پیش سخن
ذهن سیاسی کارهای ما آلوده به فرقه گرایی ست آنگاه که از جور این حکومت ظالم و وضعیت ناهنجار و شکننده مملکت کمترین نشانه آگاهی و اقدام برای ایجاد همبستگی ایرانی جهت نجات کشور در وی مشاهده نمیشود و همچنان خویشتن گروهیاش را یگانه ناجی در زمانهای میپندارد که شلاق حکمروایان این حکومت دینی بر فرق سر همگان زوزه میکشد. آگاهی همگانی در خصوص ظلمی که بر همگان روا داشته میشود تعهد و مسئولیت پذیری همگانی میطلبد و این همگان هستند که باید در تأسیس همبستگی فراگیر ایرانی شرکت داشته باشند تا این امر ملی را به سرمنزل رسانده و در وجب به وجب این خاک میهنی که مورد قهر و غضب نظام بیدادگر اسلامی واقع شده بذر دوستی و مهربانی بکارند. در حالیکه همبستگی به تعبیر ناآگاهان و نامهربانان فرقه گرا یعنی، همه بستگی به خویشتن گروهی آنها. فرقه گرایی به دلیل یک نوع ارزشگذاری مطلق و دائمی نسبت به هر چیز و هر کس، رفتار فرومایه است. نور موضوعات دور و نزدیک را در مردمک چشم فرقه گرا راه نیست و به همین سبب نمیتواند آنها را مشاهده کند چه رسد به اینکه بخواهد آنها را در نوع منحصربفردشان بشناسد و بشناساند. فرقه گرایی همیشه سد راه رویش هر چیز نو و شکوفاییاش است. درست بمانند سد شبه سکولاریسم در مقابل رویش سکولاریسم. در وضعیتی که رفتار مردم بر وفق مراد فرقه گرانهاش نباشد بر علیهشان بپا میخیزد نمونه بارزش، مشکوک جلوه دادن حرکت اعتراضی و ضد نظام اسلامیِ مردم در دی ۹۶ و آبان ۹۸. اینکه امروز مفتریانِ فرقه گرا نوک تیز حملهشان کمپین «نه به جمهوری اسلامی» شده و از این طریق قصد دارند تا در راه ارتقاءاش سنگ اندازی کنند این امر، درست برخواسته از توصیفی ست که ما نسبت به رفتار و عمل فرقه گرانه ارائه دادهایم. فرقه گریان هیچ آغاز نیک سیاسی را بر نمیتابند اگر خود ابتکار عمل آن آغاز و رهبری آن را بر عهده نداشته باشند.
آغاز سخن
مفتریانِ فرقه گرا که هیچگاه ابتکار عمل سیاسی از آنها مشاهده نشده و این خود گواه بر بی لیاقتیشان در حوزه سیاسی ست، به دو دلیل از حضور رضا پهلوی در میدان کمپین «نه به جمهوری اسلامی» که این کمپین نوید همبستگی ایرانیان را بشارت داده واهمه دارند. یکم به دلیل مقبولیت اجتماعی ایشان و دوم به دلیل ضعفشان در پتانسیل و موقعیت اجتماعیِ جامعه ایرانی که باعث انزوایشان شده و تا کنون صرفاً ریزش داشتهاند. اینها تلاش میکنند تا هر مجمع سیاسی ایرانی که در پایه گذاریاش نقش نداشهاند و از حمایت رضا پهلوی هم برخوردار باشد هر دو را یکجا بی اثر و خنثا کنند. آخرین نمونه همین کمپین «نه به جمهوری اسلامی» است که رضا پهلوی با امضاء خود از آن پشتیبانی کرده. غافل از اینکه با این کار تخریبی و بلاهت پیشگی که بخرج میدهند فقط جمهوری اسلامی را خشنود میکنند. سخن با کسانی نیست که مأموراند تا تخم نفاق افکنند و به روند همبستگی ایرانیان خدشه وارد سازند. اینها عملشان برخواسته از طینتشان است. با آنهایی سخن میگوییم که به دلیل ضدیت کور با خانواده پهلوی به سادگی در دام آنها افتادهاند بی آنکه از چنین ضدیتی چیزی همچون امتیاز ویژه یا مقبولیت اجتماعی، عایدیشان گردد. حتا اگر رضا پهلوی بمانند سایر امضاء کنندگان دیگر، بر این کارزار مُهر تأیید نمینهاد بازهم این فرقه گرایان به ستیز خود به بهانههای مختلف علیه چنین کارزاری ادامه میدادند. چونکه اصالت و رفتار فرقه گرانه یعنی همین و یعنی وقتی حرکتی که در آن منفعت من نباشد میخواهم منفعت هیچکس در آن نباشد! حال به برخی بهانههایشان در قالب «پرسش» یا طعنه یا افترا به کمپین مذکور، اشاراتی کرده و پاسخ هایی بدانها میدهیم: میپرسند راه حلتان کدام است؟ برنامهتان برای پس از جمهوری اسلامی چیست؟ یا «خیال میکنند با این امضاء طومار عمر نظام را در هم پیچیده و حرف نهایی را زده اند» یا «از این دست بیانیهها در سالهای گذشته بسیار آمده و رفتهاند بدون اینکه حتا امضاء کننده گان آنها هم یادشان مانده باشد.» از این نوع پرسشها وسخنان کذایی که بگذریم برخی دیگر هم اشک ریزان «واجمهورا» سر دادهاند. همه این صحبتها در مجموع سر و پا یک کرباساند. در پاسخ به پرسش اول و دوم باید گفت راه حل معضل جامعه جمهوری اسلامی در حال حاضر سه مرحله ابتدا، میانه و انتها دارد؛ مرحله ابتدا تشکیل اپوزیسیون سکولار و تقویت آن است مرحله میانه، نیرومندی، تأثیرگذاری و تثبیت آن است و مرحله انتها، روند برچیدن این نظام و جایگزین کردن نظام سکولار. دو مرحله اول و دوم معطوف به آمادگی اپوزیسیون سکولار برای پُر کردن بلافصل خلاء قدرت پس از جمهوری اسلامی است و مرحله سوم شرکت همگانی در انتخابات است برای تعیین نوع نظام و در ادامه ایجاد زمینه هایی برای استقرار آزادی و دموکراسی. کمپین «نه به جمهوری اسلامی» هرچند جهت تبدیل شدن به یک اپوزیسیون تأثیرگذار در صحنه سیاسی نیازمند فرصت است اما با این وجود از هم اکنون مورد اقبال عمومی قرار گرفته و آزمون آموزندهای ست برای جامعه ایرانی که هیچگاه چنین اجماعی از شخصیتها و نیروهای رنگارنگ را به این وسعت در کنار خود ندیده بود. در پاسخ به این سخنان: «خیال میکنند با این امضاء طومار عمر نظام را در هم پیچیده و حرف نهایی را زده اند» یا «از این دست بیانیهها در این سالهای گذشته بسیار آمده و رفتهاند بدون اینکه حتا امضاء کننده گان آنها هم یادشان مانده باشد» پایان نقل قول. از بغض نهفته در این سخنان فاکتور میگیرم اما باید گفت کمپین «نه به جمهوری اسلامی» ادعا نکرده که «حرف نهایی» را زده. اصولاً حوزه سیاست و آرایش نیروها و کنشگری سیاسی که مدام و بطورمتناوب در حال صحنه آرایی و تغیراند هیچگاه «حرف نهایی» در آنها زده نخواهد شد. تا جایی که من با جمهوری خواهان کار کردم و میدانم، رفتار و عمل سیاسی آنها مخل به همبستگی ایرانیان بوده و خود را نماد چنین همبستگی میپندارند. اگر غیر از این باشد که ما میگوییم، باید تا کنون حداقل، سخنی در باره همبستگی سکولار ایرانیان در نقطه مقابل نظام دینی و ایجاد آن از زبان آنها میشنیدیم. بنابراین «حرف نهایی» در نزد جمهوری خواهان فرقه گرا و هوادران سلطنت مطلقه است و نه کمپین «نه به جمهوری اسلامی».
کمپین مورد نظر، فرصتی ست برای شکلگیری همبستگی ایرانیان که از آن میتواند اپوزیسیون سکولار جمهوری اسلامی بتدریج اعلام وجود و عرض اندام کند. آری، «از این دست بیانیهها در این سالها بسیار آمده» اما محو نشده بلکه درست خلاف آنچه که شما میگویید، در زمان خود قطرههای «نه»ای بودند که مجموع همه آنها به همت ایرانیان داخل و خارج در کمپین «نه به جمهوری اسلامی» گرد آمدند. و اتفاقاً نگرانیتان هم از بابت همراهی و هماهنگی میان ایرانیان داخل و خارج در چنین کمپین هایی ست. به آن دسته از جمهوری خواهان که بلافاصله پس از انتشار بیانیه کمپین مربوطه، «واجمهورا» سر دادهاند باید گفت، تعیین نوع نظام پیش از در نظر گرفتن جهت گیری مردم و رأی و انتخاب آنها، کاملاً از همان نوع رفتار محافطه کارانه و فرقه گرانه است که فرقهای از اینها حتا رئیس جمهور را هم از قبل انتخاب کرده. بی تردید هر کس حق دارد در فکر نوع نظام مقبولیت خود باشد و آن را تبلیغ کند اما این نباید باعث اختلاف انگیزی و مانع همبستگی ایرانیان در مقابل حکومتی باشد که جامعه ما را در سراشیب سقوط قرار داده است. در شرایطی که یک جمهور دینی بر ایران حاکم است و چهل و دوسال آزگار بر دگراندیشی و دگر دینی تیغ کشیده و «اتحاد اسلامی» را محور سیاستهای خود قرار داده و به همین مناسب همبستگی ایرانیان را از هم گسسته شوخی خواهد بود اگر یک گروه سیاسی جمهوری خواه بخواهد یک تنه رخت همبستگی ایرانیان را بر تن کند. همبستگی ملی ایرانیان که در نقطه مقابل حکومت دینی قرار میگیرد نمیتواند در فرقه گرایی جمهوری خواهی و سلطنت خواهی مطلقه که هر دو مورد نافی همبستگیاند، تعریف و توضیح شود. جمهوری خواهان خودمحور و تنگ نظر پیرو «جمهوریت نظام» مانند مصطفی تاجزاده هم مدت هاست که عملاً در چرخ ماندگاری نظام دینی رکاب میزنند و این، عمل تخریبیِ تفرقه افکنانه بوده که با همکاری شبه سکولارهای چپ و جمهوریخواه تا کنون توانستند در مسیر همبستگی ایرانیان و اپوزیسیون سکولار سنگ اندازی کنند.
پایان سخن
کمپین «نه به جمهوری اسلامی» از نوع «نه»های دیگر که پیش از این در جامعه ایرانیان مطرح شده بودند میتواند در آینده شکل دیگری به خود بگیرد اما در هر صورتش، نیروی همبسته سکولار خواهد بود در مقابل سه نیروی بهم پیوسته و وابستهء جمهوری اسلامی، اصلاح طلبیاش و شبه سکولارها. زیرا ساختارهای نظام اسلامی حتا به گواه بسیاری از سخنان شخصیت هایی که همچنان از دایره نظام دینی خارج نشدهاند، فرسوده و غیرقابل کارکرد هستند و اساساً سمت و سوی حرکت این نوع ساختارها در جهت رانت خواری و اختلاس دور میزند و ارتباطی با طرح آبادانی، آزادی اجتماعی و سیاسی در درون جامعه ندارند. به همین دلیل تا وقتی این نظام با ساختارهای معیناش بوسیله سرنیزه تداوم داشته باشد بی تردید در نقطه مقابل، مردم نیز بیش از بیش به دلیل وضعیت اسفبار اقتصادی و آزادیهای مدنی و سیاسی و بن بست جامعه، عکس العمل نشان خواهند داد. حرکت اعتراضی گسترده در دی ۹۶ و آبان ۹۸ نمونه هایی از عکس العملها از سوی مردم بوده و قطعاً چنین حرکت هایی با وجود چنین ساختارهای ناکارآمد تداوم مییابند. بواسطه همین تداوم است که وجود و حضور نیروی همبسته سکولار ضرورت پیدا خواهد کرد. هر اندازه این نیرو تقویت شود و مقوم گردد به همان اندازه خلاء قدرت و مدیریت سیاسی پس از جمهوری اسلامی بلافاصله پُر خواهد شد. با توجه به تمایلات و گرایشات مردم و فعالان سیاسی و روشنفکران متعهد که مقولاتی نظیر حقوق بشر، سکولاریسم، آزادی و دموکراسی دغدغه آنهاست و ذهنیت آنها را میسازند و کمپین «نه به جمهوری اسلامی» نیز به همین مقولات و ارزشهای انسانی پایبند است بتبع اینها همان وجه ایجابیاند بموازات وجه سلبی به مثابه نفی جمهوری اسلامی.
نیکروز اعظمی
فراتر رفتن از جایی که ایستادهای، ابوالفضل محققی