به قول مثلی معروف، چاهکن، همیشه خود ته چاه است!
به قول مثل معروف دیگری، واقعیت فوق، دیر و زود دارد، ولی سوخت و سوز ندارد!
در کودتای ۱۳۳۲، ادارههای جاسوسی-اطلاعاتی-امنیتی امریکا و انگلیس، با به راهاندازی جنگ روانی، با مدیریت شورش شعبان بیمخها و عناصری با ظاهر روحانیت (مانند کاشانی، و محمد تقی فلسفی، و...)، و یا ملی (مانند مظفر بقایی، و مکی، و حائریزاده، و...)، و یا چپ (مانند حزب توده، و...) که همه در واقع از یک جنس بودند و در ظاهری مختلف و متفاوت، سمت قدرتها (قدرتهای خارجی و داخلی، قدرتهای دولتی و غیردولتی) را گرفتند، و به مردم پشت کردند.
در کودتای ۱۳۶۰، نیز متاسفانه همین رویه موفق شد، و مردم در جنگ روانی شکست خوردند، و کودتای قدرتهای داخلی و خارجی علیه رئیس جمهور منتخب مردم، موفق شد.
بسیار دردآور است که رسانهگران و سیاستمداران و... در انتقادهای شدید به ترامپ و شرکا، و حملهکنندگان به کنگره، وقایع اخیر را «غیرامریکایی» و یا «جهان سومی» و یا... تعابیر تحقیرآمیزتر دیگری از این دست میخواندند. هیچ نمیگفتند که در «جهان سوم» که کشور ما را هم یکی از آن ها میدانند، خود این سینهچاکان دموکراسی، نقش ترامپ و شرکا را بازی کرده و میکنند، و هیج بیاد نمیآورند که شعبان بیمخها را، خود اینها با تصمیمگیریها در همان کنگره و در همان کاخ سفید، بر سر ما خراب کرده و میکنند.
بسیاری از روشهای جنگ روانی که امریکا و سایر قدرتها، در کشورهایی مثل وطن ما ایران، طی سالها انجام میدادهاند، حال این عمل، در کشور خودشان انجام شده است:
بیثباتیسازی، انتشار ضداطلاعات و سوءاطلاعات، ترور شخصیت، اخبار دروغ، خشونتگستری، پرستش قدرت، اعمال سانسور و تحمیل خودسانسوری، و...
کالین پاول که سابقه ریاست ستاد نیروهای مسلح و وزارت خارجه امریکا را دارد، یکی دو روز بعد از حمله به کنگره در مصاحبه خود با CNN به وضوح گفت: «...باورم نمیشود که ما این عمل را با خودمان نیز انجام دادیم...»
جان بولتن هم، با سابقه نمایندگی امریکا در سازمان ملل و مشاور عالیرتبه امنیت ملی در حکومت ترامپ، عینا همین نظر را داده است، و اتفاقات اخیر امریکا را مشابه حوادثی که در کشورهایی چون میهن ما مدیریت میشوند، خوانده است.
مقامات عالیرتبه امریکا که به اطلاعات حساس و طبقهبندی شده امریکا دسترسی دارند، خود خوب میدانند که روشهای خشونتگستری بکاربرده شده برای تجاوز به ملتهایی مانند هممیهنان ما، و در کشورهایی مثل میهن ما، چه بوده است، و حال عین آن را در کشور خود شاهد بودهاند. چاهی که برای سقوط دیگران میکندهاند، اکنون خود را در ته آن چاه میبینند.
در حوادث ماهها، و هفتهها، و روزهای اخیر امریکا، این روشهای جنگ روانی، یا توسط قدرتهای خارجی (روسیه، و...) بکار برده شده، و یا توسط قدرتهای داخلی (ترامپ و شرکا، و...) و در نهایت، مردم امریکا در مقابل هم قرار گرفتند و گروهی با تحریکات ترامپ و شرکا، به کنگره امریکا حمله کردند، واقعهای که در تمام طول تاریخ امریکا فقط یک بار، آن هم در سال ۱۸۱۴ اتفاق افتاده بود.
گرچه چندی شباهتهایی بین وقایع اخیر امریکا و آنچه بر کشور ما رفته است میتوان دید، ولی تفاوتهایی ژرف و اساسی هم وجود دارند. در این زمینه، یکی از مهمترین نکات قابل توجه، این است که کشور امریکا، کشوری سلطهگر، و وطن ما کشوری سلطهبر است. از جمله به همین علت است که در کودتاهای مرداد ۱۳۳۲ و خرداد ۱۳۶۰، اقلیت ناچیزی از مردم سمت و سوی قدرت را گرفتند، ولی در امریکا نزدیک به نیمی از رایدهندگان، به ترامپ رای دادند. مصدق و بنیصدر هم در مقایسه با بایدن و شرکا، قیاسی معالفارق است.
قدرتهای خارجی غرب و شرق که یکی پس از دیگری در صف متجاوزان به وطن ما هستند، در روندی فزاینده، به انواع ضعفها مبتلا شده و میشوند. بیماری دنیاگیر کووید۱۹ هم مزید بر علت شده است. تبعات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، و روانی پاندزمی کووید۱۹، کم کم نمایانتر خواهند شد. به دلایل متعدد، عوامل بازدارنده خارجی که سر راه استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری در ایران بودهاند، ضعیف و ضعیفتر میشوند.
قدرتهای داخلی هم، در تضادهایی روزافزون برای به قدرت رسیدن و برای ویژهخواری و رانتخواری، ضعیف و ضعیفتر میشوند.
بر عهده خود ما ایرانیان است که با تکیه بر حقوق، به همکاریهای سازنده کوشا شویم، و با شادی و لذت مشارکت برای ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر، جنبش خودجوش گذاری خشونتزدا از ولایت مطلقه و استبداد، به مردمسالاری را مدیریت کنیم.
علی صدارت
دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹ برابر با ۱۱ ژانویه ۲۰۲۱
https://alisedarat.com/contact-us/
(مصاحبهای در همین زمینه را در این لینک ببینید: https://alisedarat.com/1399/10/22/7151/)
دیوانهای در رأس حکومت، کوروش گلنام