چگونه میتوان برنامه جاری تحلیل و تفسیر و برشماری شناعتهای رژیم را، که گفتمان روز اپوزیسیون است. به راه حل ماجرا، یعنی چگونگی تغییر رژیم و جایگزینی آن، با نظامی مبتنی بر تحقق آمال و آرزوهای ملی، با توجه به تجربیات تاریخی و آنچه که درین چهار دهه ترور و وحشت گذشت، متمرکز نمود؟
در حال حاضر بنا به بررسیهای اساتید اقتصاد و متخصصین امور اجتماعی در داخل کشور، فقط کمتر از ده درصد در ایران، تمام ثروت و امکانات کشور را در دست داشته و در رفاه مطلق بسر میبرند و به همین جهت بیش از نود در صد ملت در رنج مضاعف و دلهره و عذاب دائمی در جستجوی معاش معمولی، روزمره گی و نگرانی از آینده زندگی برای رفع نیازهای طبیعی خود، بسر میبرند. وقتی برابر آمار رسمی شصت در صد در فقر مطلقاند. چگونه میتوان این بی عدالتی و ظلم نهادینه شده (از قساوت نان) در جامعه را، تغییر داد و زمینه را برای حصول به آمال ملی و تحقق آرزوهای طبیعی مردم فراهم ساخت. تا ایرانی نیز در دهه سوم قرن بیست و یکم، همانند بقیه ملل جهان، در صلح و آرامش، رفاه و آسایش، زیست و زندگی کند؟
معضل اصلی ما، آن چند در صد راس هرم قدرت است. که همه امکانات کشور را راهزنی، غارت، چپاول و مصادره نموده و تمام منابع یک کشور غنی و ثروتمند را، در انحصار خود گرفته و برای ادامه این عید همیشگی برای خود و سوگ همیشگی برای ملت، و خواب خرگوشی نهادهای رسمی مدنی حقوق بشری رسانهای، در غیاب وجدان جهانی، از سرکوب و زندان و اعدام و خشونت (بدون کوچکترین شرمی، با ظرفیت تمام و بی انتها) حداکثر استفاده را میکند. چگونه میتوان، این بی عدالتی مطلق را بر زمین زد و بنای جدیدی مطابق خواستهها و آرزوهای انسانی این جهانی و نه وعدههای سر خرمن جهان موهوم پس از مرگ، فراهم نمود.
آنچه مسلم است. این رژیم غرق در فساد و تباهی، بیرحمی و نابرابری و تبعیض مطلق است. از نظر آن، ملت ایران محکوم است. که به امت جهانی اسلام به عنوان ابزار جهان وطنی (گلوبالیزم) تبدیل شود. که ملت با تقبل هزینههای زیاد و مرگ آور، اما بطور پراکنده، تاکنون مقاومت نموده است. آیا وقت آن نرسیده، که بجای مقاومت مدنی و منفی، اکنون به مقاومت مثبت دست زده و برای خاتمه این بساط، همت جمعی گذاشته و تغییر اساسی در شیوههای مبارزه انجام داد و اینکه باید به قدرت لایزال خود در ایجاد تغییربنیادی، به هر دو شیوه اعتصابات و مبارزه برانگیزنده و مثبت، یعنی دفاع شخصی و عمومی، در مقابل حملات و تهاجمات، با در نظر گرفتن مسائل امنیتی و شیوههای حفاظتی و یاری به همدیگر و کمک رسانی به آسیب دیدگان جانی و مالی، همت گماشت و هوشمندانه وارد پروسه مبارزه بی امان گردید. استبداد دینی آن هم، بدخیم تریناش یعنی ولایت مطلقه فقیه، تحول و دگرگونی را کشته و ایران ما را در چهارده قرن پیش منجمد نموده است. در نتیجه ما باید با ارادهای پولادین و تشکیلات منظم، ازین بن بست رهایی یابیم. مردم غیور سراوان، با شعار مرگ یا زندگی، رهرو آن بودند. باید با وارد میدان عمل شدن، این راه را، تا انتها و پایان این بساط حاکم، برویم.
چگونه حجاب وارد فقه شد؟ جهانگیر گلزار