ایران وایر - امروز سالمرگ «سیامک پورزند»، روزنامهنگار و فعال فرهنگی ایرانی است که در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ به زندگی خود خاتمه داد.
۱۰ سال پیش، پورزند پس از چندین سال فشار، بازداشت و حصر خانگی، صبح ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ خود را از پنجره طبقه ششم خانهاش به بیرون پرتاب کرد.
«مهرانگیز کار»، حقوقدان، فعال حقوق بشر در صفحه اینستاگرامش به یاد همسرش نوشته است: «به یاد آن صبح سیاه ۲۹ اپریل ۲۰۱۱، ۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ که سیامک پورزند پس از بیش از ۹ سال رنج و شکنجهی روحی و جسمی و تحمل انواع توهینها به کرامت انسانیاش، رفت و امیدهای ما را برای بازیافت حضور گرم و مهربانش با خود برد.»
«لیلی پورزند»، دختر او به یاد سالروز فوت پدرش در صفحه فیسبوک خود نوشت: «۱۰ سال پیش ساعت دوازده و نیم شب، آخرین بار صدای نازنینت را شنیدم. گفتی بابا جان برو بخواب. گفتم دو ساعت دیگه دوباره زنگ میزنم. گفتی بابا جان راحت بخواب. راحت نخوابیدم ولی وقتی دوباره زنگ زدم، دیگر نبودی!»
سیامک پورزند، پسر خاله «احمد شاملو»، شاعر سرشناس ایرانی و همسر «مهرانگیز کار»، حقوقدان و فعال حقوق بشر بود.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
پورزند روزنامهنگاری را با «روزنامه باختر» در سال ۱۳۳۱آغاز کرد. پورزند به گفته بسیاری از نزدیکانش، خوشتیپ و خوشصحبت و خبرنگار شناخته شده حوزه فرهنگی بود که به جشنوارههای مختلف هنری در کشورهای دیگر دعوت میشده است.
پس از انقلاب، مانند بسیاری دیگر کارش را در مطبوعات از دست داد. اما دوباره در سالهای دهه ۷۰ توانست به فعالیتهای مطبوعاتی بازگردد. او با مجلاتی نظیر «گزارش سینما» همکاری داشت.
اما زندگی پورزند با ماجرای «کنفرانس برلین» در سال ۱۳۷۹ به هم ریخت و تراژدی از همانجا شروع شد. در این کنفرانس، مهرانگیز کار یکی از شرکتکنندگان بود. پورزند در نهایت پس از بازجوییهای فراوان، در پاییز ۱۳۸۰ توسط نیروهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بازداشت و نزدیک به یک سال در سلول انفرادی بدون حق داشتن وکیل و ملاقات با خانوادهاش نگهداری شد.
او را سرانجام در دادگاهی غیرعلنی محاکمه و به ۱۱ سال زندان محکوم کردند. اما مدتی بعد به دلیل کهولت سن و وضعیت جسمی وخیم از زندان آزاد شد اگرچه تحت نظر ماموران امنیتی بود.
سیامک پورزند دوباره اسفند سال ۱۳۸۲ همراه با شماری از نویسندگان و منتقدان سینمایی بازداشت و روانه زندان شد. او چندین ماه بعد به دلیل وضعیت جسمی خود از زندان آزاد اما به حبس خانگی محکوم شد.
پورزند در خانهاش زیر نظر ماموران امنیتی نگهداری میشد و ممنوع الخروج نیز شده بود. به همین دلیل قادر به دیدن فرزندانش که سالها پیشتر مهاجرت کرده بودند، نبود.
مهرانگیز کار پس از مرگ همسرش گفت: «صبح روز ۹ اردیبهشت، مردی در آستانه ۸۰ سالگی خود را از ششمین طبقه ساختمانی که همه میپنداشتند خانهاش است اما زندانش بود، به سقف خیابان سپرد. به جان آمده بود از ستم ستمگران و نمیتوانست مختصر راه باقی مانده تا مرگ طبیعی را در آن زندان انتظار بکشد. نامش سیامک پورزند بود و زندگی پر نشیب و فرازی را پشت سر داشت. جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد. بلند بلند فکر میکرد و بسیار کسان، حق او میدانستند که در چنگال مجانین تازه به دوران رسیده مچاله بشود.»
لیلی پورزند نیز دو روز پس از مرگ پدرش در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ به «رادیو فردا» گفته بود: «این مرگ، مرگی بود اعتراضی و در کمال قدرت و اراده. ایشان تصمیم گرفت به این زندگی پایان بدهد و از طبقه ششم بالکن منزل کوچک مسکونی خودش دیروز ساعت دو بعدازظهر نهم اردیبهشت، خودش را به پایین پرت کرد.»
برای دیدن اخبار و گزارشهای بیشتر درباره رسانه و خبرنگاری به سایت خبرنگاری جرم نیست مراجعه کنید.