آیت الله خامنه ای بارها طی چند سال اخیر گفته است که نیروهای جوان انقلابی جهادی باید قوای نظام- به خصوص قوه مجریه- را در دست گیرند.
انتصاب ابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه نشان داد که او چه نوع جوان گرایی را مد نظر دارد.
با این که مردم در همین انتخاباتِ از فیلتر شورای نگهبان گذشته که در آن مخالفان و منتقدان و رقبا حذف می شوند، به نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و انتظامی رأی نمی دادند، در انتخابات سال گذشته مجلس با حذف همه، و انحصار رقابت به اصول گرایان با خودشان، مجلسی انقلابی به ریاست محمد باقر قالیباف تشکیل داد. قالیباف نیز یک جوان انقلابی جهادی مد نظر آیت الله خامنه ای است که با این شیوه به ریاست رسید.
برای یکدست سازی حاکمیت، در انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰- کمتر از ۱۰ ماه دیگر- کار قوه مجریه و شوراهای شهر را نیز یکسره خواهد کرد.
وقتی رقابت منحصر به أصول گرایان شد، وقتی همه مخالفان و منتقدان و رقبا از قبل حذف شدند، انتخاب یک جوان انقلابی جهادی بسیار ساده خواهد شد.
اگر چه انتصاب افرادی چون آیت الله جنتی(دبیر مادام العمر شورای نگهبان)، محسن رضایی(دبیر مادام العمر مجمع تشخیص مصلحت نظام)، حسین شریعتمداری(مسئول مادام العمر کیهان)، ابراهیم رئیسی و قالیباف نشان داده که خامنه ای خواستار چه نوع نیروهایی است، با این همه، یک شاهد جدید نیز امروز برای تقویت مدعا زاده شد.
روز گذشته روح الله حسینیان در گذشت. امروز آیت الله خامنه ای در پیام تسلیت نوشت:
«درگذشت روحانی مبارز و انقلابی جناب حجةالاسلام آقای حاج شیخ روحالله حسینیان رحمةاللهعلیه را به خاندان مکرم و بازماندگان و دوستان و همکاران ایشان تسلیت عرض میکنم. مقاومت و خستگیناپذیری و صراحت این روحانی مجاهد در مواضع بحق انقلابی، برجسته و نمایان بود. رحمت و رضوان الهی بر او باد.»
مبارز، انقلابی، مجاهد خستگی ناپذیر، مواضع بحق، و...برخی از صفاتی است که آیت الله خامنه ای به روح الله حسینیان نسبت می دهد. سوابق روح الله حسینیان آن قدر روشن است که هیچ نیازی به تکرار ندارد.
مسأله این است که خامنه ای خواستار چنین رئیس جمهوری است که تیم سه سران سه قوه را کاملاً سازگار و یکدست سازد. یعنی مثلث «رئیسی- قالیباف- روح الله حسینیان».
خامنه ای نیروهای جوانی چون روح الله حسینیان بسیار در انبان دارد. از این جهت ساختن یک کابینه پُر از سعید امامی ها کار چند دشواری نخواهد بود.
تنها دشواری خامنه ای پس از حذف مخالفان، منتقدان و رقبا؛ جمع و جور کردن تعداِد زیادِ جوانانِ انقلابیِ جهادیِ حق گویِ خستگی ناپذیری است که همگی مدعی ریاست جمهوری هستند. مانند انتخابات مجلس، این مشکل را هم به نوعی حل خواهد کرد.
در مورد پروژه تبدیل «حاکمیت دوگانه» به «حاکمیت یگانه» ، دستکم در دو مقاله «خامنه ای در برابر فشار حداکثری آمریکا چه خواهد کرد؟» ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، رادیو زمانه، و «هشدار: به سوی حکومت یکدست نظامیان پیش می روند» ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، رادیو زمانه، سخن گفته بودم.
تحلیلگران سیاسی و دموکراسی خواهان نباید اهداف و آرزوهای والای خود را واقعیت بپندارند. حقیقت این است که وضعیت می تواند به طور ممتد از بد به سوی بدتر شدن برود. مسیر بدتر شدن دائمی ، از نظر عمق و از نظر زمانی، می تواند پایانی نداشته باشد. تاریخ مثال های فراوانی برای این مدعا دارد. کره شمالی یک نمونه آن است. رژیمی که ۷۰ سال تحریم را هم تجربه کرده است.
بدین ترتیب، به وضعیت باید واقع گرایانه نگریست. یعنی باید واقعیت ها را همانگونه که هستند دید و آرمان ها را باید به استراتژی و تاکتیک های محقق شدنی تبدیل کرد.
بهترین حالت این است که روحانیت به این نتیجه برسد که برای نجات اسلام و تشیع و خودش، قدرت را به مردم واگذار کند تا آنان یک «جمهوری سکولار ملتزم به حقوق بشر و عدالت به مثابه نفی کلیه اشکال تبعیض های قومی و مذهبی و جنسی و طبقاتی» بسازند.
اما خامنه ای که ۳۱ سال مطابق میل خودسرانه حکمرانی کرده، مسیر دیگری را انتخاب کرده است. او قصد دارد یک روح الله حسینیان جوان را رئیس جمهور سازد.
محل مبارزه و یارگیری ایران زمین است، نه کاخ سفید و دیگر دفاتر رهبران خاورمیانه. دموکراسی خواهان از میان مردم ایران یارگیری می کنند که ایران متعلق به آنان است. اگر ایران باید از جمهوری اسلامی و ولایت فقیه به یک نظام دمکراتیک سکولار گذر کند، این گذری است که باید توسط مردم ایران صورت گیرد. نادیده گرفتن آگاهی و توان مردم ایران، خلاف واقع گرایی است.
خامنه ای به عنوان رهبر خودکامه، کار خودش را انجام می دهد. اگر چنان نمی کرد، ستمگر و سرکوبگر نبود. دموکراسی خواهان نیز باید ابتدأ به فهمی واقع گرایانه از سرشت رژیم (سیاست داخلی و خارجی) و موازنه قوا نائل شوند، سپس راه های گذار به دموکراسی را بازگو کنند و برای رسیدن به مقصود آن راه را طی کنند.
( جمهوری اسلامی را نمی خواهیم، اما چرا رژیم از راه انقلاب سرنگون نشده است[۱] )
( جمهوری اسلامی سرکوبگر باید برود، موانع ۱۴ گانه ی انقلاب در ایران چیست؟[۲] )
( «انقلاب شناسی» و «انتقام گیری» دو مانعِ انقلابِ علیه حکومتِ فاسدِ جمهوری اسلامی اند[۳] )
( بدون سازماندهی، رهبری، گفتار بسیج کننده و آلترناتیوِ ممکن، انقلاب رخ نمی دهد[۴] )
( تهدیداتِ عملیِ آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی علیه موجودیتِ ایران؛ مانع وقوع انقلابند[۵] )
( کلنگی کردن خاورمیانه و آشی که برای ایران پخته اند[۶] )
( اگر اسلحه نخرید، ایران اهریمنی کل خاورمیانه را ۱۲ دقیقه ای فتح خواهد کرد[۷] )
( قطع بازوهای «اختاپوس ایران» کافی نیست، باید سر آن را قطع کنیم[۸] )