کلمه - حسن ماکیانی
رهبری در نظام های فاشیستی شاه کلید تمام عوام فریبی ها است، و با توسل به شعارهایی که ریشه در واقعیات ندارد پیروان و تودهٔ را آنچنان مسحور خود و آموزه های فاشیسم می نماید که تودهٔ جذب شدهٔ به آن،با انجام هر عملی که خواستهٔ رهبر باشد، تن می دهند.رهبر با ساختن ارزش های والاتر از خود انسان ها،هر عمل خود را ارزش نامیده و تودهٔ عوام نیز به سادگی ارزش های فراتر از وجود خود انسان ها را پذیرفته و آنان را مقدم بر هر چیز دیگر می دانند.
رهبر با توسل به این ارزش های ساختهٔ تفکر فاشیستی،تودهٔ عوام جامعه را به سمتی سوق می دهد که آنان خواسته های اصلی خود را فراموش نموده و به نحوه ای از زندگی که رهبر (پیشوا) برای آنان مقرر می نماید روی می آورند؛ و تمامی جنبه های زندگی اعم از (فردی،اجتماعی،سیاسی) را با آن تطبیق می نمایند و در واقع هیچ قلمرویی از فعالیت انسانی، وجود ندارد که نظریات و عملکرد شخص رهبر،در آن تسلط عالی نداشته باشد،حوزه های مختلف زندگی انسان ها بر اساس معیارها و اسطوره هایی که از سوی متولیان نظام فاشیستی تبیین می گردد،شکل می گیرد و تودهٔ مردم به اجبار و یا با احساس رسیدن به ماوراء ها به آن چارچوبه ها عمل می نمایند.
به لحاظ ساختار شکلی، یک نظام فاشیستی به گونه ای است که رهبری به عنوان عالی ترین مقام نظام در رأس هرم قدرت قرار دارد،و سایر عناصر و نهادهای قدرت در ارکان حکومتی همگی متصل به شخص رهبر هستند؛و در حقیقت نهادهای مستقل که مردم بتوانند با مشارکت در آنان،خواسته ها ومشکلات خود و جامعه را بیان کنند،توسط حکومت سرکوب می گردند.
در نظام های فاشیستی به شدت با آزادهای فردی مخالفت می کنند،و تنها آزادی را تا آنجا مجاز می شمارند که خود، حوزه های آن را مشخص نموده باشند؛ آزادی های فردی از نظر فاشیسم به منزلهٔ هرج و مرج در جامعه هستند و نبایستی به آنان این مجال داده شود که به دنبال تحقق آن باشند،بلکه یک فرد به جای آزادهای فردی، بایستی به دنبال تکالیف و وظایف خود در قبال جامعه و نظم ایجاده شدهٔ فاشیستی باشد.تودهٔ های عظیم مردم در جامعه فاشیستی ،به لحاظ تبلیغات گسترده ای که از سوی متولیان نظام فاشیستی مبنی بر برقراری نظم و امنیت، عدالت و برابری و ارزش های دیگر مطرح می گردد، آزادی را در پای این نیازمندی ها قربانی و ذبح می کنند، مبلغان فاشیسم چنین عنوان می کنند که محقق شدن آزادهای سه گانه-فردی،اجتماعی و سیاسی-منافات کامل با آموزه های رهبری دارند،لذا محدودهٔ آزادی را تا آنجا که رهبری و حکومت فاشیستی برای آن ها تعیین وتکلیف نموده است مجاز می شمارند.
رهبر و حکومت در واقع یگانه مرجع وضع محدوده های آزادهای سه گانه (فردی اجتماعی ،سیاسی) است.
فرد در درون جامعه فاشیستی ،مجاز نیست که هر عقیده ای را که خود تشخیص داد صحیح است برای خود برگزیند، زیرا که نوع امتیازاتی که به افراد در اجتماع داده می شود براساس میزان پایبندی و تعهدی است که افراد نسبت به آموزه های فاشیستی در جامعه دارند.
موسولینی در۹ ژوئیه ۱۹۳۴ می گوید: «عصر فاشیسم،پایان خردورزی و خردورزان منزهی که تهدیدی برای ملت هستند را به خود خواهد دید.»