زیتون- بیانیه عمومی سازمان عفو بینالملل درباره میرحسین موسوی، نخست وزیر وقت ایران در زمان اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، واکنشهای بسیاری را برانگیخته است. این بیانیه اتهاماتی چون «انکار» و «سرپوش گذاشتن» بر کشتار زندانیان سیاسی را به موسوی نسبت داده است، اما منتقدان آن میگویند که بخشِ ایرانِ سازمانِ عفو بینالملل اساسا از حدود دو سال قبل تاکنون کارزاری سیاسی را علیه میرحسین موسوی آغاز کرده و این بیانیه هم در همان راستاست، ادعایی که از سوی آنها رد میشود.
«زیتون» پیشتر اطلاع داده بود که میکوشد در پروندهای ویژه با انتشار مجموعهای از گزارشها، گفتوگوها و یادداشتهای تحلیلی از سوی مخالفان و موافقان، به روشن شدن ابعاد دیگری از این ماجرا کمک کند. در ادامهی این پرونده نظر نیل هیکس، مدیر ارشد موسسه قاهره برای مطالعات حقوق بشر، را درباره این بیانیه و مستندات آن پرسیدهایم. آقای هیکس سال ۱۳۶۷ پژوهشگر بخش ایران سازمان عفو بینالملل بود و اولین گزارشهای این سازمان درباره اعدامهای دسته جمعی زندانیان سیاسی در ایران را او نگاشت. وی چندی پیش نیز در مصاحبه با زیتون تاکید کرده بود که «به هیچ عنوان نه از نظر اخلاقی و نه از نظر حقوقی نمیشود درباره نقش نخستوزیر وقت در آن اعدامها قضاوت کرد و این فقط با تشکیل یک کمیسیون حقیقتیاب امکانپذیر است».
***
آیا بیانیه اخیر ۱۱ صفحهای عفو بینالملل درباره بحث مسئولیت میرحسین موسوی در اعدامهای ۶۷ را مطالعه کردهاید؟ و اگر خواندهاید، واکنش شما به این متن چیست؟
نمیدانم چرا نویسندگانِ متن [بیانیه عفو بینالملل] بر میرحسین موسوی تمرکز دارند. به نظر میرسد این تمرکز کمی خارج از حد و اندازه است. متن دچار گزافهگویی است و اطلاعات بیشتری از زمان مصاحبه اخیرم با شما به دست نداده است. متن مکتوب و کامل ترجمه مصاحبه موسوی با تلویزیون اتریش در اختیارشان است. واضح است پاسخ موسوی اصلا درباره کشتار ۶۷ نیست. سئوال هم مشخص نیست که درباره آن اعدامها باشد. نمیدانم چرا فکر میکنند کارشان درست است.
همانطور که در مصاحبه قبلی گفتم، موسوی در زمان اعدامها عضوی از حاکمیت بوده است و بنابراین او در قبال این اعدامها تا حدی مسئولیت جمعی داشته است. ما حد و حدود این مسئولیت را نمیدانیم. میزان اطلاعات او معلوم نیست. نمیدانیم تا چه حد مسئول وقایع آن زمان است. من اینجا با عفو بینالملل موافقم که ضروری است یک کمیسیون حقیقتیاب در اینباره تشکیل شود و کار تحقیقات را شفاف و علنی پیش ببرد. صرفا در این روند است که مشخص میشود آن زمان دقیقا چه اتفاقی افتاد و مسئولان آن چه کسانی بودند. چون در حال حاضر همه اطلاعات در این زمینه در دست نیست.
بیانیهی اخیر عفو بینالملل اتهامات متعددی را علیه نخست وزیر وقت مطرح میکند. به نظر شما شواهد و قرائن کافی برای این اتهامات علیه میرحسین موسوی در دست هست یا نه؟
نه، فکر میکنم شواهد و قرائن کافی در دست نداریم. ما نمیدانیم موسوی تا چه حد از این کشتار مطلع بوده و اصلا کی مطلع شده است. ما هنوز اطلاعات کافی برای پاسخ به این پرسشها را نداریم و من فکر نمیکنم با انتشار این متن شواهد و قرائن تازهای به دست دادهاند.
این بیانیه میگوید که موسوی منکر کشتارهای دستهجمعی سال ۶۷ بوده یا در آن نقش داشته است. آیا آنچه به عنوان سند در این بیانیه ارائه شده است، چنین چیزی را نشان میدهد؟
تا آنجا که به انکار کشتار جمعی مربوط میشود، موسوی در مصاحبه با تلویزیون اتریش حرفی دراینباره نزده است. از اینجا نمیشود نتیجه گرفت که موسوی منکر کشتار جمعی شده است. تنها میتوان گفت درباره آن حرفی نگفته است و هیچ سندی هم در دست نیست که نشان دهد در این کشتار نقش مستقیم داشته است. تنها مدرکی که در این متن عرضه شده این است که موسوی عضوی از حاکمیت و نخست وزیر وقت بوده است و واضح است که در مسئولیت جمعی برای سیاستهای حاکمیت سهیم بوده است. حقیقت ماجرا همین است. اما برای دانستن معنای مسئولیت جمعی او در آن زمان و این که دامنه نفوذ او تا کجا بوده و چه چیزی میدانسته است، نیاز به تحقیق بیشتری داریم.
در بیانیه عفو بینالملل آمده که سفیر وقت ایران در سازمان ملل کشتار جمعی را انکار کرده است و نتیجه میگیرد که آقای موسوی به لاپوشانی کشتار جمعی پرداخته است...
به نظر من این اصلا ثابت نمیکند که موسوی در انکار کشتار نقش داشته است. بله، سفیر ایران در سازمان ملل مثل بسیاری از سفیران در این نهاد، منکر موارد نقض حقوق بشر شده است با این ادعا که تفسیر دیگری از چون و چرای رویدادها دارند، اما این به نظرم به هیچوجه نشان نمیدهد که موسوی منکر کشتار شده است.
اما استدلال عفو بینالملل بر این مبناست که وزیر خارجه عضوی از کابینه میرحسین موسوی بوده است.
بله، همانطور که قبلا گفتم، فکر نمیکنم در چارچوب سلسله مراتب این کشور در دهه ۱۹۸۰ موسوی از قدرت چندانی برخوردار بود. میزان اقتدار او شباهتی با دامنه نفوذ و میزان قدرت ریاست قوه مجریه در بعضی کشورهای دیگر نظیر بریتانیا نداشت. مقامات دیگری در آن زمان در حاکمیت بودند که از قدرت اجرایی بیشتری از موسوی برخوردار بودند. بنابراین این گونه نبود که چون موسوی نخست وزیر بود در راس حاکمیت بوده باشد و از رهبر کشور قدرت بیشتری داشته باشد.
بنابراین از نظر من موسوی آن زمان نقش زیادی در سیاستگذاریهای وزارت خارجه نداشت. دراین باره باید بیشتر تحقیق کرد. ولی من فکر نمیکنم که نخست وزیر در آن زمان ناظر موضعگیریهای دیپلماتها در سازمان ملل و سایر جاها بود.
ابتدای این مصاحبه گفتید که عفو بینالملل خارج از حد و اندازه معمول بر میرحسین موسوی تمرکز کرده است. دلیلش چیست؟ آیا فکر نمیکنید که این رویکرد شبهههای بسیاری را میتواند درباره عملکرد یک سازمان بینالمللی مدافع حقوق بشر ایجاد کند؟
من این دو سئوال را ارجاع میدهم به خود مسئولان سازمان عفو بینالملل. باید از آنها بپرسید.