Sunday, Aug 16, 2020

صفحه نخست » جمهوری اسلامی عامل انزوای «ایران» در منطقه، کاملیا انتخابی فرد

kamelia_081720.jpgایندیپندنت فارسی - کاملیا انتخابی فرد

غزه، پرتراکم‌ترین شهر جهان است. در مساحت ۳۶۰ کیلومترمربع، یک میلیون و۹۰۰ هزار نفر زندگی می‌کنند. این شهر زندانی است که از چهارسو مسدود و محصور شده است.

رهبران فلسطینیان نیز دستخوش سیاست‌بازی‌های قطر، ترکیه و ایران، سال‌ها است که به‌جای حل مناقشه با اسراییل، باید به دنبال میانجی برای حل اختلافات شخصی‌شان باشند و پیش از آنکه صلح با اسراییل و یا تشکیل کشوری مستقل به نام فلسطین، مطرح باشد، ابتدا بایستی به طرح صلح بین دو گروه رقیب فلسطینی؛ حماس و فتح پرداخته شود.

آرمان مردم فلسطین برای بازگشت به خانه‌هایشان و بازپس‌گیری اراضی اشغالی‌شان زنده است. این آرمان در بین مردم کوچه و بازار کشورهای عرب نیز زنده است، اما وقایع چند سال اخیر، از درگیری حزب‌الله با اسراییل گرفته تا جنگ در عراق و سوریه و تهدیداتی که از جانب ایران متوجه کشورهای منطقه بوده است، همه شهادت به ضرورت ایجاد صلح در منطقه می‌دهد.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

توافق شجاعانه امارات متحده عربی با اسراییل، خیانت به آرمان مردم فلسطین نیست. چون این توافق اصلاً درباره فلسطین نیست. توافق میان دو کشور مستقل است که بر اساس منافع ملی و نیاز دوجانبه برای داشتن روابط دیپلماتیک برقرار شده است.

جمهوری اسلامی شاید به خواب اصحاب کهف فرو رفته باشد که توسعه و رفاه شکل گرفته در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس را نمی‌بیند.

در چهل‌ویک سالی که از انقلاب ایران گذشته است، کشورهای منطقه با هدفِ گذار از افراط‌گرایی اسلامی و توسعه اقتصادی و ایجاد رفاه عمومی، جایگاه و موقعیت ممتاز جهانی را برای خود به دست آورده‌اند.

از کویت تا بحرین، امارات متحده عربی و عمان و حتی عربستان سعودی، توسعه شهرنشینی و ساخت‌وسازهای مدرن و ایجاد مشاغل و توسعه اقتصادی این کشورها را به قطب مهم گردشگری خاورمیانه تبدیل کرده است.

ایران که روزگاری پیشانی توسعه و مدرن‌شدن در منطقه بود اکنون و در نتیجه چهل‌و‌یک سال حکومت جمهوری اسلامی به جایی رسیده که وضعیت کنونی امارات برایش غبطه‌برانگیز به نظر می‌رسد.

جمهوری اسلامی اکنون نیز دست از راه اشتباهی که پیموده، برنمی‌دارد و ترجیح داده است تا به ترکیه و قطر نزدیک شود؛ دو کشوری که در انزوای منطقه‌ای هستند و به دلیل حمایت از تروریسم و گروه‌های افراطی اسلامی، سیاستی دوگانه با غرب و منطقه دارند.

اگر امروز امارات متحده عربی اعلام می‌کند که با اسراییل توافقنامه عادی‌سازی روابط امضا کرده، در عرف دیپلماتیک اقدامی بسیار عادی و در جهت تأمین منافع ملی دو کشور است.

قطر سال‌ها است که با اسراییل ارتباط دارد و وابسته تجاری این کشور از سال ۱۹۹۶ در دوحه فعال است، اما سیاست‌های دوگانه و خطرناکی که در منطقه تعقیب می‌کند، مانع از جهت‌گیری رسمی و علنی قطری‌ها شده است.

از یکسو قطر میزبان اسماعیل هنیه از رهبران فلسطینی حماس است و از سوی دیگر یوسی کوهن، رئیس سازمان اطلاعات موساد در این کشور حضور دارد.

پول قطر و رقابتی که جمهوری اسلامی و ترکیه با عربستان سعودی دارند، آن‌ها را فریفته است.

جمهوری اسلامی، ورشکسته و ناتوان از تامین نیازهای اولیه جمعیت هشتادمیلیونی ایران، هنوز آرزوهایی بزرگ برای زعامت اسلامی و بسط نفوذ انقلابی و شیعی دارد.

ورشکستگی اقتصادی و سیاسی سبب نشده تا جمهوری اسلامی دست از آرزوهای ویرانگرش بردارد، بلکه امروز از فرط بی‌پولی چاره‌ای ندارد به‌جز آنکه چشم‌وچراغش یعنی حزب‌الله لبنان را با قطر شریک شود.

ترکیه نیز همین سیاست دوگانه را دارد. از یک‌سو روابطی گسترده با اسرائیل دارد و از سوی دیگر عادی‌سازی روابط امارات با اسرائیل را برنمی‌تابد.

این دوگانگی سیاسی نیز نتیجه‌ای جز بحران اقتصادی و سیاسی برای ترکیه به همراه نداشته است.

ترکیه ورشکسته و مفلوک‌تر از جمهوری اسلامی هم آرزو دارد تا جای پایی در لبنان باز کند. وزیر خارجه ترکیه می‌گوید ما آماده هستیم محلات تخریب‌شده بر اثر انفجار در بیروت را بسازیم.

تردیدی نیست که قطر و جمهوری اسلامی به دلیل حساسیتی که نسبت به حضور علنی آن‌ها در لبنان وجود دارد، خود را پشت ترکیه پنهان می‌کنند و دلارهای قطر هم منافع جمهوری اسلامی و ترکیه را تأمین می‌کند و هم راه را برای قطر باز خواهد کرد.

جمهوری اسلامی با ایدئولوژی بیمار و دشمن‌تراشی دائمی‌اش و همچنین تهدیدات موشکی سپاه پاسداران و ایادی‌شان از حزب‌الله گرفته تا حوثی‌های یمن و شبه‌نظامیان حشد‌الشعبی و اخوانی‌های افراطی، چاره‌ای برای کشورهای حاشیه خلیج‌فارس نگذاشته، جز آنکه به دنبال ائتلاف‌های جدید و منهای ایران باشند.

طرح صلح هرمز رئیس‌جمهور ایران و یا همان پیمان عدم تجاوز که ظریف از آن رونمایی کرد، مقدمه توافقنامه امارات متحده عربی با اسراییل شد.

پیمان عدم‌تجاوز، چیزی به غیر از تهدید مستقیم همسایه‌های عرب نبود. ایران برای دوستی و صلح با کشورهای منطقه نیازی به زور و تهدید و یا تحمیل پیمان‌نامه‌های اجباری ندارد.

جمهوری اسلامی با ایدئولوژی افراطی و دشمن‌تراشی دائم، سبب انزوای «ایران» در خاورمیانه شده است. کشورهای منطقه که روزگاری ایران را الگوی توسعه خود می‌دانستند در نتیجه تنش‌های چهار دهه اخیر به جایی رسیده‌اند که آرزوی صلح و امنیتشان را در توافق‌نامه‌هایی دنبال می‌کنند که ایران در آن جایی ندارد.

شاه فقید ایران با ایجاد روابط دوستانه با تمامی کشورهای منطقه از جمله اسراییل و فلسطینیان توانسته بود در عین دوستی با اسراییل از منافع فلسطینیان نیز دفاع کند. اگر انقلاب ایران اتفاق نمی‌افتاد، تردیدی نبود که کشور مستقل فلسطین سال‌ها پیش به همت شاه تشکیل شده بود.

ایران می‌توانست به‌ اتکای جایگاه و قدرتش، میانجی‌ صلح و ثبات و عامل رفع تنش در منطقه باشد و از این راه موقعیتی ممتاز در جهان به دست آورد، ولی چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی این فرصت طلایی را از کشور ایران دریغ کرد.

جمهوری اسلامی هنوز متوجه این نکته نشده است که هیچ کشوری قیم مردم فلسطین نیست و از تل‌آویو تا بیروت، غزه و بغداد، تمامی مردم منطقه یک خواست دارند و آن آرامش، صلح و امنیت است.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy