Monday, Sep 7, 2020

صفحه نخست » مرگ خودخواسته: لیلا منظری قربانی قوانین مردسالارانه

manzari.jpg ایران وایر - مریم دهکردی - چهارشنبه ۱۲شهریور۱۳۹۹ خبر کوتاهی در برخی وب‌سایت‌های محلی خوزستان و فضای مجازی منتشر شد. زنی جوان در پارک جنگلی «بی‌بی‌یان» شهر مسجدسلیمان خود را در میان انبوهی از چوب‌های خشک جمع‌آوریشده، به بنزین آغشته کرد و به آتش‌ کشید.

هویت آن زن تا دو روز بعد آشکار نشد، اما حالا می‌دانیم که او «لیلا منظری»، دکتر روان‌شناس و استاد پیشین «دانشگاه آزاد مسجدسلیمان» بود. لیلا به واسطه مشکلات متعدد در زندگی شخصی و بیش از همه، عدم موفقیت در گرفتن حضانت دخترانش، راه تسکین و رهایی را در پایان دردناک و خودخواسته زندگی دید. اما بر این زن جوان در زندگی و دادگاه‌های خانواده چه گذشته بود؟

***

یک منبع نزدیک به خانواده لیلا منظری که درباره جزئیات زندگی او با «ایران‌وایر» گفتگو کرده است، می‌گوید: «لیلا دو ضربه بزرگ را با فقدان دو عزیز، ظرف مدت کوتاهی تجربه کرد. خواهر جوان و زیبایی داشت که در زندگی زناشویی دچار مشکلاتی بود. همسر خواهرش مبتلا به پارانویا بود. به شدت او را محدود می‌کرد و ظن این را داشت که همسرش خائن است. نه حاضر بود او را طلاق بدهد و نه برای درمان خودش اقدام کند. همسر خواهرش آن‌قدر عرصه را در زندگی بر او تنگ کرد که دو سال قبل خواهرش دست به خودکشی زد و جان باخت.» یک ‌سال بعد برادر جوان لیلا بر اثر ابتلا به تومور مغزی درگذشت.

مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

اما این تمام مصائب لیلا منظری نبود. او در زندگی شخصی‌اش هم بحران‌هایی را تجربه کرد. منبع مطلع می‌گوید: «خانم دکتر متاسفانه در زندگی خانوادگی خودش هم خوش‌شانس نبود. یک ازدواج ناموفق داشت که منجر به جدایی شد و تمام هم و غم او در گرفتن حضانت فرزندانش که دو دختر هستند، خلاصه می‌شد.»

مطابق قانون جدید حمایت از خانواده حضانت فرزندان اعم از دختر و پسر تا ۷ سالگی بر عهده مادر است و بعد از آن به مرد واگذار می‌شود.

حق «حضانت» برای مادرانی که به هر علتی زندگی مشترک‌شان به بن‌بست رسیده، دغدغه مهمی است. در بسیاری از موارد به وقت اختلافات زناشویی، وجود بچه و حق نگه‌داری از او به عاملی برای سهم‌خواهی و باج‌گیری پدران تبدیل می‌شود که تعهد و مسئولیت همسری و پدری خود را زیر پا می‌‌گذارند.

لیلا منظری عضو «شورای شهر مسجدسلیمان» نیز بود. به عنوان مشاور روانکاو دادگاه در این شهر همکاری می‌کرد و با دردها و معضلاتی که زنان در دادگاه‌های خانواده با آن‌ها درگیر می‌شوند، آشنا و عجین بود. نوبت به خودش که رسید اما بیش از گذشته احساس عجز و استیصال کرد.

منبع آگاهی که با ایران‌وایر گفتگو کرده است، با اشاره به جو سنتی و فضای به شدت مردسالارانه‌ای که در برخی شهرهای کوچک نسبت به زنان جداشده از همسر وجود دارد، می‌گوید: «لیلا علی‌رغم تحصیلات و داشتن شغل و درآمد مناسب، فقط به خاطر نگاه نامناسب به زنانی که از همسرشان طلاق می‌گیرند، امکان داشتن یک زندگی مستقل را نداشت. به ناچار با مادر و برادر دیگرش که اعتیاد هم داشت، زندگی می‌کرد. از طرف دیگر به شدت از سوی خانواده همسر سابقش بر سر مسئله حضانت بچه‌ها تحت فشار بود. لیلا خیلی تنها و مستاصل بود و هیچ حمایتی هم از سوی خانواده‌اش نمی‌شد. حتی می‌شود گفت گاهی خانواده‌اش برای این که او به زندگی سابقش بازگردد، با خانواده همسر سابقش هم‌دستی می‌کردند.»

به گفته این منبع، وقتی خانواده لیلا مطلع شدند که او مبلغی را جمع کرده است و قصد دارد خانه مستقلی برای خود و دو دخترش تهیه کند، موضوع را به همسر سابقش گفتند و از او خواستند بیاید و دخترها را از مادرشان بگیرد: «به این ترتیب به زعم خودشان می‌خواستند او را از زندگی مستقل پشیمان کنند. غافل از این که بچه‌ها پاشنه آشیل لیلا منظری بودند.»

آسیب روحی از دست دادن یک خواهر و یک برادر جوان، وجود نابرابری‌های اجتماعی و جنسیتی و رنج دوری از فرزندان باعث شده بود او تاب و توانش را برای رتق و فتق امور زندگی خود از دست بدهد.

یکی دیگر از کسانی که با خانم منظری آشنایی داشته است، می‌گوید یک روز قبل از خودسوزی، او از نتیجه دادگاه در مورد درخواست حضانتش دلسرد شده بود: «به گفته شاهدان، لیلا ملتهب و بی‌قرار دادگاه را ترک کرد، سوار ماشینش شد و به پارک ملت در محله بی‌بی‌یان رفت. مشاهدات نشان می‌دهند که قصدش از خودسوزی، تمام کردن زندگی‌اش بوده، نه صرفا یک تهدید یا جلب توجه. او تل بزرگی از هیزم جمع کرد، رویشان بنزین ریخت و وقتی هیزم‌ها به خوبی شعله‌ور شدند، خود را به میان آتش پرت کرد. نشانی از تقلا دیده نشده بود، هیچ صدایی که کمک طلب کند شنیده نشده بود و متاسفانه وقتی مردم متوجه آتش شدند و با مرکز فوریت‌های پزشکی تماس گرفتند، آن‌قدر دیر شده بود که امکان تشخیص هویت جنازه وجود نداشت. بعدا ماشین او را پیدا کردند و از روی کیف و مدارکی که موجود بود، احتمال دادند که جنازه سوخته متعلق به دکتر منظری است.»

خودسوزی یکی از روش‌های دردناک و تکرارشونده خودکشی در نواحی غرب، جنوب غربی و جنوب ایران است. زنان زیادی در این نواحی وقتی هیچ نقطه روشنی در زندگی نمی‌بینند، دست به خودسوزی می‌زنند؛ لیلا منظری هم یکی از آن‌ها بود.

«الی خرسندفر»، جامعه‌شناس ساکن استانبول، خودسوزی را «نوعی مرگ خودخواسته اعتراضی» می‌داند. او در گفت‌وگو با ایران‌وایر می‌گوید: «روش انتخابی مرگ خودخواسته در بعد روان‌شناختی گاهی به تاسی و تقلید از دیگرانی که در شرایط مشابه با فرد بوده‌اند، اتفاق می‌افتد. همان‌طور که می‌دانید خودسوزی در خوزستان آمار بالایی دارد و اغلب ناشی از نابرابری‌های اجتماعی است. خیلی وقت‌ها زنانی که دست به خودسوزی می‌زنند به خاطر تعلقات عاطفی که به خانواده و فرزندان‌شان دارند، در نیمه راه پشیمان می‌شوند. گاهی حتی این روش دردناک، منجر به مرگ نمی‌شود و آن‌ها را دچار عوارض دردناک می‌کند. اما در این مورد به نظر می‌رسد این زن از این مراحل عبور کرده است.»

به گفته این جامعه‌شناس تاثیر مرگ بر اثر خودسوزی حتی اگر در خفا اتفاق بیفتد، بر بازماندگان، مسببان و شاهدان اتفاق، چند برابر روش‌های دیگر است: «در واقع فردی که دست به خودسوزی می‌زند، توام با مرگ به نوعی وجدان مسببان را نشانه می‌گیرد. خودسوزی در واقع تنها یک مرگ خودخواسته نیست، بیدار کردن وجدان مسببان و با صدای بلند اعتراض کردن به چیزهایی است که فرد را این‌چنین دچار استیصال کرده است که دست به حذف خودش بزند.»

بسیاری از ما بر این باوریم که اگر فردی روان‌شناس یا روانکاو است و برای حل مشکلات روحی و روانی به دیگران کمک می‌کند، خودش نباید دچار فروپاشی روحی شود یا دست به خودکشی بزند.

به باور الی خرسندفر، الزاما دانستن یک علم منجر به عملی شدن و عینیت یافتن یک پدیده نخواهد شد: «یک فرد می‌تواند روان‌شناس یا جامعه‌شناس باشد و راه‌کارهایی در تئوری برای دیگران داشته باشد و افراد با اعتماد بر متدها و روش‌های پیشنهادی یک روانکاو، بر مشکلات روحی، افسردگی و فروپاشی‌های روانی خود غلبه کنند و امید به زندگی در آن‌ها تقویت شود، اما این روش‌ها و راه‌کارها ممکن است برای خود او کارایی نداشته باشد و باید در این موارد از فرد سومی کمک گرفته شود.»

الی خرسندفر بر این باور است که مشکلات متعدد لیلا منظری به عنوان یک زن، استاد دانشگاه و روانکاو، فشار روحی زیادی بر او وارد کرده است: «او با مسئله جدایی و ناتوانی در گرفتن حضانت فرزندانش روبه‌رو بوده، نابرابری اجتماعی را در قوانین مردسالارانه شاهد بوده، در حفظ استقلال خودش در عین توانایی اقتصادی، ناتوان بوده و همه این‌ها، او را به سمت پایان خودخواسته زندگی سوق داده است. به نظر می‌رسد او همه دلبستگی‌های عاطفی را در زندگی خود از دست داده بود.»

لیلا منظری را به پزشکی قانونی در اهواز منتقل کرده بودند و با آزمایش دی‌ان‌ای هویت او را تشخیص دادند؛ مادری که در نبود قوانین کارآمد و حمایتی، از امید به زندگی با فرزندانش برید و به زندگی خود پایان داد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy