Sunday, Mar 28, 2021

صفحه نخست » ریشه اسطوره ای/ تاریخی رُخ سیاه «حاجی فیروز» کمترین ارتباط به «نژادپرستی» ندارد، نیکروز اعظمی

Nikrooz_Azami_2.jpgافیون «اسلامیت» روحانیون اسلامی خصوصاً از نوع شیعی مسلک اش به میزانی در اندام ایرانیت ما تزریق شده که ظاهراً نعشگی اش قصد ندارد حالا حالاها از سرمان بپرد. گرچه چنین هجمه و تأثیر مخرب نتوانست به برخی رسومات و اعیاد ایرانیان همچون حاجی فیروز و عید نوروز، ضربه کاری وارد آورد و ایرانیان یکپارچه این اعیاد را جشن می گیرند و آنها را پاس می دارند اما برخی از ما در عالم نعشگی خیالاتی می شویم و ادعاهایی در مورد آن اعیاد می کنیم که کمترین پشتوانه تحقیقی پژوهشی ندارند. به مصداق این ضربالمثل عامیانه «سنگ مفت گنجشک مفت». سنگ را پرتاب می کنیم یا به هدف اصابت می کند یا نمی کند! یکی از این ادعاها بی آنکه ذره ای اطلاع و آگاهی تاریخی پشتوانه اش باشد در مورد رُخ سیاه حاجی فیروز است که آن را «نژادپرستانه»ء ایرانی تلقین می کند! با اینهمه کمالات بی فضل و دانش که به یقین منشأاش از، ازخودباختگی ست چه باید کرد؟ ضربِ شست نشان دادن است برای باوراندن خلایق؟ یا مزاح و مطایبه است برای سرکار گذاشتن دیگران؟ مهرداد بهار نویسنده و پژوهشگرِ ایرانی رُخ سیاه را برگرفته از یکی از اسطوره‌های «تموز» ایزدِ کشاورزی و چارپایان می داند که در «میان‌رودان» باستان رسم بوده. وی چهرهٔ سیاه‌شدهٔ حاجی فیروز را بازآمدنِ او از سرزمینِ مردگان می داند و جامهٔ سرخِ او را نشانه خونِ سیاوش. کتایون مزداپور، اسطوره‌شناس و استاد زبان‌های باستانی در مصاحبه ای از ترجمهٔ «لوحی اکدی» گفته ‌است و آن را تأییدی بر ایدهٔ مهرداد بهار دانسته.

باری، چهره سیاه حاجی فیروز این نماد اسطوره ای که به تاریخ ایرانیان راه پیدا کرد نمادی از نیستگانی زندگی و مردگان است. و جامه سرخ حاکی از جریان یافتن خونی ست در رگ های مردگان که زندگی را بشارت می دهند و مجدداً به آن باز می گردند. و هیچ ربطی به «سیاه رقصانی» به منزله حقارت سیاه پوستان یا رنگین پوستان از سوی ایرانیان ندارد. وای بر ما، وای بر این قلمرو بی صاحب و بی در و پیکر شده که هر کم دانشی خود را در آن یلی می بیند و بدون آگاهی ابتدایی راجع به افسانه ها، اسطورها و تاریخ، حرمت قلم را می شکند و آگاه یا ناآگاه با اسب اسلامیت بر ایرانیت تاخت و تاز می کند. وقتی سخن از «ایرانیت» می رود مسلم است که منظور ما بعنوان نژاد برتر نیست بلکه صرفاً شناخت از هویتی ست که «اسلامیت» وی را بر زمین کوفت و زین پس هویت جعلی پیدا کرد و تا این زمانه ادامه دارد.

راجع به مسئله و رسم «حاجی فیروز» در فرهنگ ایرانیان به هر منابعی که در گذشته رجوع کرده بودم تقریباً همه آنها رُخ سیاه حاجی فیروز را نشانه مردگان و جامه سرخ وی را نشانه خون دانسته که در رگ هایشان جاری می شده و به نماد زندگی در می آمدند. در واقع این باور به نوعی بیان زایش زندگی نوین بوده مانند تبدیل شدن انجماد زمستان به سرسبزی بهار. با وجود برخی رفتارها از سرِ مزاح طبعی و لودگی نسبت به سیاه رُخی حاجی فیروز در میان عوام، اما این دال بر ریشه «نژاد پرستانه» آن نیست. احترام به قوم دینی و نژادی از ارزشهای گوهربار ایرانیت است که بر زمینه های الگویی آن اقوام گوناگون تاریخاً در این سرزمین در کنار یکدیگر به زندگی مشترک خود تداوم بخشیدند. درست است که ایرانیت نتوانست از احترام به دین قومی و نژادی فراتر رود و به الگوی ارزشی تازه مبدل گردد و در نهایت مغلوب اسلام شد اما از آن بابت سرافراز است. هیچ دلیل و شواهد محکم و متقن ناظر بر «نژاد پرستی» یا «راسیسم ایرانی» مرتبط با رُخ سیاه حاجی فیروز وجود ندارد. من با چنین پدیده رفتاری نه در گذشته و نه امروز برخورد نکرده ام. بنابراین چهره سیاه حاجی فیروز نماد راسیسم ایرانی نبوده بلکه نشانه مرگ و مردگان است که با جریان یافتن خون در رگ هایشان زندگی از نو آغاز می کنند. اصولاً رنگ سیاه برابر با مرگ یا نیستی ست. و این تشبیه اسطوره ایِ تاریخی شده منطبق با باورهای ایرانیان بوده که با پادزهر رویش بهاری انجماد زمستانی را در می نوردد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy