انتخابات امریکا پایان گرفت. اکثریت ایرانیان وکار بران دنیای مجازی در داخل ایران که در تمام مدت این انتخابات را با هیجان زیاد دنبال میکردند! حداقل بعد از این همه سال قرار گرفتن در رتبههای آخرجدولهایهای مختلف جهانی، از شاخص، فقر، تورم، جنایت، میزان زندانیان، اعتیاد، فساد، دیکتاتوری خشن و انتخابات دست چین شده توسط شورای نگهبان ودهها مورد دیگر! اینبار توانستند مقام سوم در بین تمام کشورها از نطرپیگیری جریان انتخابات امریکا را بدست آورند و شش ردیف بالاتر از کاربران امریکائی که مقام نهم را بدست آوردند قرارگیرند.
دراین دوهفته اخیر کمتر خانواده وفرد ایرانی بود که با وجود شدت گیری کرونا، بالارفتن ساعتی قیمتها، صعود دلار، سختی معیشت ونگرانی روز افزون ازآینده، دل مشغولی اصلیش انتخابات امریکا نباشد!
تب شدید جامعه درحساسیت به آن چه که در امریکا میگذشت دلایل متعدی دارد که نشان دهنده نقش بزرگ امریکا در بود باش جامعه ایران است. نشانه گره خوردگی ونقش آن درزندگی روزمره مردم وچشم اندازهای آتی آن هاست.
این حساسیت واقبال عمومی به انتخابات امریکا در مقابل عدم شرکت ودلسردی مردم نسبت به انتخابات حکومتی درایران نشان از گسست و شکاف عمیقی دارد که با وجود چهل سال دمیدن جمهوری اسلامی بر شیپور امریکا ستیزی وتلاش برای نزدیکی به چین وروسیه! افکار عمومی بخصوص نسل جوان حل مشکلات و باز شدن روزنه امید خود رانه در سیاست امریکا ستیزی بلکه درسیمای نزدیکی به امریکا جستجو میکنند.
امروزالگوی اکثریت نسل جوان نه تنها در ایران بلکه در اکثر کشورهای جهان زندگی به سبک جوان امریکائی وجامعه بازامریکا است. امری که میزان مهاجرت تحصیل کردگان، متخصصین عمدتا طبقه متوسط کشورهاوجذب آنها در مراکز علمی ودانشگاهی امریکا موئید آن است.
شکل زندگی، زیبا شناسی، پوشیدن لباسهای مارک دار، استفاده از گوشیهای هوشمند، حضور گسترده در دنیای مجازی، آرزو وتقلید زندگی لاکچری تفکر و رویای بخش عظیمی از جوانان ایرانی گرفتار شده در تحجر قرون وسطی است که بر مدار شیوه زندگی غربی عمدتا امریکائی میچرخد.
تقابل دائمی حکومت با نسل جوان! بگیر ببندها ونسق کشی چهل ساله حکومت زیرعنوان تهاجم فرهنگی غرب نه تنها از این گرایش عمومی کم نکرده بلکه از یک طرف منجر برتقابل وجری شدن بخش وسیعی از جوانان در مقابله با قوانین حکومتی و بی باوری به حکومت دینی وحتی خود دین گردیده واز طرف دیگر این تقابل ودرگیری که با سرکوب خشن حکومت مواجه است بر سرخوردگی، ناامیدی ونهایت نوعی نیهلیسم در بین جوانان دامن زده است. بستری برای اعتیاد، کشیده شدن به کارهای خلاف، درون گرائی، بی عملی، پاشیده شدن بنیانهای اخلاقی و شکاف درون خانوادهها.
این حساسیت به انتخابات امریکا و نطر بخش زیادی از مردم جان بلب رسیده از حکومت اسلامی که خواهان تداوم ریاست جمهوری ترامپ بر امریکا بودند نه بدلیل "حب علی بلکه از بغض معاویه بود"! با وجود شرایط سخت تحریمها و فشاری که بر مردم وارد میشود بسیاری امید براین داشتند که ترامپ در دوره دوم ریاست خود کار حکومت را یکسره کند! ولو به قیمت سنگین. چرا که هیچ راه فرج و گریزی را بدون دخالت ابر قدرتی مانند امریکا از دست این حکومت خشن! مسلح تا بن دندان با میلیونها سپاهی، بسیجی، لباس شخصی ونیروهای انتظامی امکان پذیر نمیدانند!
تمام خبرهای آمده از ایران متاسفانه نشان دهنده این نوع تفکردر بین بخش وسیعی از مردم بخصوص جوانان ایرانی است.
در مقابل برای بخش کمتری ازمردم ازپیران، میان سالان سرد گرم چشیده، اصلاح طلبان دلخوش کرده به تغیر رفتار حاکمیت! آمدن بایدن مفری است برای اندک آرامش و برداشتن تحریمها که شاید حکومت استبدادی خامنهای را سر عقل بیاورد وفرصت مجددی به سیاست بازان اصلاح طلب و اعتدالیون بدهد تا بار دیگرکشتی بگل نشسته جمهوری اسلامی را از درک رونق اقتصادی وکسب در آمد ارزی بدون تقابل و خون ریزی روی آب بیاورد. کاری سخت نا ممکن که مواضع خامنهای ومنافع رهبران سپاهی و غارتگران فاسد پروار شده در دوران تحریمها مانع ازچنین نزدیکی وتحول رفتاری در رابطه با امریکا خواهد شد.
اما از نظر من با تمام حساسیت، دقت، وسیاسی شدن بخش عظیم جامعه! تلخی این قضیه عدم انسجام فکری وسازمان یافتگی این میلیونها تعقیب کننده ایرانی است!
میلیون هاایرانی و کار بران دنیای مجازی پای تلویزیون و رسانههای جهانی مینشینند، بر صفحه تلفنهای هوشمند خود خیره میشوند بحث میکنند! سروکله هم میکوبند و تحلیلی به فرا خوردانش وتوانائی خود بسبک ایرانی"که بیشتر گوینده ونطر دهندهاند تا شنونده " میدهند وراه حل ارائه مینمایند! به نوعی خشم ونفرت خود از رژیم را به نمایش میگذارند! عطش درون فرو مینشانند. کاری که از حدت بر خورد یک پارچه با حکومت میکاهدو خشم تلنبار شده درون آدمها را خالی میکند.
بگذار مردم بصورت منفرد هر میزان که دلشان میخواهدفحش به حکومت بدهند، اظهار نظر کنند! باکی نیست. آن چه که این خشم ونفرت را خطرناک میسازد نه این دشنام دادنها واعتراضهای فردی! بلکه سازمان یابی و کانالیزه شدن این مردم درارتباط با یک فرد کاریزماتیک تاثیر گذار، و یا حزب، سازمان، تشکل واپوزیسیون یک پارچه ومتحدی است که میتواند این پراکندگی وهزار رائی را در قالب یک جنبش عمومی رهبری کند وتوده میلیونی را بدنبال خود بکشاند و مانع از این همه تشتت و برخوردههای فردی دلخوش کنک با حکومت گردد.
چگونگی این کانالیزه شدن خشم عمومی که از نیاز شدید جامعه به تغیر و کنار نهادن این حکومت فاسد، وقیح، وطلبکار دائم العمرنشات میگیرد! پاشنه آشیل و دغدغه اصلی حکومت در بر خورد با نیروهای اپوزیسیون است. چرا که بخوبی میداند تنها از طریق یک مشارکت عمومی و نمایش قدرت وهمبستگی تمامی نیروهای اپوزیسیون در یک جبهه فراگیراست که تیر دو شاخه گز بر آمده از زیر پر خردمندی سیمرغ و نیروی پهلوانی رستم که تجمع نیروی مردم است میتواند برچشمش بنشیند و به افسانه روئین تنی و نظر کردگی او پایان دهد.
بدون شکل گیری چنین جبهه و نیروی متشکل حداقل برای بر داشتن گام نخستین هر گونه سخن گفتن ازدردهای مردم وجگر نهادن برزخمهای سخت و کاری نشسته بر پیکر جامعه چیزی جزحرف مفت و گفتار درمان افراد پیر گشته درون سازمانهای سیاسی و عادت کرده به جلسات کشدار سازمانی وگروهی نیست.
سخن گفتن، گرد هم آمدن، قطعنامه دادن و عملی که در راستای ایجاد یک وفاق عمومی بین نیروهای خواهان بر کناری و جای گزینی یک حکومت سکولار بر آمده از دل یک انتخابات آزاد و مبتی بر خواست اکثریت نباشد! چیزی جز افزودن برتشت افکارعمومی و دلسرد کردن مردم از مبارزه ومبارزان سیاسی که هنوز با گذشت نیم قرن در گیر در مسائل درونی خود هستند معنائی ندارد. "خانه از پای بست ویران است خواجه "یا خواجه گان " در بند نقش ایوان است!
این همه حساسیت وشور مردم نسبت به امر سیاسی اگر با حساسیت و تعهد افراد، نیروهای سیاسی، احزاب وسازمانهای مدعی آزادی خواهی ودلسوز برای سرنوشت مردم همراه نباشد ومنجر به یک همگرائی به دور از تعصات گروهی برای امری مشترک نگردد در عمل حاصلی جز ایستادن بر همان راستائی که حکومت اسلامی هدایتگر و خواهان تداوم آن است نتیجهای نخواهد داشت!
تداوم دلخوشی بی خطرو روزمره مردم تشنه آزادی در تعقیب اخبار جهان، انتخابات امریکا و کسب مقام سومی وشاید مقام اولی در این سکوی افتخار خالی از نان وآب!
لبخند آسوده و پرمعنای حکومت بر اپوزیسیون گرفتار در لابیرنت خود.
ابوالفضل محققی
جان پدر کجاستی، م. سحر