جان همه از این رژیم به لب رسیده؛ ما برای یک فروپاشی کنترلشده تلاش میکنیم و این با «شو یکنفره» ممکن نیست!
- نشریه سوئیسی: رضا پهلوی فرزند ارشد پادشاه فقید ایران در صحنه است تا سرنگونی رژیم در ایران را برنامهریزی کند.
- شاهزاده رضا پهلوی: هرگز شرایط برای براندازی تا این اندازه مناسب نبوده است.
- «آیتاللهها در چهل سال گذشته روند یک تغییر و تحول سالم به سوی مدرنیته را ناممکن کردند. حتی بیشتر از این: انقلاب اسلامی ما را قرنها به عقب پرتاب کرد. حالا باید فرهنگ ما از نو شکوفا بشود تا بتوانیم دوباره به جهان مدرن متصل بشویم و با غرب همراه شویم. این روند سالهای بسیاری طول خواهد کشید شاید بیست و حتی سی سال.»
- «من همزیستی غرب با رژیم تهران را کاملا منتفی میدانم. دیانای آنها در تناقض کامل با ارزشهای غربی قرار دارد. آیتالله خود را به عنوان حکومت الله روی زمین میبینند! این قرائت آنها از نقش خودشان است و در این باره نمیتوان با انها بحث و گفتگو کرد! هیچ تفاهم و توافقی با چنین آدمهایی ممکن نیست چرا که آنها کشوری مانند ایران با سنتهای پر بار را به فرقهی شیعه کاهش دادهاند.»
-« فقط یک راه حل وجود دارد: جمهوری اسلامی باید برود! چرا که از این رژیم هیچ کار دیگری ساخته نیست جز اینکه کشور را بیش از پیش ویران کند. بعلاوه، ایرانیان نه تنها معتقدند که این رژیم برای هر نوع بهبود بخشیدن به اوضاع ناکارآمد است بلکه اصلا حقانیت (Legitimacy) ندارد. به همین دلیل من برای نخستین بار به لزوم همگرایی نیروهای اپوزیسیون رسیدهام که تا کنون با یکدیگر مبارزه میکردهاند ولی حالا باید با همدیگر درباره آلترناتیوها تأمل کنند. موقعیت ما برای موفقیت با همگرایی و همبستگی به طرز مؤثری بهبود یافته است. من همه شهروندان را فرا میخوانم مسئولیت خود را در این امر خطیر هر کسی هر طوری که میتواند بر عهده بگیرد تا بیش از این فرصتها را از دست ندهیم.»
- «من به نظامیان اعلام میکنم: سلاحهای خود را به سوی هممیهنان خود نگیرید بلکه از آنها حمایت کنید!»
- ما تأملات خود را با سیاستمداران هم دموکرات و هم جمهوریخواه در میان گذاشتهایم. هر کسی که در ۳ نوامبر برنده انتخابات شود، چه دونالد ترامپ و چه جو بایدن، میبایست توجه داشته باشد که پیامهای آنها میبایست به سوی مردم باشد و نه برای رژیم. چرا که مردم باید بدانند که تنها گذاشته نخواهند شد.
اینک ولیعهد پیشین میخواهد ایران را از سرکوب و فشار آیتاللهها آزاد سازد. وی طرح اولیهی خود را به تازگی ارائه کرده و آن را «پیمان نوین» خوانده است. رضا پهلوی نقش خود را برای دوران انتقال در تقویت پیوند و همبستگی تعریف میکند.
-بدترین بلایی که آیتاللهها بر سر ایران آوردهاند چیست؟
-این را میتوانم با یک مثال از دوران کودکیام پاسخ بدهم. وقتی ده سالم بود مادرم مرا اغلب با خودش به جزیره کیش در خلیج فارس میبرد. این جزیره آن زمان نیز مثل امروز یک محل محبوب برای گذراندن تعطیلات ایرانیان بود. یکبار مادرم با من از دوبی در آنسوی جزیره بازدید کرد که آن زمان، یعنی در دهه هفتاد میلادی، هنوز یک بندر کوچک بود. در آن دوران ایران در تمام منطقه یک الگو برای پیشرفت و سیاست مدرن به شمار میرفت. اما وقتی امروز ایران و دوبی را مقایسه میکنم فقط میتوانم بگویم: نگاه کنید که دوبی به چه دستاوردهای فراوانی نائل شده. امروز ایرانیانی که توان مالی سفر به اروپا را ندارند به دوبی میروند تا در آنجا از امکاناتی استفاده کنند که در ایران از دست دادهاند: مدرنیته و پیشرفت. آنها به خودشان میگویند: ما اینهمه ظرفیتهای عظیم داریم ولی در کشور ما آیتاللههای دیوانه حکومت را در دست دارند که همراه با تأمین مالی جنگافروزیها در منطقه، تهدید میکنند که اسرائیل را از بین ببرند. ولی برای مردم چه میکنند؟
-شما بگویید آنها برای مردم چه میکنند؟
- هیچ! به همین دلیل جان همه از این رژیم به لب رسیده؛ نه فقط در ایران بلکه در تمام منطقه. چرا که این رژیم ایدئولوژی افراطی خود را صادر میکنند و میخواهد با هزینهی ملتهای یک حکومت دینی بر پا کند. آیتاللهها در چهل سال گذشته روند یک تغییر و تحول سالم به سوی مدرنیته را ناممکن کردند. حتی بیشتر از این: انقلاب اسلامی ما را قرنها به عقب پرتاب کرد. حالا باید فرهنگ ما از نو شکوفا بشود تا بتوانیم دوباره به جهان مدرن متصل بشویم و با غرب همراه شویم. این روند سالهای بسیاری طول خواهد کشید شاید بیست و حتی سی سال.
-در اروپا خیلیها روی گفتگو (دیالوگ) با تهران حساب میکنند تا مشکلات را حل کنند.
-این بسیار سادهلوحانه است! من همزیستی غرب با رژیم تهران را کاملا منتفی میدانم. دیانای آنها در تناقض کامل با ارزشهای غربی قرار دارد. آیتالله خود را به عنوان حکومت الله روی زمین میبینند! این قرائت آنها از نقش خودشان است و در این باره نمیتوان با انها بحث و گفتگو کرد! هیچ تفاهم و توافقی با چنین آدمهایی ممکن نیست چرا که آنها کشوری مانند ایران با سنتهای پر بار را به فرقهی شیعه کاهش دادهاند.
-شما سیزده سال پیش نیز در مصاحبهای که داشتیم گفتید زمان آن رسیده که به حکومت آیتاللهها پایان داد. ولی آنها همچنان محکم در قدرت نشستهاند.
-گفتگوی ما پیش از شروع «جنبش سبز» بود...
-...در سال ۲۰۰۹ که اعتراضات سراسری علیه رژیم برگزار میشد...
-...و بطرز خونینی سرکوب شد. آنموقع اصلاحطلبان و محافظهکاران در برابر هم قرار داشتند و محافظهکاران مدافع شرایط موجود بودند. مردم هنوز امید به بهبودی اوضاع داشتند. از دو یا سه سال پیش اما دیگر کسی دچار این توهم نیست که رژیم دست به اصلاحات بزند. به همین دلیل برای آنها فقط یک راه حل وجود دارد: جمهوری اسلامی باید برود! چرا که از این رژیم هیچ کار دیگری ساخته نیست جز اینکه کشور را بیش از پیش ویران کند. بعلاوه، ایرانیان نه تنها معتقدند که این رژیم برای هر نوع بهبود بخشیدن به اوضاع ناکارآمد است بلکه اصلا حقانیت (Legitimacy) ندارد. به همین دلیل من برای نخستین بار به لزوم همگرایی نیروهای اپوزیسیون رسیدهام که تا کنون با یکدیگر مبارزه میکردهاند ولی حالا باید با همدیگر درباره آلترناتیوها تأمل کنند. موقعیت ما برای موفقیت با همگرایی و همبستگی به طرز مؤثری بهبود یافته است.
-شما در «پیمان نوین» مینویسید که میخواهید عظمت ایران را به آن بازگردانید. منظورتان چیست؟
-ما در طول قرنها یک کشور متنوع و قلمروی با اقوام گوناگون با ادیان متعدد بودهایم؛ به عنوان نمونه فارس و کرد و عرب و مسیحی و مسلمان و آذری و یهودی و... در صلح با همدیگر زندگی میکردند تا اینکه خمینی آمد. وقتی ما ۲۵۰۰ سال در تاریخ خود به گذشته نگاه میکنیم به کوروش بزرگ میرسیم که اساس حقوق بشر را در کتیبهاش بنیان گذاشت. این طنز تاریخ است که حقوق بشر در ایران امروز به شدت پایمال میشود. کوروش به همه مردمان آزادی داد تا با عقاید خودشان زندگی کنند. به همین دلیل او در نزد ما هنوز و همواره محبوب و مردمی است. این در طبیعت مردم ماست که به جلو قدم بردارند در حالی که این رژیم آنها را وادار میکند به عقب بروند! من همه شهروندان را فرا میخوانم مسئولیت خود را در این امر خطیر هر کسی هر طوری که میتواند بر عهده بگیرد تا بیش از این فرصتها را از دست ندهیم.
پایان تحریم تسلیحاتی ایران؛ چه تغییری در انتظار است؟