Sunday, Jan 17, 2021

صفحه نخست » چرا نسل جدید ایران ما را نمی شناسد؟ قسمت پنجم، ابوالفضل محققی

Abolfasl_Mohagheghi.jpgهر زمان که چشم اندازی، روزنه کوچکی در جامعه برروی جوانان گشوده می شود، قدرت و آرزوهای جوانان دست بدست هم میدهد ملیون ها جوان را به صحنه مبارزه سیاسی و اجتماعی می کشاند. دستگاه سرکوب حکومت دست به خشونت و کشتارمی زند تا چشم زهر از مردم بگیرد.
حکومت ها می توانند برای مدتی مانع ازبالا آمدن اعتراضات عمومی بخصوص نسل جوان که اصلی ترین نیروی اعتراضی فعال در صحنه است و در پیشاپیش حرکت می کندگردند .اما حشونت قادر نیست برای همیشه بعنوان حربه اصلی حکومت عمل کند.دیریا زود بار دیگرمردم بخصوص جوانان اعتراضات خود را در شکل های مختلف سازمان داده وبمیدان خواهند آمد.
در این شکل گیری وآمدن جوانان بصحنه اعتراضات، نقش سازمان های سیاسی و افراد چه می تواند باشد؟
من شخصا قادر به ترسیم همه جانبه وضعیت گروه های سیاسی ونقشی که باید اجرا کنند نیستم !اما تجربه سال ها مبارزه سیاسی و عمدتا کار با جوانان نشان داده که با تمام مسائل و مشکلات دامنگیر جوانان، دل زدگی آن ها از جریان های سیاسی،عدم اعتماد آن ها به این جریان ها .طرح این مسئله که جوانان امروز یا بهتر است بگوئیم:" نسل جدید مانند نسل گذشته نسل آرمانی نیستند،هیچ رغبتی به جریان های سیاسی ندارند، گریزان از سیاست و قرارگفتن در تشکیلات های سیاسی بوده و بیشتر عمل گرا هستند و در هر لحطه منافع خود را حساب کرده و عمل می کنند"! طرح ونظر دقیقی نیست !

من اعتقاد دارم فاضله ما ازاین نسل وعدم شناخت دقیق ما از روحیه آنها و فراموش کردن ویژگی های جوانی وقضاوت ذهنی آمیخته شده با پیشداوری باردیگر ما را به نتیجه گیری های نادرست می رساند!
بر همین اساس و معیارهای ذهنی خود تعدادی بسیار محدود جوانان طرفدار افکار ضد امپریالیستی و نئوگلوبالیستی عمدتا دانشجو را در مرکز توجه خود قرار میدهیم و با نقطه ثقل قرار دادن این جریان بسیار محدود سیاست های خود را در رابطه با جوانان تنظیم می کنیم.
در سایه چنین نگرشی است که در پیله افتخار آفرین چپ ! می مانیم و قادر به پاره کردن آن وقبول این که میلیون ها جوان ایرانی با وجود تمام افت خیز ها در این چند دهه که تحولاتی بزرگ درجهان اتفاق افتاده که نسل جدید ایران نیز نمی تواندبر کنار از این تغیرات و بخشی نیز تاثر گذار در آنها نباشند نیستیم!
در اثر این تغیرات عظیم جهان و دنیای انترنتی و مجازی نسل جدید سالها از ما فاصله گرفته است. فاصله ای که دید ما را محدود می سازد بگونه ای که قادر به درک آن ها نمی شویم.
برعکس تصور ما آن نیز رویاها های خود را ازجهان ،سیاست ،اخلاق ، هنر ،اقتصاد،فلسفه ، شیوه زندگی ونگاهشان به آینده ونقش خود در بهتر ساختن آن رادنبال می کنند وحاضرند با تمام خطراتی که درسرراهشان قرار دارد خطر کرده وبرای آزادی وخواسته های خویش هزینه دهند.
نگاهی به حضور گسترده جوانان در اعتراضات سال هشتاد وهشت، تظاهرات سال های اخیر، میزان وترکیب شرکت کنندگان، کشته شدگان آن نشان ازفعال بودن جامعه جوان ایران وتلاش برای آزادی و رهائی از خفقان حاکم بر جامعه است.
تلاش برای ساختن جامعه ای بر اساس ملاک های جدیدی که متاسفانه خوشایند جریانهای سنتی ملی گرا،ملی مذهبی های نو ظهور، جریانهای چپ ومجاهدین نیست! در ته دید تمامی این جریان ها هنوزگرایش به غرب و برگزیدن شیوه زندگی غربی قابل هضم نمی باشد.
از این روست که ماقادر به برقراری حد اقل ارتباط با این نسل نیستیم! چرا که در چهار چوب ملاک های ما قرار نمیگیرند و نگاه آن ها یکصد وهشتاد درجه با ما فرق می کند.
آن ها بر آمده از دل جامعه ای هستند که ما سال هاست از داخل آن به بیرون پرتاب شده ایم .بزرگ شده جامعه ای هستند که متاسفانه از روز اول آنها را وارد یک بازی چند گانه با شخصیت های گوناگون ساخته است .نسلی سیال، ژلاتینی که می تواند هر لحظه منافع خود را رصد کند وبر اساس آن عمل نماید.
اما این تمام ماجرا نیست.آن ها با وجودی که برای حداقل های خود با چنگ ودندان می جنگند. اما هرگز بخصوص در این سال های اخیر دل در گرو این حکومت با شکل وشمایل خجالت آورعهد حجری ، مغزهای متحجربسته ورهبرخود کامه که خود خواهی ومطلق العنانی اودرحاکم بودن برجان و مال مردم تهوع آورونفرت انگیز است نبسته اند!
نسلی ستم دیده، دل کنده از جریان حکومت ، دل کنده از نیروهای سیاسی که هرگز قادر نگردیدند ! تنهائی، فشارهای اجتماعی، نیازهای واقعی آن هارا بدور از تعلق گروهی ببینند. تحولات فکری آن ها در این دنیای مدرن انترنتی متصل به جهان غرب را درک کنند. عدم هم خوانی آنچه که در دنیای واقعی آن ها یعنی جامعه بشدت بیمار ساخته پرداخته جمهوری اسلامی می گذرد با آنچه که در جهان غرب وجود دارد در یابند!
ملاک های آنان برای برپائی یک جامعه آزاد را باورنمایند و آنها را چنان که هستند مورد ارزیابی قراردهند!واقع بینانه قضاوت وعمل نمایند. ماچندان فرقی در نگاهمان به جوانان، سلیقه وخواسته های آنان با جمهوری اسلامی نداریم! ما با همان چهار چوب بسته وملاک های چپی که بعدگذشت دهه هااز فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی هنوز قادر نیستیم زبان بچرخانیم برسبک زندگی مدرن جوانان صحه بگذاریم! یا برنامه ای که خوشایند بیشتر جوانان است فرضا "سالی تاک" رادر تلویزیون" من وتو " که آن را وابسته به سلطنت طلبان میدانیم بینم وبرلوس و مضربودن آن برای جوانان ایراد نگیریم وحکم صادرنکنیم !
براستی چه میزان سمبل هائی که برای نسل امروز مطرح است ما می شناسیم ؟ ما حتی در زمان خود نیز با سمبل های مورد پسند اکثریت جوانان آنروز بیگانه بودیم. کما این که در سال های منتهی به انقلاب ما تنهاتعداد محدودی از جوانان را در آن شرایط ویژه جهانی که جهان انترنتی بر آن حاکم نشده و حضور پر رنگ اتحاد شوروی و سمبل چگوارا هنوزسایه اندازبود!نمایندگی می کردیم!
این بر آمد انقلاب و هجوم میلیونی مردم وهیجان منفجر شده در جامعه بود که بخشی بزرگی از جوانان را که سیمای خود را در جمهوری اسلامی و آخوند ها نمی دیدند وچهره جوان، شاداب و تحصیل کرده ما برایشان جذاب بود راحول ما یعنی جریان چپ جمع کرد.
بخشی دیگر که ته مایه مذهبی با چاشنی نو گرائی داشتندحول سازمان مجاهدین گرد آمدند.نیروئی سیاسی و جوان غیر این دو نبود و دسترسی وسیع به دنیای خارج مثل امروزبه فضای مجازی وجود نداشت!تا حول سمبل های آن حلقه بزنند .
امروز چنین نیست.دنیای جوانان وسمبل های آن ها برای ما سخت بیگانه وبرای آن ها با دلایلی بسیار ساده بدون فلسفی وائدولوژیک کردن آن قابل پذیرش است !واکنش آن ها نسبت به حوادث وافراد متفاوت از ماست .آنوقت انتظار داریم این نسل ما را درک کند؟
بارها از خود سوال می کنم واقعا چه ارتباطی می تواند بین نسل رو به انقراض مجاهدین که از نظر سنی مثل ما واز نظر دهنی بسیار بسته تر و عقب مانده تر از چپ ها هستند و هنوز قادر به تغیر حداقل فرم لباس و روسری های خود که نسل جوان کنونی منتفر ازاین سر بند اجباری هستند نشده وجود دارد ؟ جز این که مجاهدین خود را دلبسته آن بخش از نیرو های جوان مذهبی می دانند که از بدنه حکومت جدا خواهند شد ودر این جدائی که هنوز ته مانده مذهبی با رو نمای حجاب و همان صغرا وکبرا کردن مذهب درلباس مجاهدینی رادارند به آن ها خواهند پیوست.
نگاهی که براساس ته مانده تحجر اجتماعی در بین نیرو های مذهبی تبلیغ وسازماندهی می کند. اعتقاد دارد که اگر اوضاع دگرگون شود و حکومت در شرایط سقوط و رو در روئی با مردم قرارگیرد بازاین بخش از جوانان عاصی ازحکومت استبدادی بسراغ آنها که مسلح و متشکل هستند رو خواهند نمود.
درکی عقب مانده،سازمان دهی شده نه بر اساس خواست ،نیاز و رویاهای نسل امروز بلکه بر اساس بغض این نسل از معاویه و پناه بردن به نیروئ انتقام در شرایط انقلابی که رو در روی این رژیم بیاستد.
از این رو در شرایط عادی ونبود یک درگیری میدانی با رژیم ،امروزه مجاهدین نیزکوچکترین رابطه فکری عاطفی با نسل کنونی ندارند. تشکیلات عریض وطویل آن ها و گرد همائی های پر زرق برق دلاریشان فاقد روح مدرن ومعاصر نسل جوان امروز ایران است. فاقد خون شفاف و تازه نسل جوان دررگهای خشگ شده پیر شدگان اردوگاه های بسته. مجاهدینی که تمام جوانی ومیان سالیشان در اردو گاه های نظامی ،به رژه رفتن ،هورا کشیدن وشکل دادن وتقدس بخشیدن به رهبران ورهبری صرف شده کسانی که وقتی خوب تکانشان بدهی دیکتاتورهای بزرگ و کوچک از درونشان بیرون خواهد آمد .
سازمانی که هنوز نه بدار است ونه ببار ولی فقیه دارند که هیچ نقدی بر خود را نمی پذیرد ! هرگز گذر نقد از خود ونقد عمل کردشان به قلاع در بسته آن ها نیفتاده و هیچ غبار راهی بر تنشان ننشسته است .
این دو سازمان نماینده نسل پنجاه حال انتظار دارند که با فاصله نیم قرن و عدم یک بر خورد جامع با خود و نقد دقیق ازراهی که رفته اند و عدم حضورشان شبکه های موردعلاقه جوانان آن ها نه تنها ما را بشناسند بلکه بربرنامه های ما لبیک نیزبگویند!اما نیروی سوم وچهارم ....
ادامه دارد ...



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy