ایران وایر - سلیم وایانکور - «شارون نظریان» مدرک دکترای خود را از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی دریافت کرده و در همان دانشگاه، در لسآنجلس، به عنوان استادیار در رشته علوم سیاسی تدریس میکند. چند سال پیش که «اتحادیه ضد افترا» به او پیشنهاد کرد مدیریت امور بینالملل این نهاد را برعهده بگیرد، او چنین برنامهای در سر نداشت. اما آن ایام مصادف بود با گسترش دیدگاههای نئونازی و سفید-برترپندار در برخی نقاط آمریکا. تصاویری که او در تلویزیون از راهپیمایی انبوه و خشن شارلوتزویل دید ترسناک بود. این راهپیمایی مسلحانه در روزهای ۲۰ و ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ در شارلوتزویل ایالت ویرجینیا برگزار شد. تصاویر آن راهپیمایی خاطرات قدیمی و ترسناک او از انقلاب اسلامی ایران و ترس یهودیان در آن زمان را زنده میکرد. نظریان به اهمیت پیشنهادی که دریافت کرده بود پی برد و پیوستن به «اتحادیه ضد افترا» (ADL) را کاری بسیار مهم دید.
شارون نظریان امروز مدیر ارشد امور بینالملل در «اتحادیه ضد افترا» و مقیم لسآنجلس است و بخش مبارزه جهانی علیه یهودستیزی و نفرت نژادی این نهاد را مدیریت میکند. او همچنین ریاست موسسه خانوادگی نظریان، موسوم به «بنیاد یونس و ثریا»، را برعهده داد و پژوهشکده مطالعات اسرائیل را نیز در دانشگاه کالیفرنیا بنیاد نهاده است.
***
شارون نظریان در ایران به دنیا آمد. جایی که به قول خودش «یک خانه بینالمللی بود و ما مهمانانی از اروپا، اسرائیل و آمریکا داشتیم». پدر او سالها در اسرائیل زندگی میکرد و در دهه ۱۳۵۰ به ایران بازگشته و کسبوکار موفقی به راه انداخته بود. اما وقوع انقلاب اسلامی کودکی نظریان و همچنین زندگی ایرانیان را دستخوش تحول کرد.
نظریان میگوید: «زمانی که انقلاب شد من ده سال داشتم. مثل شمار زیادی از یهودیان، پدر من هم تصمیم گرفت برای حفظ امنیتمان بهتر است ایران را ترک کنیم. جامعه یهودیان ایران در آن روزها به شدت احساس ناامنی میکرد. این شد که به اسرائیل رفتیم؛ مادربزرگم آنجا زندگی میکرد و خوشبختانه سرپناهی داشتیم.»
مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
پدر نظریان به زودی دریافت که شرایط جدید در ایران ادامهدار خواهد بود و از این رو تصمیم گرفت با خانوادهاش به آمریکا کوچ کند.
با شروع زندگی آنها در لسآنجلس، پدر نظریان تجارت خود را دوباره راه انداخت و در کنارش موسسهای به نام «بنیاد خانوادگی یونس و ثریا نظریان» تاسیس کرد که به طرحهای آموزشی میپردازد. شارون نظریان در علوم سیاسی تحصیل کرد و مدرک دکترای خود را از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی گرفت. تمرکز او تا چندی پیش بر تدریس و اداره بنیاد خانوادگی بود.
نظریان از سال ۱۳۹۶ معاون رییس و مدیر امور بینالملل در اتحادیه ضد افترا (ADL) است. او با اشاره به اینکه «چنین چیزی در چشمانداز شغلیاش نبود» میگوید از او خواسته شد تا این سِمت را فقط به خاطر جنبشهای نئونازی و شعارهای سفید-برترپندار در سراسر آمریکا و به خصوص وضعیت بغرنج شارلوتزویل بپذیرد.
او میگوید: «روزی که شاهد تظاهرات راستگرایی آلترناتیو در شارلوتزویل ویرجینیا بودیم و شعارهای وحشتناکشان مثل "یهودی جای ما را نخواهد گرفت" را میشنیدیم... آن روز زنگ خطری برای کشور ما بود». او اضافه میکند: «دیدن آن مردان با آن مشعلها در دست و استفاده از آن زبان ترسناک، مرا به یاد دوران کودکیام در ایران انداخت.»
نظریان ده سال داشت که رژیم جدید در ایران «حبیبالله القانیان» را در اردیبهشت ۱۳۵۸ اعدام کرد. او بازرگان، صنعتگر و کارآفرین مشهوری بود و ریاست «انجمن کلیمیان ایران» را نیز برعهده داشت. اعدام او جامعه یهودیان ایران را در شوک فرو برد و به دنبال آن، هزاران کلیمی ناچار به ترک وطن خود شدند.
اتهام «جاسوسی برای رژیم صهیونیستی» به فراوانی به یهودیان زده میشد و تعدادی از آنها کشته شدند. با خروج شمار زیادی از یهودیان از ایران، جمعیت کلیمیان که تا پیش از انقلاب بین هشتاد تا یکصد هزار نفر برآورد میشد به سی هزار نفر کاهش یافت.
چهل سال بعد، وقتی نظریان تظاهرکنندگان راست افراطی در شارلوتزویل را میدید که علیه یهودیان شعار میدهند، خاطراتش زنده شد و به فکر فرو رفت که خانواده او در پی آزادی و امنیت ایران را ترک کردند و به آمریکا آمدند. نظریان میگوید: «این مردها در شارلوتزویل دقیقا داشتند خواسته ما را تهدید میکردند. پدر و مادرم ناچار شده بودند وطنشان را ترک کنند، ما را به دوش بکشند و بیاورندمان به سرزمینی که احساس امنیت کنیم. همیشگی. حالا آن امنیت آشکارا متزلزل شده بود.»
اتفاقات گذشته به حال آمده و در حال تکرار بود. نظریان دریافت پیوستن به اتحادیه ضد افترا کاری بهموقع و بهجاست. او میگوید: «کاری از این مهمتر نبود که بتوانم اقدامی برای مقابله با تفکر سمی و مخربی که آن روز در تلویزیون و از تظاهرات شارلوتزویل موج میزد انجام دهم.»
«اتحادیه ضد افترا» ۱۰۷ سال است که در کار آموزش مقابله با نفرتپراکنی و افراطگرایی است. نظریان میگوید این نفرتپراکنی «ممکن است در ابتدا منحصر به یهودستیزی باشد، ولی با یهودستیزی پایان نمییابد.»
در چند سال اخیر فعالیتهای اتحادیه ضد افترا، و البته شخص نظریان، مقابله با سه تهدید دنیای معاصر بوده است:
-بیگانههراسی فزاینده که جنبشهای خلقی آن را دامن زده است
- جنبشهای سیاسی ملیگرایی افراطی که همیشه وجود داشته ولی اکنون به جریان اصلی زندگی راه یافته است
- و آسان بودن دسترسی آنلاین به ایدههای افراطی.
یکی از کارهای امروز «اتحادیه ضد افترا» برگرفته از تجربهای تاریخی است: یهودیان یکی از گروههای مورد نفرت «کوکلاسکلان» هستند. کوکلاسکلان (گروه سفید-برترپندار در آمریکا که علیه سیاهان، یهودیان، کاتولیکها و مهاجران فعالیت میکنند) همواره به نفرتپراکنی علیه یهودیان پرداخته و «اتحادیه ضد افترا» برای کسب اطلاعات درباره این گروه، به داخل آن نفوذ میکرد و به جمعآوری اطلاعات میپرداخت. این اتحادیه اکنون شبیه به این روش را به صورت آنلاین انجام میدهد. نظریان میگوید: «تندروها آنلاین حضور دارند، آنلاین با هم در تماساند، از حرکات هم آنلاین تقلید میکنند و یاد میگیرند. پس ما هم باید حضور آنلاین داشته باشیم.»
با نظارت آنلاین میتوان فعالیتهای نژادپرستان را رصد کرد و مثلا زمانی که یک گروه سفید-برترپندار در آمریکا بخواهد کسی را به ماموریتی مخفی به اروپا بفرستد، این اتحادیه میتواند مقامهای دولتی یا جامعه مدنی اروپا را از این نقشه مطلع کند.
«اتحادیه ضد افترا» (ADL) همچنین در همکاری با شرکتهای ارائهدهنده شبکههای اجتماعی، با نفرتپراکنی مبارزه کند.
یکی از موفقیتهای قابل توجه این اتحادیه همکاری اخیر آنها با وزارت امور خارجه مکزیک و حدود ۵۰ کنسولگری این کشور در آمریکا بود. نظریان میگوید: «در سالهای اخیر، تعداد جرایم نفرتمحور علیه مکزیکیها در آمریکا به شدت افزایش داشته است. اما آنها میترسند چنین جرایمی را به پلیس گزارش کنند و به جای آن، به کنسولگری مکزیک در شهرشان خبر میدهند». اتحادیه ضد افترا با امضای تفاهمنامهای با وزارت امور خارجه مکزیک، کار آموزش به مقامات کنسولی مکزیک در سراسر آمریکا در مورد ایدئولوژیهای افراطی و جرایم نفرتمحور را برعهده گرفت. نظریان این پروژه را «یک فرصت منحصر به فرد» میداند که آموزشهای ارائهشده در آن در حال تبدیل شدن به اطلاعات عمومی بین اسپانیاییزبانهای آمریکاست.
اما یکی از موثرترین و قویترین اقدامات اتحادیه و شخص نظریان در مجارستان صورت گرفت؛ کشوری که ناسیونالیسم افراطی در آن به چالشی سیاسی تبدیل شده است. پناهجویان مسلمان که از کشورهایی مانند سوریه، عراق و افغانستان، به اروپا میرسند در کشورهای مختلف اسکان داده میشوند و مجارستان نیز موظف است برخی از آنان را بپذیرد. حضور این مسلمانان در اروپا واکنشهای لفظی و عملی گروههای ضد اسلامی را به دنبال داشت و سبب مداخله ADL در این موضوع شد.
نظریان در سال ۱۳۹۷ دیداری با «پیتر سیارتو»، وزیر امور خارجه مجارستان، داشت و پس از آن دیدار هشدار داد که سیارتو درباره پناهجویان مسلمانان همان دیدگاه راستهای افراطی را دارد.
نظریان میگوید: «ادبیات سیارتو این بود که مسلمانان به مجارستان میآیند تا هویت یهودی-مسیحی این کشور را کمرنگ کنند.» سیارتو همچنین در آن دیدار گفته بود که مجارستان «تحت تهاجم» این «بیگانگان» است و دولت وظیفه دارد تا از هویت کشور محافظت کند.
دولت مجارستان همچنین تلاش دارد همکاری خود با نازیها در جریان قتل عام یهودیان را کمرنگ جلوه دهد. مجارستان همچنین به خاطر حملات آشکار به «جورج سوروس»، سرمایهدار و نیکوکار، به برانگیختن احساسات یهودستیزانه متهم شده است. سوروس که در یک خانواده یهودی در مجارستان متولد شده است، از اشغال مجارستان توسط نازیها در جنگ جهانی دوم جان سالم به در برد و در سال ۱۳۲۶ به انگلستان مهاجرت کرد. دولت مجارستان در سالهای اخیر همواره به فعالیتهای بشردوستانه و سیاسی او حمله کرده است.
نظریان میگوید: «وقتی شما میبینید رهبران سیاسی از همان زبانی استفاده میکنند که زمانی مورد استفاده گروههای به شدت افراطی بود اما بعدا حتی گروههای سفید-برترپندار هم آن را کنار گذاشتند... این قطعا یک گام در جهت اشتباه است.» نظریان میگوید این برخورد باعث شد تا «کاملا ناامید و شاید افسرده شوم. من رهبرانی دیدم که باید مسئولیتپذیر باشند، اما بدترین غرایز امروز جهان ما را در وجود خود دارند و از موقعیت خود برای پیش راندن یک برنامه یا هدف مخرب سوء استفاده میکنند.»
نظریان به وزیر امور خارجه مجارستان توضیح داد که او باید «متوجه باشد که چنین زبانی چه بر سر شهروندان آن کشور میآورد. این زبان بیگانههراسی و نفرت از دیگری را در مجارستان رواج میدهد و به فرهنگ جامعه در قبال همدیگر تبدیل خواهد شد...»
نظریان اضافه میکند: «این تنها پاسخی بود که توانستم به او بدهم. اما آن گفتوگو مرا برای مدتی طولانی غمگین کرد.»
اما نقطه امیدبخش ماجرا برای نظریان این است که با وجودی که نفرتپراکنی جامعه را مختل و فرسوده کند، اما دستاوردهایی غیرمنتظره در بین گروههای مورد سرکوب پدیدار میشود و مردم با حفظ فاصله از حکومت اقتدارگرا، تلاش میکنند از یکدیگر حمایت کنند.
نظریان میگوید: «ما این را در دیگر جوامع استبدادی هم دیدهایم. سرکوب باعث شکوفا شدن هنرمندان میشود و شبکهسازی بین جوامع را گستردهتر میکند.» او درباره ایران میگوید: «ایرانیان در حال جمع شدن کنار هم هستند. با اعتقادات مذهبی مختلف؛ یا با اختلافهای دیگرشان. این یک پاسخ است، یک نفی است و یک مخالفت است با این رژیم اقتدارگرا. این چیزی است که همچنان شاهد آن خواهیم ماند.»