پس از آن با رشد برنامههای آزاد اقتصادی، فرهنگ مصرفگرایی در بین جامعه رواج یافت. در دههی اول انقلاب، ثروت و نابرابری مالی افراد تحت عنوان «فرهنگ طاغوتی» تقبیح میشد. این وضعیت در سالهای دههی ۱۳۷۰ تغییر کرد. سرمایه از اهمیت و ارزش زیادی برخوردار شد و مالاندوزان و سرمایهداران که تا پیشازاین تا حد زیادی مورد بیاعتنایی جامعه قرار داشتند، باارزش شدند و فرصت خودنمایی یافتند. بدین ترتیب، ثروتاندوزی به یک ارزش مثبت و فقر و زندگیهای متوسط به یک ارزش منفی تبدیل شد؛ یعنی دارندگی، برازندگی و فقر و تنگدستی باعث شرمندگی میشد. در این دوران خانههای جدید با نقشههای تازه، پاساژهای تجاری، ساختمانهای دولتی و ویلاهای تفریحی در نقاط ییلاقی با سرعت روزافزونی در حال افزایش بودند. بر تابلوهای تبلیغاتی که در سالهای نخست پس از انقلاب، شعارهای انقلابی و ضد غربی درج شده بود، کالاهای غربی تبلیغ میشد. نمایشنامههای غربی در تئاترهای تهران به نمایش گذاشته شد. تلاش بر این بود تا در عرصهی فرهنگ و هنر، با جذب نخبگان این عرصه و رونق اقتصادی کالاهای فرهنگی، نوعی الفت فرهنگی ایجاد گردد؛ اما این فرایند، به محملی برای خودنمایی هنر غیردینی تبدیل شد.
تساهل و تسامح دولت در امور فرهنگی و هنری و ترویج سبک زندگی غربی، به شکلی خزنده و از طریق رسانههای عمومی، باعث شد تا فرهنگ مصرفگرایی و تجمل در جامعه پررنگ شود. به موازات این وضعیت، اوضاع اقتصادی کشور به وخامت گرایید تا جایی که تورم در دولت مرحوم هاشمی در طول چهار دهه جمهوری اسلامی صاحب رکورد است؛ 54 درصد. بیشترین فشار این تورم زیاد بر گروههای کمدرآمد جامعه وارد میشد و این افراد روزبهروز فقیرتر میشدند.
رویکرد سیاسی
در تمام دولت های بعد از انقلاب، شاید هیچ دولتی به اندازه دولت مرحوم هاشمی فضای نقد و مخالفت برای منتقدانش را نبسته بود. این رویه غلط تا جایی ادامه یافت که علاوه بر برخوردهای متعدد با رسانهها و چهرههای منتقد دولت، هواداران هاشمی با طرح شعار «مخالف هاشمی، دشمن پیغمبر است» عملا راه هرگونه نقد نسبت به اشتباهات شخص و دولت هاشمی را مسدود کرده بودند. به عبارتی دیگر، میتوان گفت: ازآنجاییکه مرحوم هاشمی تمرکز اصلی خود را روی سازندگی کشور بعد از جنگ تحمیلی گذاشته بود، وقتی برای مخالفان خود نداشت؛ چه مخالفان انقلابیاش چه مخالفان ضدانقلابش.
۲۳ خرداد ۶۹، چند تن از اعضا نهضت آزادی به دلیل انتقاد از سیاستهای اقتصادی دولت آقای هاشمی بازداشت شدند. عزتالله سحابی یکی از بازداشتشدگان میگوید: ما به آقای هاشمی نامه اعتراضی نوشتیم. اعتراض ما به آقای هاشمی این بود که اولاً اوضاع اقتصادی کشور بسیار خراب است. فقر و اختلاف طبقاتی بسیار فاحش است. دوم اینکه وضع سیاست خارجی ما بهگونهای است که ما در انزوای کامل قرار گرفتهایم و همه دنیا با ما مخالف هستند ... بعد از دستگیریها، چند تن از نمایندگانی که مرا میشناختند، به آقای هاشمی اعتراض کردند که چرا عزتالله سحابی را گرفتی؟ آقای هاشمی پاسخ داده بود: «رویش زیاد شده بود، میخواستیم رویش را کم کنیم.»
همانطور که گذشت کارنامه سیاسی آیتالله هاشمی رفسنجانی در مسائل یادشده کارنامه قابل دفاعی نیست و برخلاف ادعای حزب کارگزاران سازندگی ایران، بدون شک بازگشت به این سیاستها نهتنها بحرانی را حل نمیکند بلکه خود بحرانی بر وضعیت موجود خواهد افزود اما دو دلیل مهم سبب میشود تا حزب کارگزاران سازندگی پیشنهاد بازگشت به سیاستهای مرحوم هاشمی برای خروج کشور از وضعیت کنونی را بدهد: «کمکاری تاریخنگاران در نگارش تاریخ بعد از انقلاب اسلامی و کوتاه بودن حافظه تاریخی مردم.»
توضیح قالیباف درباره «گشایش اقتصادی» روحانی