مسعود آذر - بیبیسی
"ویژگی رئیس جمهور آینده ایران" یک بحث جدی بین تمام گروهها و احزاب سیاسی است. از آیتالله خامنهای، رهبر ایران، که مایل است یک "دولت جوان انقلابی" روی کار بیاید تا محسن رضایی (دبیر تشخیص مصلحت نظام) که از ضرورت "وحدت کبیر" با حضور تمام نیروهای انقلابی و شکلگیری یک دولت با محوریت "بچههای انقلاب" سخن گفت؛ و در سوی دیگر جریانهای سیاسی، در بین اصلاحطلبان، صادق خرازی، دبیرکل حزب ندای ایرانیان، که در مخالفت با روی کار آمدن"رئیس جمهور اجارهای" سخنرانی کرد.
از هر طرف که نگاه کنی، این نظرات نقد عملکرد حسن روحانی و دولتش، به عنوان یک معیار برای ویژگی رئیس جمهور بعدی است و گروهها تلاش میکنند نسبت معناداری با این دولت داشتهباشند تا بتوانند رئیس جمهور پیشنهادی خودشان را به اصطلاح به مردم بفروشند.
رئیس جمهور اجارهای یا اجازهای
از انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ که اصلاحطلبان با میانهروها بر سر "کلید" آقای روحانی، به توافق رسیدند، عملکرد حسن روحانی هم به پای آنها نوشته میشود. منتقدان حسن روحانی در بین گروههای اصلاحطلب کم نیست.
حزب ندای ایرانیان که در سال ۹۳ با مجوز وزارت کشور به عنوان حزب سیاسی تشکیل شده و اعضایش از ستاد ملی جوانان اصلاحطلب و شماری مشاوران محمد خاتمی (رئیس جمهور پیشین) تشکیل شده، یکی از همین گروههای منتقد دولت است.
این حزب در بین احزاب و گروههای این طیف، از نفوذ بالایی برخوردار نیست و مشی صادق خرازی با مذاق بسیاری از اصلاحطلبان خوش نمیآید و معمولا با استقبال رسانههای اصولگرا روبرو میشود. او در مجمع عمومی حزب به عنوان دبیرکل حزب گفته معتقد است در نتیجه تشخیص غلط و اشتباه، اوضاع کشور به این حال و روز افتاده: "باید به خاطر رئیسجمهور اجارهای (حسن روحانی) توبه کنیم و بپذیریم که اشتباه کردیم".
او میگوید مشکل کشور این است که کسی مثل ماهاتیر محمد، نخستوزیر مالزی ندارد؛ کشوری که مردمش روی درخت میخوابیدند اما اکنون شرایط مالزی نسبت به ایران قابل مقایسه نیست.
در وبسایت حزب ندای ایرانیان چند سخنرانی و مصاحبه از اعضای حزب به چشم میخورد که همگی تاکید دارند صادق خرازی گزینه این حزب برای انتخابات ریاست جمهوری است. آقای خرازی پس از انتخابات جنجالی سال ۸۸ فاصله معناداری با اصلاحطلبان و معترضان به نتیجه انتخابات گرفت.
محمدرضا عارف (نماینه سابق مجلس) در همین مجمع حزب ندای ایرانیان از سخنان آقای خرازی انتقاد کرد و گفت "متاسفانه رفتار برخی اصلاح طلبان و برخی فرصت طلبان که لباس اصلاح طلبی می پوشند موجب وارد شدن ضربههایی به جریان اصلاح طلبی شده است. مطرح کردن کاندیدای اجاره ای توهین به جریان اصلاحات است چراکه ما نیروهای کارآمدی در جریان اصلاح طلب داریم".
در میان اصلاحطلبان کسان دیگری هستند که معتقدند آنها "چوب" عملکرد آقای روحانی را می خورند و کسانی هم هستد که "چشم خطاپوش" به عملکرد حسن روحانی دارند و می گویند او حق داشته کابینهاش را به اختیار خودش ببندد و نیازی نبوده که از ما "اجازه" و استعلام بگیرد.
اصلاحطلبان در میانه ائتلاف و استقلال
طیفهای اصلاحطلبان حدود ۳۰ حزب، گروه و سازمان را شامل میشود، به نظر بیشتر آنها به یک اجماع رسیدهاند که در انتخابات پیش رو با گروههایی مثل میانهروها ائتلاف نکنند و برسر یک "اصلاحطلب شناسنامهدار" به توافق برسند. در بین این احزاب البته حزب کارگزاران سازندگی رویه دیگری دارد و معتقد است نباید میدان را خالی کنند و برای رقابت باید وارد کارزار انتخابات شوند و در صورت لزوم میتوان با اصولگرایان معتدلی مثل علی لاریجانی (رنیس سابق مجلس) هم به توافق رسید.
رقابتی بودن یا نبودن انتخابات برای اصلاحطلبان حالا یک اصل مهم است. اکثر این گروه براین باورند که اگر نامزد مورد نظرشان از سد شورای نگهبان هم عبور کند، با سد بزرگتری به نام افکار عمومی برخورد میکند و میزان اقبالشان با توجه به نارضایتی از عملکرد اصلاحطلبان، شخص حسن روحانی و عصبانیت از دست حکومت کم است. حتی کسانی مثل محمد خاتمی معتقدند با درخواست کسانی همچون او، مردم به پای صندوق رای نمیآیند.
البته کسانی مثل محسن رهامی، فعال سیاسی، معتقد است جریان اصلاحات یکی از مهمترین ارکانش یعنی اکبر هاشمی رفسنجانی را از دست داده اما محمد خاتمی از لحاظ موقعیتی که در مجموعه جریان اصلاحات و در واقع چپ کشور دارد کماکان تاثیرگذاری خود را در این مجموعه دارد.
به نظر میرسد جریان اصلاحطلبان با وجود اینکه بخشی از آنها، از همین حالا شکست را پذیرفتهاند، اگر نامزدی در انتخابات داشته یا نداشته باشند به هرحال در انتخابات شرکت میکنند و با وجود تجربه ناموفقی که در ائتلاف با میانهروها داشتهاند، این احتمال همچنان وجود دارد که برای حفظ "حداقل"ها دوباره رو به ائتلاف بیاورند.
جریان و گروههای اصولگرا تقریبا بر این باورند که برنده قطعی انتخابات ریاست جمهوری سال آینده هستند فقط آنچه باقیمانده انتخاب یک رئیس جمهور مطلوب و معقول است.
دو روز پیش روسا و دبیران استانهای شورای ائتلاف نیروهای انقلاباسلامی که به عنوان مجموعهای از گروهها و احزاب اصولگرا شناخته میشوند دور هم جمع شدند. محسن مجتهدشبستری عضو جامعه روحانیت و مجلس خبرگان رهبری در این جمع میگوید "همه باید تلاش کنیم فردی انتخاب شود که علاوه بر کارآمدی و شایستگیهای مدیریتی، ولایتمدار باشد. مهم این است که خواست و مطالبه به حق مردم و رهنمودهای رهبر انقلاب اجرایی شود".
محسن رضایی هم در همین جمع گفت: "بالاخره یک نفر از بچههای انقلاب، دولت آینده را در دست میگیرد... به یک «وحدت کبیر» نیاز داریم که بعد از انتخابات باید صورت گیرد و همه نیروها باید پای کار بیایند".
او چند روز پیش از برنامه اقتصادی خود به نام "انتظار " برای تحول در اقتصاد ایران رونمایی کرد. آقای رضایی به صراحت نگفته که نامزد انتخابات ریاست جمهوری میشود اما احتمالا او هم یکی از نامزدهایی این طیف باشد.
گفته میشود شمار نامزدهای اصولگریان زیاد است و با لیست بلندبالایی میخواهند شانس خودشان را برای ریاست جمهوری آینده امتحان کنند. در بین نامزدها، اسامی کسانی مثل محمود احمدینژاد (رئیس حمهور پیشین)، محمدباقر قالیباف (رئیس کنونی مجلس)، پرویز فتاح (رئیس بنیاد مستضعفان)، سعید جلیلی (نماینده رهبر در شورای عالی امنیت ملی)، ابراهیم رئیسی (رئیس قوه قضاییه) و شماری از افراد نظامی مانند حسین دهقان، وزیر پیشین دفاع، سعید محمد، فرمانده قرارگاه اقتصادی خاتمالانبیا، علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و رستم قاسمی، وزیر سابق نفت، به چشم میخورد؛ اما از آنجایی که که چند بار آیتالله علی خامنهای گفته علاقهمند است "دولت جوان انقلابی" سرکار بیاید، باید منتظر ماند تا شورای ائتلاف نیروهای انقلاب، نام کدام یک از داوطلبان را به عنوان نامزد نهایی معرفی میکند و این هم به شرطی است که همه گروههای اصولگرا از این اظهارات حرفشنویی داشتهباشند.
فعلا بازار حرف و حدیث درباب رئیس جمهور آینده گرم است و هر دو طرف ماجرا صحبتهای مختلفی میکنند از رئیس جمهور اجارهای گرفته تا اجازهای، نظامی، مستقل، ولایتمدار و جوان انقلابی. در این میان هرچه به انتخابات نزدیکترشویم نظرها عیانتر میشود و تصویر روشنتری از رئیس جمهور انتخابات ۱۴۰۰ خواهیم داشت. انتخاباتی که با توجه به اقبال فعلی افکار عمومی معلوم نیست چقدر شور در آن باشد.