Monday, Mar 1, 2021

صفحه نخست » خاتمی و ترفند افق گشایش جدید، سایت نقطه

Noghteh.jpgاکنون می‌دانند مردم از صندوق‌ها و انتخابات نمایشی رژیم کاملا برگشته‌اند. درد اصلی همه‌ی اصلاح طلبان اینجاست. برخی شواهد نشان می‌دهد خاتمی قصد بازگشت و ارائه‌ی نوش‌دارویی برای جسدی بنام «مشروعیت» و مقبولیت نظام را دارد. بی شک اتاق‌فکرهای جمهوری اسلامی سناریوهای بسیاری را روی میز دارند. شورش مردم بلوچستان، می‌تواند انگیزه‌ی برای یکی از این سناریوها باشد.

در باب ویژگی‌های جریان اصلاح‌طلبی و نقش مخرب این جریان در دستیابی مردم ایران به دموکراسی و رهایی از رژیم حاکم بر ایران، نقطه کم ننوشته است. در نوشتارهای متعددی هم به تاریخچه‌ی علمکرد و دستاوردهای این جریان و هم به تحلیل گفته‌های تئوریسین‌ها و هوچی‌های این جریان پرداخته شد. در آخرین مطلب نیز به این موضوع اشاره شد که اصلاحات به گل نشسته است و اقرار کسانی چون صادق زیبا‌کلام و علیرضا علوی‌تبار، نشان می‌دهد که دیگر تئوریسین‌های اصلاحات نیز قطع امید کرده‌اند و حرف‌های جنجال‌آفرینانی چون تاج‌زاده نیز یخ زده‌اند. دیسکورس اصلاح‌طلبی به پایان و انتها رسید. در مطلبی نیز اشاره شد، که باید منتظر حرکتی از سوی کسانی که می‌توانند این نظام را با بزک و «آبرو» سر پا نگاه دارند، بود.

زیبا کلام می‌گوید که از اول اشتباه کردیم که به پی اصلاحات رفتیم و باید خواهان دموکراسی می‌شدیم. علوی‌تبار می‌گوید که عقلانیت من نشان از فاجعه در ادامه‌ی شرایط فعلی را می‌بیند. هر دوی اینها برای دست‌یابی به «اهداف» سیاسی خود، سال‌ها با صراحت «خرده‌نان» مشارکت مردم در انتخابات را ترویج، تبلیغ و نسخه‌پیچی نموده‌اند. اکنون می‌دانند مردم از صندوق‌ها و انتخابات نمایشی رژیم کاملا برگشته‌اند. درد اصلی همه‌ی اصلاح طلبان اینجاست. برخی شواهد نشان می‌دهد خاتمی قصد بازگشت و ارائه‌ی نوش‌دارویی برای جسدی بنام «مشروعیت» و مقبولیت نظام را دارد. بی شک اتاق‌فکرهای جمهوری اسلامی سناریوهای بسیاری را روی میز دارند. شورش مردم بلوچستان، می‌تواند انگیزه‌ی برای یکی از این سناریوها باشد.

شعارهای اصلاح‌طلبی پوسیدند

کوتاه درباره‌ی شعارهای زیبا کلام و علوی‌تبار اگر بنویسیم، این را باید در نظر داشت که هیچکدام از این افراد و هموندان سیاسی‌شان باور به دموکراسی ندارند. اینها نشان دادند که نیم‌نگاه‌شان به دموکراسی، در جهت حفظ و «به‌روز کردن» یک نظام کاملا دیکتاتوری و ضد دموکراسی است. استفاده‌ی ابزاری آنها از دموکراسی در اوج بی‌شرمی و خیانت به منافع ملی مردم ایران، امری است که امروز بر هیچ «عقلانیتی» پنهان نیست. دموکراسی برای اصلاح‌طلبان به معنای دموکراسی انتخاباتی بود. یعنی مشارکت دادن مردم در امر انتخابات و ایجاد این افق سیاسی، که مردم می‌توانند از راه انتخابات به خواست‌های خود برسند. خامنه‌ای نیز به صراحت بارها گفت که دعای من، برای صندوق‌های رای پر استقبال، به آسمان است.

زیباکلام نه از دموکراسی مشارکتی می‌فهمد و نه بدان باور دارد. او مردم ایران را عوامی می‌نگرد که در زیر دستور عمل «روشنفکران» باید عمل کنند تا در «امنیت و دوری از جنگ و کشاکش‌های خونین» به زندگی خود ادامه دهند. او باور و شناختی از «دموکراسی مشارکتی»، که مشارکت مردم در دموکراسی و ساخت سیاسی کشور را مقدم بر انتخابات می‌داند، ندارد. علوی‌تبار که بر عقلانیت خود می‌بالد، نمی‌خواهد بگوید عقلانیت چیست. نمی‌خواهد اقرار کند که اگر تئوریسین، سالها مسائل کشور را کنار هم چید، تحلیل‌ کرد و سپس راهکار به مردم نشان داد و پس از این سالها، نتیجه‌ی کار شکست و نگرانی از فاجعه شد، پس عقلانیتی در کار نبوده است. زیرا عقل، کارش چیدن نظریه‌ها و واقعیات در کنار یکدیگر، تحلیل از آنها و تجدید در روش و سپس اقدام به عمل است.

تفاوت اساسی در بین اصلاح‌طلب‌ها با اصول گرایان در این سال‌ها، همان مشترک بین هاشمی رفسنجانی و اصلاح‌طلبان بوده است. یک جناح، خواهان ادامه‌ی انقلاب و ساختار نظام از راه برقراری روابط با آمریکا است و جناح دیگر خواهان روابط با روسیه و چین است. پس از فوت روح‌الله خمینی، که وسعت اندیشه‌ی سیاسی‌اش در جهان امروز، برکه‌ای با عمق یک وجب بود، رفسنجانی و خامنه‌ای فهمیدند که بدون تعامل با قدرت‌های بزرگ جهان، این حکومت مستبد مذهبی نوبر را نمی‌توانند هیچ جایی به فروش برسانند. پس، رقابت‌ها شروع شد.

در پس این دو جناح نیز، اپوزیسیون برونمرز ایران موضع گرفتند؛ با آمریکا، با چین و روسیه و یا بدون آنها! امروز دیگر، مواضع، علنی بیان می‌شوند. ایدئولوژی در پس این مواضع، کاملا شفاف و بی‌پرده بیان می‌شود. دوستداران روسیه و چین، خرسند و راضی از جریان اصلاحات مقبول خواست خامنه‌ای حمایت کردند. دشمنان لیبرالیسم و آمریکا، هر آنچه می‌خواستند گفتند و نوشتند. طرفداران روابط با آمریکا نیز هنوز منتظرند در بیت رهبر اتفاقی رخ دهد، شورای نگهبان پایش بلنگد، مردم قیام کنند و از این دست امید‌ها که گویی پایانی ندارد. در حالیکه، در ایران مردم باور دارند سپاه پاسداران بدون نظر روسیه آب نمی‌خورد.

ترفند‌های جدید

اینجاست که آخوند خوش‌ترفند و جذاب اصلاحات، سید محمد خاتمی، نامه‌ای بلند و طولانی به سید علی خامنه‌ای نگاشته است. شاید این خبر دروغ باشد، شاید هم راست باشد. اما، خاتمی می‌داند که خامنه‌ای دوست ندارد فقط رهبر سپاهیان و کله‌شق‌های نظام باشد. جاه‌طلبی‌های خامنه‌ای نشان داده است که او خواهان تکریم همه‌ی مردم و جناح‌های سیاسی کشور است. اینک، در زمانی که بحران‌ها به اوج رسیده‌اند، باید در سال‌ها و یا ماههای آخر عمر خامنه‌ای، از این منجلاب بحران‌های سیاسی دور شد. پس، خاتمی، آخوند وفادار به انقلاب و تشیع، اگر بتواند، می‌خواهد باز وارد میدان شود. رژیم‌ ِ بیت علی خامنه‌ای به بن‌بست‌های بزرگی رسیده است. چه در داخل و چه در خارج، رژیمی‌ ورشکسته و بی‌آبروست. با این وجود به یمن اخبار ارسالی از سوی لابی‌های جمهوری اسلامی در غرب و آمریکا، طلیعه‌ی فرار از تحریم‌ها سو سو می‌زند و گویی طلوعی در راه است. اینجاست که، همچنان مشکل و نگرانی اصلی رژیم، همانا مردم و شورش‌های داخلی است.

اینکه گفته می‌شود خاتمی در این نامه از اقداماتی چون برداشتن حصر و گشایش فضای سیاسی نوشته است، بیشتر به طنز شبیه است. زیرا خامنه‌ای در شرایط حاضر و تا بایدن در کاخ سفید است، ابدا فرجه‌ای را به جناح خاتمی و مخالفان نخواهد داد. اما از آنجاییکه خامنه‌ای همیشه دعوای بدون پاره شدن پیراهن را ترجیح می‌دهد، امکان دارد به نصایح خاتمی توجه نشان دهد و آنها را به نام خودش بکار گیرد. به بیانی، بازی همان اصول سابق را خواهد داشت:

نظام و ناجیان نظام با زوایای قدری متفاوت به مشکلات درونی ایران نگاه می‌کنند. ۱) عده‌ای این مشکلات را با ادامه‌ی روش‌های سرکوب و ارعاب قابل درمان می‌دانند. رژیم از همه‌ی ابزارها، حتی کورونا، برای خسته کردن مردم، و نحیف کردن امید آنها به دگرگونی، استفاده کرده و می‌کند. ولی مدام در نگرانی عمیق و وحشت از «شورش» ‌های مردمی، که فرزند سالها «اعتراضات» است، بسر می‌برد. تجربه نشان داده است که هر وقت شورش‌های مردمی دیده شده، همه‌ی جناح‌های نظام و وزرا و قریب به اکثر نمایندگان مجلس از روش‌های سرکوب دفاع کرده‌اند و سرکوب را موجه دانسته‌اند، حتی اصلاح‌طلبان تا آنجایی پیش رفتند که زیباکلام گفت من در مقابل شورش‌ها سلاح بدست می‌گیرم. ۲) از سویی نظام همیشه علاقه داشته است در کالبد یک حکومت انقلابی، از استقبال مردم از صندوق‌های رای برخوردار باشد. هیچگاه ماندن امروز، این دو دغدغه نظام، تا به این حد، بزرگ نبوده است. از هردو نگران است و از هر دو نیز نمی‌تواند چشم بپوشد.

طبق آنچه که اکنون روی میز داریم، بسیار بعید است نظام بتواند برای صندوق‌های رای، تا خرداد ماه سال آینده، چاره‌ی کارساز بتراشد. همه سخن از عدم استقبال مردم می‌زنند. در ماههای پیش رو بخش دیگری از مخالفین دروغین نظام، پوست خواهند کند و ذات خود را آشکار خواهند ساخت، زیرا تلاش برای جذب مردم به انتخابات ریاست جمهوری کاری بزرگ و مقبول نظر رهبر و صاحبان سرمایه‌‌هاست. اما نظام از پای نمی‌نشیند.

از این رو، رژیم درعین حال، همچنان که ماشین سرکوب‌اش بزرگ‌نمایی می‌کند، در فکر سؤاستفاده‌ از همه‌ی جریانات داخل کشور نیز هست. جریان سراوان بسیار امکان دارد با توجه به وسعت و عمق تبعیض دردناک و سازمانیافته در بلوچستان و روحیه‌ی مردم این مناطق، از کنترل خارج شود. برای همین هم دهان‌های گرگ‌های در پوستین میش، چون خزعلی، نتوانسته‌اند نفرت راستین خود از شورش‌های مردمی را قورت دهند. آیا رژیم می‌تواند از جریان سراوان بهره‌بردای سیاسی نماید؟ باید به گذشته و حرف‌های خاتمی نگاهی داشت.

قیام دردناک مردم دردمند

تاکیدی لازم است تا جایگاه شورش اخیر مردم بلوچستان را جایگاهی مناسب و درست بدهیم. هر قیام و شورش راستین مردمی در ایران، باید مورد تایید و آرزوی هر ایرانی آزاده باشد. ترک، فارس، کرد، بلوچ وعرب دراین نگاه باید کاملا برابر دیده شوند. در طول چهل و اندی سال گذشته، آنقدر اشتباه، خیانت و زشت‌کاری از سوی همه جناح‌های سیاسی و گروه‌ها داشته‌ایم، که هیچ حرکتی را نمی‌توان امروز در داخل ایران، پیامد چهل سال ظلم و ستم ندید. مردم بلوچستان، بی‌شک محروم‌ترین مردم ایران، برای دست‌یابی به ابتدایی‌ترین امکانات رفاهی و شهروندی هستند. سال‌هاست که بوده‌ا‌ند. از سویی به این نکته باید توجه داشت که تمرکز نیروهای سرکوب نظام در کلان‌شهر‌‌ها امری طبیعی و ساختاری است. اما نقاط محروم و شهرهای کوچک نمی‌توانند چون دیگر مراکز تمرکز جمعیت زیرنظر باشند. پس باید در آینده چشم‌ به شهرهای کوچک و شورش‌های مردمی در آنها داشت.

پوشش خبری نحیفی به جریانات بلوچستان در هفته‌ی اخیر داده شده است. دلایل آن بسیار متعدد هستند. این دلایل، در یک طیف وسیع، از نفوذ و احتمال ارتباط کشورهای خارج با اینگونه تحرکات، تا نگرانی مردم ایران از برانگیختن صداهای جدایی‌طلبی و تحرکات نظامی را در بر می‌گیرند. پس گفتن و نوشتن و اعلام موضع در برابر اینگونه‌ها کار هر کسی نیست.

اما، همه می‌دانیم که با سر خود را در برف کردن، خطراتی که آینده‌ی ایران را تهدید می‌کند، کم نمی‌شوند. گویی گاهی خود را گول می‌زنیم. بویژه ما ساکن در خارج کشور، با اینگونه فراافکنی‌ها و خود‌گول زدن الفت بیشتری یافته‌ایم. ولی مردم ایران بدون شک نگاه دیگری به جریانات داخلی دارند. هرچند که سانسور و تحریف اخبار در داخل بیداد می‌کند، اما مردم نگران هستند و در پی گشایشی که از رژیم بدکار و جانی رهایی یابند. از این رو، آنها که در داخل و خارج، می‌توانند و می‌دانند که باید به رویداد‌های مناطق مرزی و اقوام ایرانی پرداخت، این مهم را پوشش ‌دادند.

دسیکورس/های تازه

خاتمی کارش را خوب بلد است. بدنبال روابط سردش با خامنه‌ای، هنوز در دل برخی از مردم جای اندکی دارد. او قرار نیست بگوید «چه باید کرد؟»، بلکه قرار است ببیند «چه باید گفت؟». یکی از تحلیل‌ها برای دیسکورس آینده که باید از سوی اصلاح طلب‌های شکست خورده مطرح شود، زیرا جناح سیاسی دیگری در ایران نیست، می‌تواند فدرالیسم باشد. نزدیک به دو سال پیش خاتمی اشاره‌ای کوتاه به مقوله‌ی فدرالیسم داشت. او فدرالیسم را راه برونرفت از انسداد مدیریت کشور و بهبود شرایط سیاسی دید. او در طول ربع قرن گذشته، مثل «تاجزاده‌ها» و «کرباسچی‌ها‌» ‌ها از روی خصلت هوچی‌گری دهان به استفاده از واژه‌‌ها و بیان مشکلات اجتماعی و راه‌حل‌ها نبرده است و نمی‌برد. از این رو یقین داشته باشیم که خاتمی، بطور گذرا از «فدرالیسم» نام نبرد. او می‌داند، مشکلات مناطق مردم مرزنشین ایران از جنس دیگری هستند. می‌داند که تبعیض سازماندهی‌شده، جنایت، سرکوب و مشکلات رفاهی در کردستان، خوزستان و سیستان و بلوچستان از جنس دیگری هستند. او واقف است که یکی از دلایل «سازش» و «تحمل» مردم ایران در برابر نظام استبدادی ملایان، نگرانی از شورش‌های همین مناطق و بروز جنگ‌های داخلی در کشور است.

باید با دقت منتظر دیسکورس (گفتمان) بعدی از سوی ناجیان «متفکر» نظام بود. هرگز نمی‌توان از سوی ماجراجویانی چونقاسم سلیمانی و حتی علی خامنه‌ای انتظار یک دیسکورس سیاسی داشت. اینان دارای انجماد در تفکر و نگاه به جهان می‌مانند؛ انجماد فکری، شرط بقای آنهاست. انجماد‌هایی چون ارزش‌های انقلاب، ولایت فقیه، دشمنی با آمریکا، جاه‌طلبی‌های شیعی و بی توجهی به خواست‌های مردم، شروط بقای این افراد و هواداران آنها هستند. در قبال این انجماد باورهای سیاسی، دیسکورس‌های سیاسی، دارای بافت و قابلیت دینامیک برای ورود به جریانات و مطالبات مردمی هستند. غشای نیمه تراوایی دارند. می‌توانند از دگرگونی‌ها بگویند و امید بیافرینند. اینگونه بود که بیش از ۲۴ سال، دیسکورس اصلاحات در ایران دوام آورد و به نجات همان انجماد‌های فکری نیز کمک شایانی نمود. نجات از رویارویی با خشم و شورش مردم که دارای مطالبات کاملا بدیهی و بنیادین هستند.

به یاد داشته باشیم، استراتژی اصلی کسانی چون خاتمی ایجاد شرایطی است که به دو موقعیت دست یابند. نخست اینکه پراکندگی افکار، در خطوط مبارزه مردم ایران، افزون شود و گسترش یابد. دوم اینکه، مردم به استقبال از صندوق‌های انتخابات ریاست جمهوری و مجلس روی آورند. اکنون که پس از رفتن دونالد ترامپ از کاخ سفید، شرایط برای رسیدن به توافقی با آمریکا و رهایی از تحریم‌ها و اهرم فشار، مقدورتر شده است، ورود به دیسکورس حکومت فدرالی می‌تواند افق گشایشی برای بن‌بست قهر مردم از حکومت و مشارکت در انتخابات باشد. بعید نیست که مد‌ل فدراتیوی (نه فدرال) چون روسیه که دارای دموکراسی نیست، بتواند در حکم نظریه، مورد قبول اصول‌گرایان و رهبر قرار بگیرد. خاتمی به احتمال زیاد امید دارد که بتوانند زبان تعامل برای پایان تحریم‌ها و ورود به دیسکورس فدرالیسم را در کشور دامن بزنند. او از پیش، با توافق قبلی با اصلاح‌طلبان، و قبول شروط جدید بازی اصلاح‌طلبان دیروز و فدرال‌های امروز، راهکارهایی را به خامنه‌ای ارائه خواهد داد. از این رو، دور نرفته‌ایم اگر بهره‌برداری سیاسی رژیم، و مخدوش کردن اهداف راستین شورش‌های غیر قابل اجتناب مناطق مرزنشین ایران را در ماههای آتی منتظر باشیم.

امید داشته باشیم که فدرالیسم نیز چون دموکراسی، یا «مردمسالاری خاتمی»، بازیچه‌ی دست رژیم ایران قرار نگیرد. زیرا، هیچکدام از سیستم‌های ارزشی و اجرایی جا افتاده در دنیای مدرن، تا قبل از فروپاشی این نظام، در کشورمان ابدا قابل تحقق نیستند.

نقطه

** البته نظام نگران بسیاری از هموطنان شیک‌ظاهر «تهرانجلس، لندن و تهرانتو» نباید باشد، که آنها رای می‌دهند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy