در ساعات اولیه امروز، توسط خانم و آقای ترامپ توسط تویتر اعلام شد که هر دو مبتلا به کووید۱۹ شدهاند. این خبر، به طور رسمی توسط کاخ سفید واشنگتن، تایید شد، و آنها اکنون در قرنطینه به سر میبرند. واکنشهای رسمی و غیررسمی جالب بودهاند. زندگی یک دانشگاه است و هر روز حیات ما، به مانند حضور در جلسه کلاس درس است. تلاش میکنم ببینم درس امروزم چیست؟!
درس دوم: آیا نفرین و دعا در این گونه موارد موثر هستند؟! افراد فراوانی هستند که به دلایل مختلف، برای دیگری و دیگران دعا و ثنا، و یا برعکس، نفرین و لعنت میکنند. این مساله در مورد افراد نامی و معروف، بسیار شایعتر است. پیدا کردن آمار دقیق نفرین کنندهها و دعا کنندهها، غیرممکن است! چرا که هر دو در دل و در ضمیر انسان انجام میشوند.
نمیدانیم که چند نفر آرزوی سلامتی کامل برای خانم و/یا آقای ترامپ میکنند، و چند نفر از ته دل آرزو میکنند که ویروس کووید۱۹، هرچه زودتر، جان یکی و یا هر دوی این دو نفر بگیرد!
با توجه به سرنوشت امروز ایران و ایرانیان، دعا و نفرین، و یا با کمی تخفیف، آرزوی خیر و شر کردن، برای ما ایرانیان، تفکری آشنا است. اگر به اظهارات مقامات خود این رژیم بنگریم، و برای مثال به برنامه تلوزیونی مناظرات انتخاباتی برای مقام ریاست جمهوری مراجعه کنیم، طرفداران رژیم ولایت مطلقه، بیش از ۴-۵ درصد نیستند. از سایر مردم دنیا و بخصوص مردم منطقه بگذریم، تردیدی نیست که تعداد ایرانیانی که برای آقای خامنهای آرزوی مرگ میکنند زیاد است. چه بسا که بسیاری از هموطنان ما حتی موقع نماز او را لعن و نفرین میکنند، و یا حتی در عریضههایی که به چاه جمکران میریزند، از امام زمان میخواهند که ...خامنهای را هرچه زودتر مرگ بدهد، و از روی زمین بردارد!... اگر تعداد نفرین کنندهها را در در تعداد نفرینهای روزانه و آنرا در تعداد روزهای این چهاردهه ضرب کنیم، با یک حساب سرانگشتی، آمار درخواستهای رسیده به درگاه الهی، برای مرگ خامنهای و شرکا، سر به فلک میزند! ولی میبینم که علیرغم بیماریها و سن و سال وی، ایشان هنوز زنده است، و ظاهرا نفرین و نالهها موثر نبودهاند!
درس سوم: آقای خامنهای و شرکا، مسئولیت سنگینی برای سرنوشت امروز را دارند. کسانی که برای دعا و نفرین، جا و مکانی قائل هستند، چرا بجای مرگ آنها، برای اصلاح آنها دعا نکنند؟ به هر حال هر دوی این دو تفکر متضاد، به طور مساوی بیاثر هستند! خداوندی که من میشناسم، بیکار منتظر ننشسته است که ببیند که من دعا میکنم آقای خامنهای بمیرد، و یا اصلاح شود! هر چقدر هم من سفت و از ته دل این دعا را بکنم، این نخواهد بود که تا من از این طرف آرزوی کن، بکنم، از طرف دیگر بلافاصله فیکون بشود!
درس چهارم: برای مدیریت صحیح بیماری کرونا، هر فردی باید دو فرض را، به طور همزمان و در عین حال و همیشه، در پندار خود داشته باشد، و به خود بگوید:
۱-همه مردم دنیا به ویروس آلوده هستند، و من چگونه میتوانم خود را از آلودگی به ویروس مصون نگاه دارم؟
۲-فقط من به این ویروس کشنده مبتلا هستم، و من چگونه میتوانم از آلوده شدن بقیه جلوگیری کنم؟
تصور نمیکنم آقای ترامپ از خود این دو سوال را کرده باشد.
برای هر دوی این دو سوال، پاسخهای علمی و عملی بسیار ساده توسط متخصصان امر، به جامعه پیشنهاد شده است. این مسئولیت خود ما است که که چقدر وظیفهشناس باشیم، و چقدر لاابالی و مسئولیت ناپذیر و باری به هر جهت! تلاش کنیم آلوده نشویم و آلوده نکنیم. تلاش کنیم سرنوشت خوب داشته باشیم یا سرنوشت بد. یا اینکه بگوییم قضا و قدر است و هرچه او بخواهد و رضایم به رضای خدا و... و بگوییم:
اگر ز کوه فرو غلطد آسیا سنگی--نه عارف است که از راه سنگ برخیزد!!!
اگر رژیم ولایت مطلقه بر ما حاکم است، کار انگلیس است!!! خواست خدا بوده!!! من کوچکترین نقشی در سرنوشتی که امروز دارم نداشتهام و یا کوچکترین نقشی در خوب و خوبتر کردن سرنوشتم نمیتوانم داشته باشم!!!
درس پنجم: ویروس را (و سایر سرنوشتهای بد را) نمیتوان با دعا و جادو و جنبل از خود دور کرد. این ویروس توسط آلوده شدن دستگاه تنفس فوقانی (تماس دست آلوده و یا تنفس بازدم افراد آلوده) به انسان سرایت میکند.
درس ششم: با تماسهای نزدیک، دست دادن، بغل کردن، جمعیتها بدون در نظر گرفتن فاصلهگیریهای اجتماعی، عدم مصرف ماسک،... (یعنی تمام کارهایی که آقای ترامپ، از همان ابتدای دنیاگیری کرونا، و بخصوص در مبارزات انتخاباتی کرده است) امکان زیادی برای انتقال ویروس فراهم میگردد. به طریق اولی، رفتن به مکانهای با جمعیت متراکم مثل مسجدها و کلیساها و کنیسهها و... و یا لیس زدن در و دیوار و زمین حرم، دعوت مردم به نماز جمعهها و و زیارتگاهها، و... باعث مصونیت در مقابل ویروس نمیشود، بلکه برعکس خطر مبتلا شدن و مبتلا کردن را بسیار بالاتر میبرد.
درس هفتم: فیزیولژی انسان با مقام و منصب او تغییر نمیکند (چه مقامات زمینی و سیاسی، و چه مقامات دینی و عقیدتی). همان خطری که متوجه ترامپ است، متوجه هر انسان دیگری است. ویروس مقام و منصب نمیشناسد.
درس هشتم: در صورت توسل به دعا و نفرین، و با بررسی نوع آنها، میتوانیم به خشونتپرستی و قدرتمداری خود پی ببریم. گرچه به نظر من هردو به بیاثری یک دیگر هستند، ولی آنکه دعا میکند خامنهای و شرکا به راه راست هدایت شوند، روحیهای خشونتزداتر دارد تا آنکه برای آنها آرزوی مرگ میکند و یا شاید آرزوی مرگ با شکنجه و عذاب الیم. بد نیست که اگر خود را در دسته دوم مییابیم، از خود بپرسیم که اگر با شرایط و دلایلی، قدرت دست ما بیفتد، و بتوانیم به انسان دیگری (حتی اگر بدترین انسانها باشد) صدمه بزنیم، مثل آقای خلخالی و لاجوردی خواهیم شد، و یا جور دیگری عمل خواهیم کرد؟
درس اول: جمله «ببینیم درس امروز چیست» برخوردی منفعلانه و کارپذیرانه است. اگر این پرسش را این طور مطرح کنم مسئولیتپذیرانهتر و مسئولتر و فعالتر است:
فعالانه بیاندیشم و مسئولانه ببینم از وقایع امروز، چه درسهایی را میتوانم استخراج کنم و بیاموزم؟
درسهایی در جهت پیوسته مردمسالارتر شدن، درسهایی در جهت هرچه فراگیرتر کردن و هرچه فعالتر کردن جنبش خودجوش ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر.
تلاش کنم تا ببینم از اخبار امروز و وقایع دیروز و روزها و سالهای گذشته، چه درسهایی میتوانم بگیرم؟ بدین ترتیب، در حال عمل کنم، و در آینده زندگی کنم.
آنچه که برای خود نمیخواهم، برای دیگری و دیگران نخواهم.
آنچه که برای خود میخواهم، برای دیگری و دیگران بخواهم.
حقوق را میتوانم مخرج مشترک، و پایه و اساس این دو خواست، برای خودم و برای دیگران، بگیرم.
بجای عریضه به این و یا آن قدرت طبیعی و ماورائ طبیعی (از جمله چاه جمکران و یا کاخ سفید و یا اتحادیه اروپا و کرملین و پکن و...) نوشتن، و یا دخیل بستن به این و آن امامزاده (از جمله به هزاران امامزاده ساخت رژیم و یا امامزادههای ساخت قدرتهای خارجی مثل ترامپ و نتانیاهو و جانسن و...) خودم چگونه میتوانم سرنوشتهای خوب و خوبتری را بسازم،... خودم، به سهم خودم، به نوبه خودم، و به اندازه توان خودم، و به سلیقه و توان و هنر و دانش و... خودم.
علی صدارت
یازدهم مهر ۱۳۹۹ برابر با ۲ اکتبر ۲۰۲۰ جمعه
https://alisedarat.com