از زندانیان سیاسی و اعدامها چه خبر؟
ایندیپندنت فارسی - هادی خرسندی
خبر به سبک در و همسایه
بیبیسی - حسین کروبی به بیبیسی فارسی گفت طی شش هفت ماه اخیر، این دومین بار است که پدرش با آسیبدیدگی در ستون فقرات مواجه میشود.
حسین کروبی گفت: «شب گذشته آقای کروبی دچار افت فشار شده و در نتیجه زمین میخورند که پس از آن بلافاصله مادرشان به بالای سر آقای کروبی میرود.»
حیف که آغاز خبر به این مهمی را طوری نوشتهاند که بخصوص برای ترجمه به زبانهای دیگر مشکلزاست. البته «بلافاصله» را که آوردهاند مشخص میکند که «مادرشان» همچین گاماس گاماس و با تأنی «به بالای سر آقای کروبی» (که لابد همچنان پخش زمین بوده) نرفته است. (در و همسایه، معمولاً میگویند «سراسیمه»).
بعد هم اگر در خبر، ضمیر نسبتهای خانوادگی را موازی و درست رعایت میکردند باید مینوشتند «مادرشان» (حالا بلافاصله یا سر فرصت) به بالای سر «پدرشان» میرود. با این «دَبل استاندارد»، این شبهه برای معدودی افراد (و مترجمین) پیش میآید که: آنکه «بلافاصله به بالای سر آقای کروبی» رفته، مادرش بوده، همسرش نبوده!
(مترجمین گرامی بیبیسی! لطفاً «به بالای سر آقای کروبی میرود» را طوری ترجمه کنند که بهتر از فارسی آن، معنی بدهد!)
از این طرز خبرنویسی شتابزده و هول هولکی که بگذریم، به نیروهای امنیتی همیشه هشیار حکومت میرسیم:
نیروهای امنیتی وارد میشوند
به گفته فرزند آقای کروبی «پس از حادثه، نیروهای امنیتی وارد میشوند و به اورژانس اطلاع داده میشود و سپس ایشان به بیمارستان منتقل میشود.»
امنیتی ۱ - پیرمرد تو چرا زرپ و زرپ میفتی؟
کروبی (ناله) - یا امام زینالعابدین بیمار...
امنیتی ۲ - حاج خانوم چی شده؟
بیت کروبی - اول فشار خونش افتاد، بعد خودش افتاد.
امنیتی ۳ - نفرین رهبریه.
بیت کروبی - ...... (سانسور)
امنیتی ۴ - حاج خانوم بازداشت میشیها.
امنیتی ۵ - یکجوری میگیریمت که بیبیسی هم نفهمه.
امنیتی ۶ - نه بابا، بیبیسی خبرهای مهم رو سرضرب گیر میاره.
امنیتی ۱ - الو، اورژانس... امنیتی صحبت میکنه... از ناجا هستم... کمیته نقاحک.... بله؟... نیروهای قوی امنیتی حصر کروبی ... الو... نه نترس عمو با خودت کاری نداریم. ... الو... الو... چرا قطع کردی؟
امنیتی ۲ - چی شد؟... ترسید؟
امنیتی ۱ - نمیدونم. گمونم تلفنچیشون استعفاشو داد، رفت. در رفت بچه.
امنیتی ۷ - یک اورژانس دیگه رو من گرفتم. دکترش آشناست. سر یک ماجرایی خودم شکنجهاش کردم... با باجناغش اختلاف مالی داشت.
امنیتی ۱ - اختلاف مالی که شکنجه نداره.
امنیتی ۷ - یواشیواش سیاسیش کردم که مجوز داشته باشم. آخه باجناغش خیلی حال میداد... داره بوق میزنه... الو دکتر. ... منم... بازجو مهربونه!... از کاگابا... کمیته اعتراف گیری از باجناغها.... یک آمبولانس میخواستیم.
امنیتی ۱ - بگو دورش میله داشته باشه.
امنیتی ۷ - ببین دکتر... آمبولانس میلهدار میخوایم ... واسه اینکه متهم در نره.
کروبی - من متهم نیستم، محصورم. یا زینالعابدین...
امنیتی ۷ - ندارن، آمبولانس حفاظتی ندارن.
امنیتی ۱ - قصابخونه رو بیگیر ماشین گوشت بفرستند.
کروبی ـ آخه مگه من گوسفندم؟
امنیتی ۹ - لایحهاش زمون خودت تصویب شده.
کروبی - کجا میتونم در برم؟
امنیتی ۱۰ - دربری، بری قزوین خونه امامجمعه. یادت نیست؟ ما همه مون یادمونه.
امنیتی ۷ -كروبی كروبی حيا كن، شهر ما را رها كن.
امنیتی ۲- دشمن دين و ملت اعدام بايد گردد.
امنیتی ۳ - كروبی کروبی میکشیمت به خوبی.
امنیتی ۴ - قوامي بيغيرت خجالت خجالت.
امنیتی ۵ - عزا،عزاست امروز، روز عزاست امروز، كروبي بيغيرت تو شهرماست امروز.
امنیتی ۱ - بچهها کوتاه بیاین، پیرمرد داره میمیره.
کروبی - یا شش تن آل عبا، یا پونزده معصوم!
امنیتی ۸ - اهه! یکی اضافه شدند؟
کروبی - اینارو خودمون درست کردیم، لازم باشه کم و زیاد میکنیم. آخه خیلی درد دارم!
امنیتی ۷ - ماشین گوشت داره میاد.
امنیتی ۳ - این بابا توی ماشین گوشت حالش بد نشه؟ اوندفعه نویسندههارو میبردیم همهشون بالا آوردند.
امنیتی ۱ - نه داداش، این بابا جون بالا آوردن نداره. فقط ممکنه جونش بالا بیاد!
امنیتیها (باهم) - خنده.
امنیتی ۳ - داداش، ماشین گوشت که آژیر نداره، ترافیک هم هست.
امنیتی ۱ - خب بگو آمبولانس بیاد آژیرکش جلو بیفته، ماشین گوشت پشت سرش.
امنیتی ۳ - سر راه میرحسینم برداریم؟
امنیتی ۱ - اونو واسه چی؟
امنیتی ۳ - دو سه تا عکس هم از کمر ممرش بگیرن، دو روز دیگه دوباره علاف اون نشیم.
امنیتی ۱ - نه نمیخواد. دستبند پابند اضافه نیاوردم.
بیت کروبی - مگه میخواین بهش دست بند پابند بزنین؟
امنیتی ۱ - بله حاجخانوم. برای امنیت خودش!
در اورژانس
دکتر - لطفا دستبند و پابند را باز کنید ازش ایکس-ری بگیریم.
امنیتی ۱ - همینجوری بیگیر دیگه.
دکتر - نمیشه، بدن باید آزاد باشه.
امنیتی ۱ - یک کاریش بکن حالا.
دکتر - عملی نیست. حالا دستبند و پابند برای چی؟
امنیتی ۱ - لازمه!
کروبی - حکم حکومتی! (لحنش هزار معنی دارد.)
امنیتی ۲ - بدجوری شد.
کروبی - عجالتاً باز کنید، قول میدم فرار نکنم.
امنیتی ۱ - بچهها من کلیدای دست بند و پابندو توی حصر جا گذاشتم. یکی بره بیاره.
کروبی - من دارم میمیرم. قوم الظالمین...
امنیتی ۱- پیرمرد نمیر.
امنیتی ۷ - نمیر کارت داریم.
کروبی - قرصامم نذاشتین بخورم.
امنیتی ۱ - بیا برادر میثم بندازش توی ماشین گوشت ببرش خونه قرصاشو بخوره. همونجا با کلید دست و پاشو باز کن، برش گردون.
دکتر - پس من منتظر میمونم.
امنیتی ۵ - دکتر جون قربون دستت. تا برمیگردن شما یک رادیاتور از کتف من بیگیر.
دکتر - رادیاتور؟! چی شده؟
امنیتی ۵ - هیچچی، دیروز داشتم از یکی اعتراف میگرفتم، انگار مو برداشته.
دوباره در اورژانس
امنیتی ۱ - پیرمرد کیف میکنی دست و پات زنجیر نیست، ها!
کروبی - لعنت الله...
دکتر - آقایان امنیتیها تشریف ببرین بیرون میخوایم ایکس-ری بگیریم.
امنیتی ۱ و ۲ و ۳ و ۴ و ۵ و ۶ و ۷ و ۸ و ۹ و ۱۰- ما نمیریم! ولش نمیکنیم! شما میخواین درش بدین.
دکتر - نه به امام زمون. اشعه ایکس خطرناکه. کسی نباید در اطراف باشه. مقرراته.
امنیتی ۱ - باشه میریم بیرون ولی اینم میبریم!
دکتر - پس من چه جوری عکس بگیرم.
امنیتی ۱ - بیا بیرون عکس بگیر!
دکتر - عملی نیست...
دوباره در خانه
بیت کروبی - جواب عکس چی بود؟
امنیتیها (با هم) - نشد عکس بگیرند حاج خانوم. شلوغ بود!
امنیتی ۱ - بچهها بریم زندانیهای سیاسی منتظرند.
(امنیتیها میروند. بیت کروبی با مهربانی چای جلوی آقای کروبی میگذارد.)
کروبی - آخ... وای... یا امام زینالعابدین... یا امامزاده سید سبزعلی (امامزادهای در حومه الیگودرز)... چه خبر حاج خانوم؟
بیت کروبی - سلامتی! از بیبیسی زنگ زدند نتیجه رادیولوژی را میپرسیدند. گفتم انگار لگن خاصرهاش مو برداشته.
***
www.tafrihbook.com