آیا گاندوسازان سوت پایان بازی را میزنند؟
مسعود آذر - بیبیسی
ازعمر دولت حسن روحانی چیزی نمانده و اگر مهمترین دستاورد دولتش برجام باشد، یک پای این توافق لنگ میزند، لنگ پیوستن دوباره آمریکا یا به قول حسن روحانی "کدخدا" به توافق هستهای با قدرتهای جهان.
آیتالله خامنهای، رهبر ایران در کمتر از دو هفته از روی کار آمدن رئیس جمهور آمریکا و بالا گرفتن تب مذاکره و احیای برجام گفت اصرار و عجلهای برای بازگشت آمریکا به توافق هستهای نداریم و در پیام نوروزیاش گفت در توافق هستهای "عجله کردیم" اما با شرط و شروطی به دولت اجازه داده تا کار نیمه تمامش را اگر بتواند، به انجام برساند و آن چیزی نیست جز رفع تحریمها.
مذاکرات ایران با آمریکا به شکل غیرمستقیم در وین درجریان است. اما همزمان با انتشار خبرهایی از بازشدن گرههای اختلاف میان ایران و آمریکا و امیدهایی برای بازگشت آمریکا به برجام، دو هفته پیش انفجار بزرگی در نیروگاه هستهای نطنز رخ داد، اقدامی که گفته شد از سوی اسرائیل طراحی و انجام شد.
چند روز بعد تلویزیون حکومتی ایران نیز مستندی به نام "پایان بازی" از شبکه سوم پخش کرد تا تیم هستهای ایران را "فریب خورده"، "غیرقابل اعتماد" و "شکست خورده" نشان دهد و بگوید روند مذاکرات به دلخواه اندیشکدههای آمریکایی پیش میرود و آمریکا جهتدهنده اصلی مذاکرات در وین است.
در حالی که فشارهای مخالفان برجام در داخل و خارج از ایران رو به افزایش است، وزارت خارجه ایران از عملکرد رسانههای نزدیک به حکومت به خشم آمده و در اطلاعیهای اعلام کرده که بخشی از مذاکرات هستهای را که مهرمحرمانه ندارد، منتشر میکند تا پاسخی به اتهامها علیه تیم هستهای ایران بدهد و نشان دهد که ابتکار عمل دستگاه دیپلماسی ایران بوده که مذاکرات را پیش برده است.
گاهی گاندو و گاهی پایان بازی
کمتر از دوماه به انتخابات ریاست جمهوری ایران باقیمانده، موافقان و مخالفان مذاکرات هستهای صفآرایی جدیدی را برای انتخابات تدارک دیدهاند و دور جدید مذاکرات وین دستمایه مهمی برای بجث و جدلهای انتخاباتی خواهد بود.
مخالفان توافق هستهای که در بدنه حکومت و رسانهها به خصوص صدا و سیما، نفوذ دارند بسیار فعال عمل میکنند. پخش دوم سریال گاندو از شبکه سوم تلویزیون یکی از علنی ترین اقدامات این بخش از حاکمیت بود. این سریال در ایام نوروز سراسیمه و با عجله به پخش رسید تا به جای سریال طنز "بوتیمار"، یک سریال امنیتی و پلیسی با چاشنی " بی عرضهگی" و "پروژه نفوذ" در دستگاه دیپلماسی ایران پخش شود.
محمدجواد ظریف در واکنش به پخش این سریال در کلابهاوس آن را کاملا غیرواقعی و تحریف واقعیات خواند و گفت "گاندو از اول تا آخر دروغ بود" اما دستاندرکاران این سریال میگویند داستان کاملا واقعی و براساس اسناد ساخته شده است.
آنها گفتهاند که هیچ نهادی اطلاعات دقیقتری از اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ندارد. به نوعی یک ضلع تهیه و حامی پخش اینگونه سریالها به سپاه پاسداران برمیگردد که به نظر منافع خاصی از تهیه و تولید اینگونه آثار دنبال میکند.
دو سال پیش که سری نخست سریال گاندو از تلویزیون ایران پخش شد، محمدجواد ظریف به آیتالله خامنهای نامه نوشت و از پخش آن گلایه کرد اما اینبار در مقابل اتهامهای سریال به اعضای تیم هستهای که آنها را"ناتوان"، "بیعرضه" و "واداده" نشان میداد، به نظر از نوشتن نامه مجدد به رهبر ایران منصرف شد و اعلام کرد "برای رعایت مصالح، دم از پاسخ به نارواها فرو بستهام" و دست به دامن خدا شد و در اینستاگرام نوشت به " پیشگاه عدل خدا" شکایت میبرد.
حالا به نظر میرسد با پخش مستند "پایان بازی"، وزارتخارجه ایران نتوانسته به مشی خود ادامه دهد و روزه سکوتش را شکسته و این سریالها را "مستندنماهای سریالی" و "نمایش نخنمای رسانهای" خوانده و روایت این برنامهها را "درز" تحریف شده، غلط، توهین آمیز، مخرب و "بهتان" به اعضای تیمی هستهای ایران خوانده است و از اینکه اعضای تیم مذاکره کننده را همسنگ دولتمردان دوران قاجار قرار داده، انتقاد میکند.
آنچه در این سریالها به عنوان "پروژه نفوذ" که همواره مورد تاکید آیتالله خامنهای است، نمایش داده شده، حضور جاسوسان تا پشت دفتر مقامهای ارشد سیاست خارجی است. به نظر میرسد دستاندرکاران سیاست خارجی و شخص حسن روحانی که حامی تیم مذاکره کننده است، با توجه به فشار و اتهام سنگینی که با آن روبرو هستند، نمیتوانند منتظر قضاوت تاریخ و انتشار اسناد مذاکرات در سالهای بعد باشند و با توجه به اینکه تهیه کننده سریال گاندو اعلام کرده بعد از انتخابات بخش سوم آن را میسازد، این احتمال میرود که با پایان دولت دوازدهم آنها فرصت پاسخگویی به سوالات و حتی چنین اتهامهایی نداشته باشد.
منتقدان برجام میگویند مذاکرات وین برای تحت تاثیر قراردادن انتخابات ریاست جمهوری راه افتاده و دولت میخواهد با توافق با آمریکا، دست بالا را در انتخابات پیدا کند تا در نتیجه انتخابات تاثیرگذار باشد اما وزرات خارجه هرگونه ارتباط انتخابات ایران با مذاکرات اخیر را رد کرده و گفته ما نقش " جاده صاف کن" برای دولت بعدی را ایفا میکنیم و حسن روحانی نیز دو روز پیش، این گمانهزنیها را رد کرد و گفت: اجازه بدهید در ۱۰۰ روز پایانی دولت دوباره تحریم را بشکنیم.
رسانههای حکومتی؛ 'خیلی دور، خیلی نزدیک '
اطلاعیه وزارت خارجه ایران درباره عملکرد سازمانی که هوادارانش آن را "رسانه ملی" مینامند، نمونه بارزی از دوگانگی در دستگاه هیات حاکمه ایران است.
در حالی که انتظار میرود تلویزیون ایران چه در بخش برونمرزی و چه داخلی حامی تیم مذاکره کننده هستهای به عنوان نماینده حاکمیت باشد گزارشهایی منتشر میکند که به گفته وزارت خارجه با "بغض و کینه" و " رانت رسانه" همراه است و تیم مذاکرهکننده را به چشم خائن میبیند و نگاه تحقیرآمیز دارد و در مقابل، آمریکاییها را در "قامت موجوداتی قدر قدرت با قدرت خارق العاده، زیرک و زبردست به تصویر میکشد".
در این اطلاعیه آمده "هیهات از این همه بی تقوایی عزت سوز و در خوشبینانه ترین حالت، کم اطلاعی و سادهدلی بیش از حد این جریان که از پول بیت المال ارتزاق میکند و از رانتهای وسیع رسانهای برای انتشار دروغ های شاخدار خود در جهت رسیدن به گندم خیالی ری استفاده کرده، و از آبرو و عزت ملت بزرگ ایران خرج میکند".
با توجه به این که سازمان صدا و سیما زیر نظر مستقیم رهبر ایران اداره میشود یک دوگانگی در رفتار حاکمیت به چشم میخورد که از یک سو اجازه مذاکره داده میشود و از سوی دیگر رسانه زیر نظر رهبر، علیه نمایندگان جمهوری اسلامی فیلم و سریال و گزارش پخش میکند.
آیتالله خامنهای در کجا ایستاده؟
با اینکه دستگاه دیپلماسی ایران و رئیس جمهور هرگونه ارتباط مذاکرات به انتخابات خردادماه را رد میکنند اما خواه ناخواه یک پای مناظرههای انتخاباتی و سخنرانیها، مذاکرات هستهای و گفتوگو با آمریکا خواهد بود. وزارت خارجه در اطلاعیه خود، گمانه زنی برای برقراری یا عادی سازی روابط با آمریکا را رد کرده و این نشستها را" مدیریت تخاضم" خوانده و گفته بنا به توصیه ایتالله خامنهای عمل میکند.
محمد جواد ظریف چندماه پیش در پاسخ به سوال خبرنگاری که پرسید چقدر در تعیین سیاست خارجی به عنوان وزیر نقش دارد، گفت"صفر". آقای ظریف چنانکه بارها گفته صرفا یک کارگزار نظام است و اصول سیاست خارجی ایران در دست آیتالله خامنهای است و تمام تصمیمات با او هماهنگ میشود.
با وجود حضور پررنگ آیتالله خامنهای در جریان توافق هستهای، به نظر میرسد او تحت فشارافکار عمومی گاهی مجبور به عقب نشینی میشود یا تن به انجام مذاکرات با غربیها میدهد اما براساس سخنرانیها و تاکیدهایش، اعتقادی به مذاکره ندارد و علاقمند است مسئولان ایرانی بیشتر نگاه به درون و متکی به منابع و امکانات داخلی باشند و از اینکه بخشی از جریان حاکمیت "آتش به اختیار" عمل کند و منویات او را با قول خودش "با بصیرت" به طور مستقیم یا غیر مستقیم پیش ببرد، رضایت دارد چرا که اگر با نامه محمدجواد ظریف درباره سریال گاندو، همراه و همدل بود و صدا و سیما را مواخذه میکرد، بخش دوم این سریال ساخته نمیشد یا همزمان در شب مذاکرات وین مستند "پایان بازی" پخش نمیشد.
در این میان یک احتمال دیگر هم هست: اینکه قدرتی فراتر از نهاد رهبری وجود دارد که میتواند در جهتدهی آن موثر باشد و اتاق فکری باشد که جهتگیری و نقشهراه تصمیمهای مهم کشوری را ترسیم میکند و متناسب با نگاه آیتالله خامنهای به مسایل داخلی و خارجی او را تغذیه اطلاعاتی کند، و همین گروههای در سایه هستند که در بزنگاهها تصمیم میگیرند یا روی تصمیمها تاثیر میگذارند.
مهدی کروبی دچار حادثه شد