سرِ فعال سیاسیِ محترمی را که در تورنتوی کانادا مخالفت خود را با حکومت نکبت ابراز می کرد بریدند و از شرّ یکی دیگر از مخالفان خود خلاص شدند.
حال منتظر می مانیم تا «فارس» و «تسنیم»، خبر وابسته بودن او به گروه های مافیایی و باندهای مواد مخدر و کشته شدن او در اثر «اختلافات داخلی میان این گروه ها» را منتشر کنند و پروژه ی از سر راه برداشتن مخالف جمهوری اسلامی را با تخریب شخصیت او به پایان برسانند.
اما حکومت یک هدف دیگر را نیز از اجرای این پروژه دنبال می کند و آن ترساندن دیگر مخالفان حکومت است.
در جریان قتل های زنجیره ای، هدف حکومت از کشتار دگر اندیشان، صرفا حذف فیزیکی آن ها نبود، چرا که این دگر اندیشان، اغلب در جامعه شناخته شده و منشاء اثر فوری نبودند. آن ها افرادی را برای کشتار انتخاب کردند که جز چند نفرشان نام شان تنها برای اهل فرهنگ شناخته شده بود.
ولی نحوه ی کشتار به شکلی بود که ایجاد رعب و وحشت کند و حساب کار دست دیگر مخالفان حکومت بیاید.
بعد همین نحوه ی کشتار در خارج از کشور ادامه پیدا کرد.
ما دیدیم، نحوه ی قتل فجیع شاپور بختیار را.
ما دیدیم، نحوه ی قتل فجیع فریدون فرخ زاد را.
.... و اکنون ما می بینیم نحوه قتل فجیع مهدی امین را.
فرق نمی کند که شاپور بختیار شناخته شده باشی، یا فریدون فرخزاد هنرمند، یا مهدی امین ناشناخته. نحوه ی قتل باید به گونه ای باشد، که دیگر مخالفان بترسند و بهراسند و دست از مخالفت بردارند.
ولی مگر ما دست برداشتیم؟
ولی مگر ما دست بر می داریم؟
احتمالا تا کنون تصادف اتومبیل منجر به مرگ ندیده اید. من در صحنه ی یکی از این تصادف ها حضور داشته ام و کشته شده های این تصادف را به صورت آش و لاش در حاشیه اتوبان تهران - کرج دیده ام.
تا پیش از رسیدن به صحنه ی تصادف، من و رانندگان دور و بر من، همه با سرعت و بی خیالی، طی مسیر می کردیم. به صحنه ی تصادف که رسیدیم، و جنازه های له و لورده شده را که دیدیم، کیلومترهای بعدی را همگی با سرعت کم و حواس جمع راندیم.
در ادامه ی راه به تدریج سرعت ها زیاد شد و بی خیالی دوباره به سراغ ما آمد.
این طبیعت بشر است و امنیتی های حکومت هم احتمالا این را می دانند.
اما آن ها دنبال همان کیلومترهای اولیه ی بعد از تصادف هستند چرا که از این ستون به آن ستون فرج است و از این سال به سال بعد رسیدن، آن هم با وضعیت وخیم و رو به مرگ جمهوری اسلامی پیروزی و موفقیت!
پس بگذار به این دوران های کوتاه مدتی که خواهد گذشت دل خوش دارند.
فقط بدانند که ما نه از سر بریده می ترسیم نه با دیدن سر بریده از راندن در جاده ای که به سمت آزادی ایران است دست بر می داریم. این ضرورت تاریخ است و ما پیش برندگان تاریخ یم و تاریخ را سرِ باز ایستادن نیست.
جزئیات جدید از آخرین دوتابعیتی بازداشتشده در تهران
احمد زیدآبادی: حتماً روحانی را استیضاحاش کنید