• تا عمر نظام باقی است، تابوی بدن زن هم برقرار خواهد ماند
ایندیپندنت فارسی - در اردیبهشت ۱۳۹۸ لوازم آرایشی در فهرست ۷۷ کالای ممنوعه وارداتی به ایران قرار گرفت. در این فهرست، مبلمان، گل، کاغذ دیواری، مجسمه، و پیپ نیز به چشم میخورند. همچنین کالاهایی در این فهرست وجود دارد که بعد از ممنوعیت به وفور وارد کشور شدهاند و آزادانه به فروش میرسند؛ مثل کامپیوتر، موبایل، دوچرخه، باتری، پوشاک (مثل کفش و پالتو) و انواع لوازم خانگی. حتی واردات مواد اولیه برای تولید مواد آرایشی ممنوع شد تا اصولا کسی به سراغ تولید آن نرود، اما چند ماه پس از اعلام ممنوعیت واردات موبایل برای آن ارز ۴۲۰۰ تومانی اختصاص یافت.
ممنوعیت ورود لوازم آرایشی در حالی انجام گرفت که تنها ۲۰ تا ۳۰ درصد محصولات آرایشی مورد مصرف در ایران در زمان ممنوعیت در داخل تولید میشدند. لوازم آرایشی یک کالای لوکس مثل لوستر و پورشه و سنگ مرمر ایتالیایی نیست، چون عموم مردم و حتی طبقات کمدرآمد آن را مصرف میکنند. این محصولات نقشی اساسی در انگیزش و تحکیم روابط صمیمی در جامعه و خانواده دارند و مصرف آنها به هیچ طبقه و قشری محدود نمیشود.
افراد اعم از زن و مرد دلایل بسیار متفاوتی برای استفاده از لوازم آرایش دارند و آنها نیز کارکردهای متنوعی میتوانند داشته باشند مثل زیباسازی برای احساس خوب شخصی از خود یا برای جلب توجه دیگران، غلبه بر اعتماد اندک به خود، مقابله با افسردگی در لحظاتی خاص یا رقابت با دیگران در عرضه کردن خود به جامعه یا افرادی خاص. نمیتوان کارکردهای آنها را به برساختههای ذهنی تقلیل داد و از همین جهت دولت نمیتواند تنها با یک یا چند توجیه، مصرف آنها را محدود کند.
اولویتبندی یا دشمنی؟
دشمنی با لوازم آرایش آنجا خود را نشان میدهد که حدود ۱۰ میلیون دلار لوازم آرایشی وارد شده، حدود یک سال در گمرگ زندانی شده بود و اخیرا اعلام شده است که آنها را آزاد خواهند کرد. همچنین، تفاوت جدی وجود دارد میان عدم تخصیص ارز به قیمت پایینتر از نرخ بازار و ممنوعیت واردات. تخصیص ندادن ارز بدین معناست که برای دولت اولویتهای دیگری وجود دارد، اما ممنوعیت واردات یعنی خصومت با لوازم آرایشی از یک سو و ترویج قاچاق از سوی دیگر؛ چون مصرف کننده منتظر دولت نیست تا این کالاها را ممنوع سازد و استفاده از آن را متوقف کند.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
ممنوعیت واردات لوازم آرایشی صرفا اقشار نامرتبط با حکومت را هدف میگیرد. چون کسانی که با حکومت متصل هستند، مدام در حال سفر به خارج کشور بودهاند (حتی در دوران کرونا) و به اندازه کافی خویشاوند در امریکای شمالی و اروپا و امارات متحده عربی دارند تا این لوازم را برای آنها بفرستند یا به هنگام سفر بیاورند. آنها همچنین درآمدها و ثروتهای نجومی دارند و میتوانند هر کالای قاچاق گرانقیمتی را تهیه کنند. معمولا محدودیتها در نظامهای فاسد و رانتی- که شعار عدالت اجتماعی نیز میدهند- نه برای همگان، بلکه برای اقشار غیرمتصل به حکومت و با درآمد اندک است.
آیا عطر لوازم آرایشی نیست؟
استثنا کردن عطر از لوازم آرایشی در ممنوعیت واردات، شاهد دیگری بر این نکته است که این ممنوعیت بیشتر وجه ایدئولوژیک داشت تا سیاستگذاری بر اساس محدودیتها و اولویتهای اقتصادی. به استفاده از عطر (برای مردان) در روایات توصیه شده است و به همین علت ممنوعیتی در این مورد اعمال نشد. اما چون روایات و فتاوا حضور زنان با آرایش را در مجامع عمومی منع میکنند، واردات آنها منع شد. دولت جمهوری اسلامی ایران در استفاده از هر مشکل یا بحرانی برای اعمال احکام شرعی خبره است و به همین ترتیب، تحریمها توجیه مناسبی برای ایجاد محدودیت برای زنان در دسترسی به لوازم آرایشی مدّنظرشان بوده است. البته از ابتدای سال ۱۳۹۹ عطر و اودکلن را نیز - برای پرهیز از بدنامی بیشتر در برابر وارد کنندگانی که عموما خودی هستند- به لوازم آرایشی اضافه کردند.
حکومت تاجر و نه مولد
تجربه چهل ساله جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که ساخت هیچ کالایی در داخل کشور، با ممنوعیت واردات آن آغاز نشده است، بلکه قاچاق آن افزایش یافته و مافیاهای قاچاق (مثل سپاه پاسداران با اسکلههای نظارت ناشده توسط دولت) از آن بهره گرفتهاند. قشر حاکم در ایران قشر کاسب و تاجر است (از روحانیون تا آقازادهها و نیروهای نظامی و امنیتی)، نه قشر تولید کننده. این قشر میان سه بخش رسمی، نیمه رسمی و قاچاق اقتصاد رفت و برگشت دارد، اما به سراغ تولید نمیرود، چون با تولید نمیتوان پول آسان به دست آورد. در حوزه قدرت و منزلت نیز آنها با نظارت استصوابی و گزینش و مدارک قلابی و دانشگاههای اختصاصی و بورسیههای اختصاصی به دنبال قدرت و منزلت آسان بودهاند.
چرا ممنوعیت واردات
مصرف کننده لوازم آرایشی عمدتا زنان هستند و آنها این لوازم را برای حضور در محافل عمومی و خصوصی مصرف میکنند. مقامات با نمایش زیبایی زنان در حوزه عمومی مخالف هستند و چون نمیتوانند بر سر هر زن ایرانی یک پاسبان ۲۴ ساعته بگذارند، تلاش میکنند صورت مسئله را با ممنوعیت واردات لوازم آرایش پاک کنند. اگر واردات به بنیههای اقتصادی کشور خسارت وارد میکند، چرا واردات پارچه چادر مشکی که هیچ ربطی به حجاب ندارد و صرفا پوشش سنتی زنان و دختران روحانیت شیعه بوده است، ممنوع نمیشود؟
واگذاری مسئولیت نظارت
ممنوعیت واردات لوازم آرایشی عملا نظارت بر آنها را که برای سلامت عمومی ضرورت دارد منتفی ساخته است، چون نظارت بر کیفیت این مواد اگر قاچاق شوند، ناممکن است. این درست مثل ممنوعیت نوشیدنیهای الکلی است که امکان نظارت بر کیفیت آنها را ناممکن ساخته است و سالانه صدها نفر بر اثر نوشیدن برخی از تولیدات خانگی از میان میروند. دولت دینی و شریعتمدار، با پاک کردن صورت مسئله (اعلام حرمت) از مهمترین مسئولیت خود که تامین سلامت و بهداشت عمومی است، شانه خالی میکند.
فراتر از لوازم آرایش
دشمنی اسلامگرایان با زیبایی- بالاخص نمایش زیباییهای زنان- از سیاستهاشان در باب لوازم آرایش فراتر میرود. خامنهای در پاسخ به یک سوال در مورد جراحیهای زیبایی، جراحیهای مردان برای زنان را به علت ضروری نپنداشتن، حرام معرفی میکند: «عمل جراحی زیبایی، درمان بیماری محسوب نمیشود و در ضمن آن، نگاه و لمسِ پزشک نامحرم جایز نیست.» این در حالیست که بخش قابل توجه از جراحیهای زیبایی زنان توسط پزشکان مرد انجام میشود. در مورد پوشش و آرایش زنان (از فرق سر تا نوک پا، از کاشت ناخن و مژه مصنوعی تا تتو) صدها فتوا برای محدودیت بیشتر صادر شده است و هرجا اسلامگرایان قدرت پیدا کردهاند، آنها را اعمال کردهاند. همه این فتاوا در جهت پوشاندن اعضای بدن یا عدم جلوهفروشی از سوی زنان است. در حالی که از این جهات هیچ محدودیتی برای مردان وجود ندارد؛ گویی آنها هیچ نوع زیبایی برای نمایش یا جلوهفروشی ندارند.
زیبایی در پشت پرده معنا ندارد
زیبایی یک مفهوم دوطرفه است؛ به این معنا که بدون وجود کسانی که جلوهفروشی کنند و کسانی که زیبایی را ببینند و تمجید کنند، در عالم واقع محقق نمیشود. اگر یک نقاشی زیبا در انبارها بماند (مثل کاری که موزه هنرهای معاصر با گنحینه آثار خریداری شده در دوران پهلوی کرده است) و کسی نتواند آنها را تماشا کند، زیبایی آنها در عالم واقع محقق نمیشود و تنها رنگهایی خواهند بود ریخته شده بر بوم نقاشی.
به همین شکل، زیبایی زنان در اندرونی و در شرایطی که کسی آن را ستایش نمیکند یا نمیتواند ستایش کند، زیبایی نیست: مجموعهای از اجزای بدن. جمهوری اسلامی ایران در دهه شصت همه انواع زیبایی، حتی رنگ و گل را از خیابانها حذف کرد، اما از دهه دوم اینها را به عنوان بخشی از طبیعت و زندگی شهری پذیرفت. با این حال، به دلیل شریعتمدار بودن حکومت و نیز تلقی زن به عنوان عنصری فتنهگر و وسوسه کننده، تا عمر نظام باقی است، تابوی بدن زن هم برقرار خواهد ماند. روزی که میلیونها زن ایرانی با هم حجاب از سر بردارند و با آرایش با هدف جلوهفروشی به خیابانها بیایند (که در آن صورت هیچ نیروی نظامی نمیتواند با آنها مقابله کند) نظام اسلامگرای حاکم نیز از هم خواهد پاشید.