جواد عباسی توللی - رادیو زمانه
سایهها از پشت سر، سایهها از روبهرو، سایهها از هر سو ناگهان ظاهر میشوند، شلیک میکنند و میگریزند. فرقی ندارد ترکیه باشی، هلند، آلمان یا هر جای دیگری از جهان. گاهی حتی تلفن میزنند و تهدید یا تطمیع میکنند، به این گمان که جهان در قبضه آنهاست. اینکه در کدام سمت اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایستاده باشی مهم نیست. سایهها اگر بتوانند به هر سمت و سویی شلیک میکنند.
به بهانه روز جهانی گرامیداشت قربانیان تروریسم، حسن نایب هاشم، پزشک و فعال برجسته حقوق بشر، به بررسی چگونگی عملکرد ماشین ترور حکومت جمهوری اسلامی در خارج از کشور و عوامل بازدارنده این ترورها میپردازد.
رستوران میکونوس ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ پس از ترور
با وجود فهرست بلند بالای موجود از قربانیان ترور جمهوری اسلامی در خارج از ایران، تنها تعداد معدودی تحقیق کلی و نه الزاما بیطرفانه، درباره این ترورها منتشر شده است. گزارش وزارت امور خارجه آمریکا یکی از مؤخرترین آنهاست. در این گزارش که در روز ۲۳ می/ سوم خرداد ماه ۹۹ منتشر شد، با رجوع به اسناد و بر پایه ادعای کشورهای مختلف تأکید شده که حکومت ایران در عمر ۴۱ ساله خود در ۳۶۰ مورد از اقدامات و حملههای تروریستی در بیش از ۴۰ کشور جهان نقش داشته است.
همچنین در چهار دهه گذشته برخی کشورها، سازمانها و دادگاههای بینالمللی، جمهوری اسلامی را به دست داشتن در اقدامات تروریستی یا حمایت از گروههای تروریستی متهم یا محکوم کردهاند. از جمله این کشورها آمریکا، اسرائیل، آلمان، آرژانتین و بریتانیا هستند.
از میان فهرست طولانی قربانیان عملیاتهای تروریستی در خارج از کشور، برای روشنتر شدن ابعاد این عملیاتها میتوان به ترور دستکم شش مخالف سیاسی در چند سال اخیر اشاره کرد.
مسعود مولوی که نام کامل او «مسعود مولوی وردنجانی» است از عوامل امنیتی سابق ایران در وزارت دفاع و در حوزه امنیت سایبری در اطلاعات سپاه بود که پس از گریختن به ترکیه، در ۲۹ آبان ۹۸، هنگامی که در خیابانهای استانبول به همراه یکی از دوستانش در حال قدم زدن بود از سوی یک فرد ناشناس هدف چند گلوله قرار گرفت و کشته شد.
به نوشته رویترز و به نقل از مقامهای امنیتی ترکیه، دو دیپلمات ایرانی در این قتل دست داشتهاند و کنسولگری ایران در ترکیه محل فرماندهی این عملیات ترور بوده است.
اقبال مرادی، فعال سیاسی، مدافع حقوق بشر کرد یکی دیگر از چهرههای مخالف حکومت ایران بود که بامداد روز ۲۷ تیرماه ۱۳۹۷ در اطراف رودخانه پنجوین واقع در سلیمانیه کردستان عراق، ترور شد.
سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان در بیانیهای این قتل را مصداق «تروریسم دولتی و اقدام به حذف فیزیکی و ترور مخالفان سیاسی» دانست.
این سازمان در همین بیانیه مأموران امنیتی جمهوری اسلامی را عامل این ترور معرفی کرد.
محمدرضا کلاهی با نام مستعار علی معتمد از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق بود که در هلند ترور شد.
احمد مولا ابوناهض مشهور به احمد نیسی نیز از چهرههای مخالف حکومت ایران در خارج از کشور بود که او هم در هلند ترور شد.
فاصله این دو ترور کمتر از دو سال بود.
پس از تحقیقات انجام شده، دو وزیر دولت هلند در نامهای به پارلمان این کشور، جمهوری اسلامی را به دستداشتن در ترور دو ایرانی ساکن هلند متهم کردند. آنها در نامه خود به «شواهد محکمی» اشاره کرده بودند که با استناد به آنها دست داشتن مأموران امنیتی جمهوری اسلامی در این ترورها به اثبات میرسید.
در میان لیست مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی که در چند سال اخیر به قتل رسیدهاند اما نامهای دیگری همچون مسعود کشمیری، سعید کریمیان و چند تن دیگر نیز به چشم میخورد.
۲۱ اوت (۳۱ مرداد امسال) روز بینالمللی یادبود و گرامیداشت قربانیان تروریسم در جهان است. این مناسبت از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۱/ ۲۵ تیر ۱۳۹۰ با صدور قطعنامهای به عنوان یک مناسبت بین المللی به تصویب رسید. در این قطعنامه از تمام کشورهای عضو سازمان ملل، سازمانهای وابسته به نظام ملل متحد و دیگر سازمانهای بین المللی و نهادهای جامعه مدنی ازجمله سازمانهای غیردولتی و افراد دعوت شده تا این روز بین المللی را به شکل مناسبی گرامی بدارند.
در گفتوگو با حسن نایب هاشم، پزشک و فعال برجسته حقوق بشر به بررسی چگونگی عملکرد ماشین ترور حکومت جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور و عوامل بازدارنده این ترورها میپردازیم.
زمانه: گمان میرفت پس از حملات تروریستی آمیا در آرژانتین و میکونوس در آلمان توسط جمهوری اسلامی و تحت پیگرد قرار گرفتن برخی از سران حکومت ایران توسط دادگاههای بینالمللی، ترورهای برون مرزی نهادهای امنیتی ایران متوقف شود اما ترور برخی دیگر از مخالفان سیاسی حکومت ایران در سالهای اخیر نشان میدهد حذف مخالفان سیاسی در خارج از مرزها همچنان ادامه دارد. بهنظر شما چرا علی رغم محکومیتهای بین المللی، نهادهای امنیتی ایران همچنان به عملیاتهای ترور خود ادامه میدهند؟
حسن نایب هاشم: واقعیت این است که ماشین ترور جمهوری اسلامی در دهه اول انقلاب تا سال ۱۹۹۷ به شدت کار میکرد و تنها در مواقعی، فعالیت آن فروکش میکرد. پس از ماجرای رستوران میکونوس در آلمان، قوه قضاییه این کشور برای نخستین بار قاطعانه در مقابل این ترورها ایستاد. دادگاه میکونوس علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، علی فلاحیان، وزیر اطلاعات وقت ایران، علی اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه سابق و علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهوری وقت را به دخالت در این ماجرا متهم کرد. در آن زمان اینگونه ترورها به شدت جریان داشت اما بعد از آن هم از بین نرفت و در سالهای آینده هم تداوم داشت. اما آن زمان به اروپا قول دادند که این ترورها را در خاک اروپا انجام ندهند ولی ترورها در جایی که قلمرو اتحادیه اروپا به حساب نمیآمد، از جمله در کردستان عراق، ترکیه یا مثلا در آرژانتین که واقعه یهودی تباران آرژانتین بهوجود آمد، ادامه یافت. همزمان در خود اروپا هم اگر میتوانستند به شکلی ترور کنند که ترور سیاسی محسوب نشود، قطعا سعی خود را میکردند. شواهدی در دست است که در آن سالها افرادی ترور شدند که بعید نیست ترور سیاسی بوده باشد.
در سال ۱۳۷۶ با آمدن محمد خاتمی مقداری تغییرات ایجاد شد اما در همان دوره نیز در ایران قتلهای زنجیرهای روی داد.
در سالهای اخیر در هلند مسأله ترور محمدرضا کلاهی در ابتدا اتفاق افتاد. بعد ترور یکی از هم میهنان عرب به نام احمد مولا نیسی انجام شد و در عین حال شاهد بودیم که بعدا مسعود کشمیری هم در سال ۱۳۹۷ کشته شد و قاعدتا او ترور شده است. همچنین سعی کردند در مراسم مجاهدین خلق بمبی منفجر کنند.
در سالهای گذشته از یک طرف حکومت ایران هرچه بیشتر دست تندروها افتاده و از طرف دیگر با در نظر گرفتن تحولات مربوط به برجام، وقتی که سران جمهوری اسلامی متوجه شدند روابط با اروپا برایشان ویژه نیست و نمیتوانند سود خاصی از این روابط ببرند، در اروپا هم دست بازتری پیدا کردند. البته این نگرانی که بخواهند دست به اقدام دیگری بزنند برایشان وجود دارد اما از سوی دیگر زمانه عوض شده و شرایط قطعا مانند سالهای قبل از ۱۳۷۶ نیست. این در حالیست که در کشورهای غیر از کشورهای اتحادیه اروپا که حتی یک توافق ضمنی هم برای ممانعت از ترور وجود ندارد، کسانی که فعالیت سیاسی جدی دارند باید به شدت نگران باشند.
- بررسیها نشان میدهند در سالهای اخیر شکل عملیاتهای ترور تا حدودی تغییر کرده است. به عنوان مثال در گذشته مأموران امنیتی از ایران برای اجرای عملیاتها اعزام میشدند اما در چهار پنج سال گذشته میبینیم برخی از این عملیاتها با اجیر کردن باندها یا افراد خلافکار پیش برده میشود. به نظر شما این مسأله ناشی از چه عواملی میتواند باشد؟
- میتوان گفت هم قدرت جمهوری اسلامی کمتر شده و هم اینکه فشارهای بینالمللی بیشتر شده و هم اینکه هوشیارتر شدهاند. وقتی افرادی هستند که با رقم مشخص حاضرند دست به آدمکشی بزنند که در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین یا در کشورهای خاورمیانه هم چنین پدیدهای وجود دارد، این شکل از ترور برایشان راحتتر است و زمانی که مسأله پیگیری میشود، دست جمهوری اسلامی باز میشود. مثلا در همین ماجرای میکونوس، کاظم دارابی دستگیر شد و به مدت ۱۵ سال در زندان بود هر چند تیمی که شرفکندی و یارانش را در رستوران میکونوس ترور کردند، همه ایرانی نبودند.
در اینجا سه عامل را میتوان در نظر گرفت: اول کاهش قدرت، دوم اینکه باید توافقات انجام شده با اتحادیه اروپا و دیگر کشورها را تا حد زیادی رعایت کنند و سوم اینکه هوشیارتر شدهاند و بر مبنای همین هوشیاری، در سالهای اخیر خیلی از ترورها را انجام دادند که علیرغم اینکه ظن قوی میرود جمهوری اسلامی عاملشان باشد اما که به سادگی قابل اثبات نیست.
- در طول چهار دهه گذشته تاکنون پروندههای مختلفی برای تحت پیگرد قضایی قرار گرفتن برخی از مسئولان حکومت ایران در دادگاههای بینالمللی باز شده است. به نظر شما تشکیل این پروندهها نقش بازدارندهای در کاهش یا متوقف کردن ترورها داشته است؟
- این مسأله نقش بازدارنده فزایندهای نسبت به سابق دارد. در اول انقلاب خیلیها ممکن بود بر مبنای عقیده بتوانند خود را به عنوان عامل ترور به جمهوری اسلامی معرفی کنند و حتی این ترور را مقدس بدانند و مثلا اینکه فکر کنند اگر سلمان رشدی را ترور کنند، ثواب دارد و کار درستی انجام دادهاند اما به مرور در جمهوری اسلامی به جایی رسیدند که از یک طرف آیندهای وجود ندارد و از طرف دیگر خواهان این هستند که فرزندانشان در خارج از کشور باشند و دیگر اینکه تمام مسائل در دنیای امروز با توجه به مجموعه امکاناتی همچون دادگاههای بینالمللی کیفری قابل پیگیرد است.
وقتی ما میبینیم افرادی همچون سردار غفور درجزی که آن موقع در ترور قاسملو شرکت داشت و دولت اتریش او را تا فرودگاه بدرقه کرد تا برود و این موضوع زیاد دامنگیر حکومت اتریش نشود، امروز در خود ایران افشا میشود؛ مسلم است که این فرد الان هر جای دنیا دیده شود، مورد پیگرد قرار خواهد گرفت. بنابراین الان دنیای امروز نسبت به گذشته فرق کرده و امکان فرار وجود ندارد.
- به نظر شما چرا حکومت جمهوری اسلامی از یکسو مخالفان خود را وادار به تبعید اجباری و جلای وطن میکند و از سوی دیگر با طرح و اجرای عملیاتهای تروریستی سعی در حذف مخالفان دارد؟
- به تبعید میفرستند برای اینکه میخواهند یک دردسر برایشان در درون کشور کم شود. به هر حال تأثیرگذاری هر فرد در داخل کشور به مراتب بیش از زمانیست که آن فرد در خارج از کشور حضور دارد. در خارج از کشور امکانات فعالان محدودتر میشود ولی در عین حال افراد مشخصی که فکر میکنند در خارج از کشور هم ممکن است خطری برای آنها ایجاد کنند، میتوانند هدف ترور باشند و تا حالا هم اینگونه اقدام کردهاند. در سالهای گذشته شاهد بودیم حتی افرادی مثل محمدرضا کلاهی و مسعود کشمیری که تأثیری هم نداشتند صرفا بر مبنای کینهجویی ترور شدند. ولی قطعا اگر افراد مؤثری را در خارج کشور ببینند که میتوانند بر وقایع داخل کشور تأثیر بگذارند و امکان اثر بر اساس نظام باشد، ممکن است دست به ترور این افراد هم بزنند.
در مورد بسیاری از فعالان مدنی که در زندان هستند یا آزاد شدهاند مسلما برای حکومت بهتر است که این فعالان در آن سوی مرزها مشغول حل مشکلات معیشتی و پناهجویی و پناهندگی باشند تا اینکه بتوانند در مورد مسائل ایران فکر کنند یا تأثیر بگذارند. ما در سالهای اخیر با این مواجه بودیم که علاوه بر مسأله ترورها، مسأله دیپورت فعالان سیاسی و مدنی از کشورهای همسایه ایران وجود داشته است.
به هر حال یکی از اقداماتی که حکومت همیشه در کشورهای همسایه داشته این بوده که دست خود را به ترور و ارعاب گشاده است و خواهان این است که از این نظر هم یک عمق امنیتی در کشورهای دیگر داشته باشد که امیدوارم با هوشیاری مهاجران و پناهجویان در کشورهای همسایه نتوانند کاری از پیش ببرند.