ما، در خلبانی، در درس های «نقش عامل انسانی در سوانح هوایی» می خوانیم وقتی خلبان مرتکب اشتباهی می شود، می خواهد آن اشتباه را جبران کند، این جبران اشتباه موجب اشتباهات بعدی او می گردد.
به عبارتی در شرایط عادی خلبان باید الف را انجام دهد ولی اشتباه می کند و انجام نمی دهد. این اشتباه بر اساس فاکتور انسانی، فقط به همین جا ختم نمی شود. خلبان سعی می کند اشتباه الف را رفع و رجوع کند، به جای درست کردن الف، ب را هم که در حالت عادی درست انجام می داد، اشتباه انجام می دهد و بعد پ و ت و ث...
ما در گفتار عادی برای این موضوع ضرب المثلی داریم که می گوید:
اومد ابروش رو درست کنه زد چشمش رو کور کرد.
حالا حکایت آلت الله علی مطهری ست. او با افتضاحی که با سخنان جنسی اش به پا کرد، احتمالا خواسته است آن را رفع و رجوع کند، آمده به جای تصحیح آن خطای مهلک، اشتباه دیگری مرتکب شده و آن صحبت های سخیفی بوده که در باره ی ستار بهشتی کرده است.
این که اگر پلیس فتا به جای گرفتن و شکنجه و کشتن ستار، می توانست به او چای بدهد و به او مهربانی کند و دو کیسه برنج به او بدهد و او را با این دو کیسه برنج روانه ی منزل اش کند، فقط نشان دهنده ی بلاهت آلت الله نیست، بلکه نشان دهنده ی از دست دادن کنترل او برای حرف درست و مقبول زدن است.
او با افتضاح سخنان جنسی اش، نقاب از چهره اش افتاده و حالا دستپاچه می خواهد مجددا آن نقاب را به چهره بزند غافل از آن که در اثر این تلاش، آرایشی هم که سر و صورت اش را کرده در حال فرو ریختن است و او هر چه بیشتر دست و پا می زند بیشتر در باتلاقی که در آن افتاده فرو می رود.
اما مادر ستار نیز دریدگی آلت الله را بی پاسخ نگذاشت و جوابی داد که اگر من جای مطهری بودم، تا آخر عمر از سیاست کناره می گرفتم و کنج عزلت می گزیدم.
سخنان متین مادر ستار را در همین جا می شنوید.
امیدواریم مطهری هم این سخنان را بشنود و آویزه ی گوش کند که:
کسی که باد می کارد، عاقبت توفان درو می کند...
زمزمههایی از عقب افتادن انتخابات