سایت الف
محسن زاهدی موحد
اگرچه شواهد ظاهری چون نظرسنجیها و پروپاگاندای رسانههای بزرگ غرب از ماهها پیش پیروزی بایدن را نوید دادهاند، اما بنظر میرسد شواهد میدانی روابط بین المللی به تداوم آمریکای ترامپ اشاره دارد.
در منطقه خاورمیانه شاید حمله زمانبندی شده ترکیه و آذربایجان برای آزادسازی قره باغ و به بهانه آن ایجاد جبههای واقعی و خطرناک برای ایران با اعزام گسترده نیروهای تکفیری نشانی از اطمینان ترکیه بعنوان نزدیکترین همپیمان منطقهای امریکا به تداوم دولت ترامپی است. رفتار همسایگان جنوبی و تحکیم و آشکارسازی روابطشان با اسرائیل و نیز تشدید خصومت با ایران هم نشانه دیگری از همین تفکر در جنوب است و هماهنگی این دو حرکت نیز میتواند برآیندی از آنچه را که آمریکایی دیکته کردهاند نشان دهد. در صحنه بین المللی روابط چین و آمریکا به مرحلهای رسیده است که هر نوع عقب نشینی آمریکا عواقب وخیمی برای آینده هژمونی آن کشور خواهد داشت و در این شرایط تغییر فرمان میتواند آسیب پذیری آمریکا را بیشتر نماید مگر آنکه آمریکا براستی در پی عقب نشینی وسیع و واگذاری آرام هژمونی باشد. روسها نیز همچنان به تداوم ترامپ اقناع شده و رفتارشان حاکی از ترجیح تداوم ترامپ است و لااقل میتوان گفت در جهت تضعیف این روند حرکتی صورت نداده اند. حرکت روسها خصوصا در آزمون قره باغ نشانه نوعی حزم و احتیاط شدید است که میتواند ناشی از تحلیل ایشان از تداوم تحرکات خبیثانه ترامپ در منطقه باشد.
همانطور که قبلا و در تحلیل انتخابات آمریکا متذکر شدهام، سیستم پیچیده (و ظاهرا غیرمنطقی) انتخابات آمریکا این امکان را به حاکمان واقعی آن کشور میدهدکه حتی در آخرین دقایق نیز بر تصمیمگیری رای دهندگان و نیز نتیجه آراء تسلط کافی داشته باشند و هنوز مهمترین عامل برای این تصمیم گیران واقعی (برخلاف رای دهندگان که مسایل داخلی را در نظر دارند) جایگاه بینالمللی و حفظ هژمونی آمریکا در جهان و اقتدار آمریکا است. سیستم پیچیده انتخابات و نیز تسلط بر افکار عمومی امکان ایجاد برآیند مطلوب را برای نخبگان فراهم میکند و در حقیقت صحنه نمایش انتخابات و مطالب مطروحه در آن وسیلهای برای جلب مشارکت عمومی و حمایت از سیاستی است که قبلا صحت آن از سوی نخبگان حاکم به تایید رسیده است.
شواهد موجود حاکی از آن است که حفظ و تداوم برتری آمریکا فعلا با اقدامات به شیوه ترامپ گره خورده است و روی کار آمدن بایدن تنها در صورتی ممکن بنظر میرسد که آمریکا دیگر توان ادامه راه را در خود ندیده و براستی در آستانه فروپاشی اقتدار باشد، امری که برای جهان کنونی بسیار مطلوب است اما شواهد کمی از رسیدن به این حد از اضمحلال دیده میشود. اگرچه سیستم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آمریکایی در نهایت در راه بی بازگشت فروپاشی قرار دارد و تشبث به روشهای تهاجمی از نوع ترامپ خود حکایت از ناچاری دارد، اما بازگشت به بایدن پس از این حجم از رفتار تهاجمی، به معنی پذیرش شکست این راهکار اخیر و قدم گذاشتن در راه پذیرش افول امپراطوری دارد که شاید هنوز وقت آن نرسیده باشد.
با این مفروضات پس هدف از این شوی بزرگ و این هزینه سنگین چیست و تا اینجا چه دستاوردهایی داشته است:
- ایجاد مشارکت بالا با القای رقابت سخت و تنگاتنگ و تا آخرین لحظه نیازی است که خصوصا در شرایط بحرانی بین المللی نظیر شرایط کنونی قابل چشم پوشی نیست. احتمال نیاز حکومت به اتخاذ تصمیمات سخت در زمینه داخلی و بین المللی نظیر جنگ یا رودررویی بیشتر با قدرتهای رقیب، اهمیت این مشارکت و تاثیر آن را در این تصمیمات اینده و رویارویی با تبعات آنرا آشکار میکند.
- آمریکاییها در خلال شوی انتخاباتی خود (به تناسب زمان) این امکان را دارند که دشمنان و رقبای خود را در حالت فریز نگاه دارند در حالی که خود از امکان تحرک بالا و وارد کردن ضربات متوالی برخوردارند و در انتخابات فعلی استفاده از این روش را به کمال شاهدیم. صرف نظر از نتیجه انتخابات، ترامپ از ماهها پیش به اقدامات تهاجمی در قبال دشمنان و رقبا از جمله چین، روسیه و ایران دست میزند در حالی که ایشان با توجه به انتخابات پیش رو ناچار به اتخاذ سیاست محتاطانه و عدم عکس العمل کافی هستند با این استدلال که هرگونه عکس العملی این و یا آن کاندید را جلو میاندازد. روشن است که امتیازات واگذار شده در این برهه عموما قابل بازپس گیری نخواهد بود. همچنین همپیمانان آمریکا نیز با هماهنگی آن کشور همین گونه اقدامات را در دستور کار قرار میدهند که از جمله میتوان به اقدامات منطقهای ترکیه در ماههای اخیر و نیز رفتار همسایگان جنوبی ایران در مورد خطوط قرمزی چون روابط با رژیم صهیونیستی اشاره نمود. روشن است که همان دلایل ذکر شده مانعی در مقابل عکس العمل متناسب از سوی کشورهای ذینفع (علیرغم داشتن امکان و اقتدار لازم) بوده است. همچنین ایجاد سردرگمی و عدم اتخاذ تصمیمات لازم در سمت رقبا و دشمنان در حین فراهم نمودن آمادگیهای ضروری در جبهه خودی از اهداف این سیاست انتخاباتی است.
اگرچه بنظر میرسد مجموعه حاکمیت در ایران خود را برای رودررویی با شرایط مختلف آماده نموده و در این دام نیفتاده است اما نگاهی به تحلیلهای رسانهای اثر این حرکت را در کشور خودمان نشان میدهد.
مقالات احساسی در مورد انتخابات آمریکا و امید بستن به آن (آگاهانه یا غیر آگاهانه) در جهت خام نگاه داشتن و جلوگیری از هرگونه آینده نگری مفید و اقدام برای تغییر شرایط عمل میکند. همین شرایط را در صحنه داخلی دیگر رقبا یا دشمنان آمریکا (بعضا با وسعت بیشتر) میتوان مشاهده نمود که نشانی از کارکرد نسبی این سیاست دارد.
در صورت پیروزی ترامپ میتوان آنرا همچنین نشانهای از تمایل حاکمیت آمریکا در بیاعتبار نمودن رسانه های سنتی و عرفا معتبر آمریکا و اروپا در جهت اهداف بعدی آن کشور در تغییر عرفهای رایج (اما بی مصرف) سیاسی دانست. توضیح آنکه حاکمیت آمریکا بیشتر از هر ناظر بیرونی به موج روزافزون بی اعتمادی مردم به سیستم حکومتی و رسانههای برآمده برآن اشراف دارد و شیوه انتخاب ترامپ در دور اول خود دلیل مهمی بر این اشراف است. ترامپ در دور اول نیز بر موج مقابله با رسانه های فیک! و ارائه کاراکتر مخالفت باسیستم (و مبارزه با فساد) به پیروزی رسید (علیرغم تمام نظرسنجیهای آن رسانهها)، و در تمام دوره حکومت خود نیز بر این موج سوار ماند و هرجا لازم بود آنرا تشدید کرد. در حقیقت حاکمیت آمریکا با مصادره نارضایتی مردمی، انرژی آنرا برای تداوم قدرت مورد استفاده قرار داد و هنوز هم با تغییراتی (و حذف اقشاری) در همان جهت حرکت میکند. بنظر میرسد انتخاب شخصیت نامانوس بایدن برای رقابت با ترامپ نیز در همین جهت بوده است.
در همین جهت موج نظرسنجی دمکراتها و رسانههای مقتدر نیز میتواند اثر معکوس داشته و باعث شرکت آندسته از مردم سنتی شود که به رسانهها و سیستم اعتماد نداشته و آنچه را تبلیغ میکنند بر ضد منافع خود میدانند. بنظر میرسد تداوم رفتار خصومت آمیز ترامپ با رسانهها و تعمد وی در این مورد (مثلا ناتمام گذاشتن مصاحبه با برنامه پر مخاطب شصت دقیقه) در همین جهت باشد.
والبته باید اشاره نمود که سوار شدن بر موج ترس نیز همچنان در استراتژی ترامپ جایگاه خود را حفظ نموده است. شورشهای خیابانی مداوم در هفتههای اخیر که عموما کلید آن با خشونت تعمدی پلیس علیه سیاهان زده میشود و تصاویر غارت فروشگاهها پس از آن (مانند مورد اخیر در فیلادلفیا)، دمیدن تعمدی در موج ترسی است که بنظر میرسد مرکب مناسبی برای ترامپ باشد تا اگر نمیتواند مردم آمریکا را با امید به آینده قانع نماید، ایشان را از ترس و هراس آینده تاریک بدانسو که میخواهد راه نماید.
«مرگ بر آمریکا» حتی در صورت مرگ در تهران؟