چندی پیش در انتخابات ۲۳ مارس ۲۰۲۱، دو زن ایرانیتبار با کسب ۶۷ درصد از آرای حدود ۶.۵ میلیون نفر واجد شرایط رای دادن ۱۸ سال به بالا، به «کنست» یا پارلمان اسرائیل راه یافتند. یکی از این دو نفر، گالیت دیستل اعتباریان، ستوننویس مطبوعات و مجری چند برنامه رادیویی است. نتانیاهو شخصا او را به دلیل دیدگاههای صریحش در حمایت از حزب لیکود، بهعنوان نفر دهم در فهرست نمایندگان پیشنهادی برای دوره جدید کنست در نظر گرفته بود. با ورود این دو نماینده، شمار اعضای ایرانیتبار کنست به چهار نفر رسید. اما مجلس اسرائیل در سالهای اخیر یک نماینده دیگر نیز با تبار ایرانی داشته است، میخائل مالکیالی از نمایندگان حزب «شاس». او که از پدر و مادری یزدی و در اورشلیم به دنیا آمده است، با وفاداری به حزب مذهبی شرقیتباران، از سوی شورای این حزب در چند دوره اخیر نماینده کنست شد و یکی از بیحاشیهترین اما پرتلاشترین نمایندگان بوده است. او در هر فرصتی، ایرانیالاصل بودن والدینش را یادآوری میکند.
نام ایران و ایرانیتباران در هرم قدرت سیاسی اسرائیل پیشینهای دورودراز دارد. قدیمیترین نماینده ایرانیزاده مجلس اسرائیل، موشه کاتساو (ماشاءالله قصاب) است. او زاده یزد است و بعدها، وزیر شد و به مقام ریاست جمهوری نیز رسید، اما با اتهام آزار جنسی، پنج سال هم پشت میلههای زندان برده شد.
شائول موفاز (شهریار مفززکار) یکی دیگر از نمایندگان ایرانیزاده کنست بود، که در تهران از والدینی اصفهانی زاده شد، به ریاست ستاد ارتش و وزارت دفاع اسرائیل هم رسید، اما حضورش در مجلس اسرائیل، به عنوان نماینده حزب لیکود و سپس رهبر حزب کادیما، کوتاه بود و سرانجام از سیاست فاصله گرفت.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
کمتر دانشگاه یا مرکز علمی تحقیقاتی در اسرائیل وجود دارد که ایرانیانی در آن به موفقیت نرسیده باشند. ساختار جمهوری اسلامی ایران به گونهای است که یهودیان آن هیچ راهی برای ترقی ندارند، اما اسرائیل با حمایت از ایرانیان و ایرانیتباران، راه شکوفایی استعدادهای آنان را هموارتر کرده است. نمونهوار، پروفسور امنون نِصِر یکی از همین ایرانیان بود. او که در رشت به دنیا آمده بود، استاد ارشد دانشگاه اورشلیم بود و در اسرائیل، یکی از شاخصترین پژوهشگران تاریخ است. او البته تنها ایرانی موفق در اسرائیل به شمار نمیرود. اگر به نام شخصیتهای تراز اول علمی، اقتصادی، و سیاسی اسرائیل نظری بیندازیم، درمییابیم که بسیاری از این چهرهها یا در ایران متولد شدهاند یا از نسل دوم ایرانیان مهاجر به اسرائیلاند. بنا بر آمار غیررسمی، هماکنون شمار ایرانیتبارهای اسرائیل با احتساب فرزندان و نوادگان آنها به ۲۵۰ هزار نفر میرسد؛ این در حالی است بر اساس آمار رسمی اسرائیل، شمار کل یهودیانی که در ۵۰ سال نخست استقلال اسرائیل، به آن کشور آمده بودند فقط ۸۰ هزار نفر بوده است.
نباید فراموش کرد که این ایرانیان لزوما یهودی نبودهاند. بسیاری از بهائیانی که سالها پیش به سرزمین اسرائیل مهاجرت کردهاند نیز در زمره ایرانیان موفق در آن کشورند. سُلی شاهور، استاد مطالعات خاورمیانه در دانشگاه حیفا، نمونه بارزی از این مدعاست.
با جستوجو میتوان نام هزاران ایرانی و ایرانیتبار را در اسرائیل یافت که موفقیتهای آنها موجب شکوفایی خودشان و جامعه اسرائیل شده است. با این حال، در کوران نامهای پرشمار فارسی نباید از مسئلهای بنیادی و مهم چشم پوشید، نوع نگاه ملت یهود به ایرانیان موفق در اسرائیل.
چنان که گفته شد، فراوانی چنین اشخاصی در اسرائیل سیاههای بلندبالا از اسامی و درجات عالی را شامل میشود که نشاندهنده ظرفیتهای فراوان اسرائیل برای ترقی ایرانیان بوده است. در این گزارش بر آن هستیم تا ابعاد گوناگون این موضوع را بررسی کنیم.
دعوای اشکنازی- سفارادی
بسیاری از یهودیانی که چند دهه پیش از کشورهای خاورمیانه به اسرائیل مهاجرت کرده بودند، بر این باور بودند که دولت اسرائیل میان اشکنازیها (یهودیان اروپاییتبار) و سفارادیها (یهودیان آسیا و شمال آفریقا) تبعیض قائل میشود. آنچه تبعیض نامیده میشد گریبان ایرانیان را هم گرفت.
منوچهر کُهن، ایرانی یهودی که در آمریکا ساکن است، در گفتوگویی ویدیویی گفته بود که یکی از دلایل مهاجرت ایرانیان یهودی به آمریکا، همین تبعیض بوده است. او یکی از خاطراتش در اسرائیل را این گونه شرح داد:
«در سالهای پیش از انقلاب، من به عنوان سرپرست یک تیم ۴۰ نفره از مهندسان و پزشکان توسط مئیر عزری (سفیر وقت اسرائیل در ایران) به اسرائیل دعوت شدم. در آنجا ما متوجه شدیم که یکی از ایرانیانی را که عاشق اسرائیل بود گذاشته بودند لب مرز، آن هم بیش از سه سال. در حالی که او، که دکتر «رحمیم» نام داشت، پزشک بود و بیش از سه سال در کناره مرز بود. در همان حال، یک آرایشگر را که تحصیلات چندانی هم نداشت، در قلب تلآویو سکونت داده بودند. دکتر رحمیم از چنان شرایط دشواری که طی آن سه سال بر او گذشته بود، شاکی بود.»
برای فهم بهتر این موضوع، باید چند واقعیت را در نظر گرفت. نخست این که چنین شرایطی در سالهای پیش از انقلاب ۵۷ ایران روی داده است. در آن سالها، نه تنها یهودیان ایران بلکه مهاجرانی که از کشورهای عربی میآمدند نیز با چنان شرایطی مواجه بودند.
شرایط سیاسی اسرائیل نیز بسیار اهمیت دارد. با موفقیت حزب راستگرای «لیکود» در انتخابات سال ۲۰۱۵، شرایط اسرائیل به گونهای رقم خورد که ایرانیان نه تنها دیگر با تبعیض مواجه نمیشدند، بلکه به مشارکت در امور کشورداری تشویق شدند. این واقعیت را نیز باید یادآوری کرد که در طول تاریخ اسرائیل از سال ۱۹۴۸ به این سو، برای ایرانیان هم فرصت موفقیت و هم برخی محدودیتها وجود داشته است، اما موجب و ریشه اصلی محدودیتها در سویهگیریهای شخصی برخی افراد بوده است، نه ساختار سیاسی و دولتی.
این روزها اگر به دانشگاههای اسرائیل سری بزنید، به شرکتهای بزرگ این کشور وارد شوید یا بخواهید با رجال سیاسی اسرائیلی گفتوگویی داشته باشید، ایرانیانی را میان آنها پیدا میکنید که با زبان فارسی سلیس و روان به شما «خوشآمدید» میگویند!
تاریخ ایراندوستی در اسرائیل، عاملی انگیزهبخش
جایگاه ایران و ایرانیان در مناسبات اجتماعی و فرهنگی اسرائیل بسیار مهم است. یهودیان که تاریخ ایران باستان در دوره هخامنشی را دورهای رهاییبخش برای پیروان این دین میدانند، پذیرای ایرانیان حتی پیش از تشکیل دولت اسرائیل بودهاند.
با مرور تاریخ اسرائیل میتوان بهروشنی دریافت که بسیاری از یهودیان شیراز و یزد و اصفهان، پس از آن که به این سرزمین آمدهاند، زیست جمعی و دینی آسودهای را برای خود رقم زدهاند. موفقیتهای آنان چنان درخشان بوده است که بر سرنوشت کشور اسرائیل نیز تاثیرگذاشته است. بهعنوان مثال، موشه کاصاو، هشتمین رئیسجمهوری اسرائیل، در کودکی یزد را ترک کرده بود و همراه خانوادهاش به اسرائیل آمده بودند. دوره ریاست جمهوری او که یکی از جنجالیترین دورههای سیاسی اسرائیل بود، نقش مهمی در روند پیشرفت این کشور داشت.
همراه و همزمان با فرصتهای گوناگون و روزافزون شغلی، فرهنگی، و علمی که برای ایرانیان در کشور اسرائیل فراهم آمده است، رویکردهای سیاسی اسرائیل نیز نسبت به ایرانیان دستخوش تغییر شده است؛ به این صورت که اسرائیلستیزی برآمده از شرایط پس از انقلاب ۵۷ ایران، دولت اسرائیل را بر آن داشت تا برای دفاع از خود، از ایرانیان در موقعیتهای مختلف نظامی و سیاسی بهره بجوید. یکی از برجستهترین چهرههای نظامی اسرائیل، ژنرال شائول موفاز است. این نظامی ارشد نامآشنا برای مردم اسرائیل، در اصفهان به دنیا آمده است. از ژنرال موفاز، که زمانی وزیر دفاع اسرائیل بود، تا دیگر چهرههای اسرائیلی میتوان افراد فراوانی را یافت که نامشان با یکی از شهرهای ایران گره خورده است.
تاختن در پهنه سیاست تنها عرصهای نیست که ایرانیان ساکن اسرائیل در آن به موفقیت رسیدهاند. با این حال، همین عرصه توانست زمینه موفقیت آنها را بیش از پیش فراهم کند تا «آنچه خود دارند، ز بیگانه تمنا نکنند».
پدیدهای به نام جمهوری اسلامی ایران؛ تفرقهسازی در درون و وحدتبخشی در بیرون
«انقلاب ۵۷ ایران، یهودیان بسیاری را به ارض (سرزمین موعود در باورهای دینی یهودی) روانه کرد. نتیجه این شد که آن دسته از شهروندان اسرائیل که تا پیش از این نگاهی دیگر به ایرانیها داشتند، این بار همدلانهتر آنها را بپذیرند و به آنان کمک کنند تا در هر کسبوکاری که هستند، موفق شوند. این امر نشان از آن دارد که مفهوم ملت یهود در نزد اسرائیلیها پررنگتر از پیش میشود.»
به این ترتیب، پدید آمدن جمهوری اسلامی در ایران از یک سو، و روی کار آمدن نتانیاهو در اسرائیل از سوی دیگر، باعث شد که بسیاری از ایرانیان نه آمریکا بلکه اسرائیل را سرزمین فرصتهای طلایی بدانند. روی کار آمدن برخی چهرههای سیاسی ایرانیتبار حزب لیکود نیز مصداق بارزی از این مدعاست که راه پیشرفت ایرانیان و اسرائیل حمایت متقابل از یکدیگر است. البته حمایت تام و تمام ایرانیان ساکن اسرائیل از حزب لیکود در انتخابات نیز وجه دیگری از این موضوع است.
این روزها در تلآویو، حیفا و دیگر نقاط اسرائیل، ایرانیان و ایرانیتباران نه بازیگرند و نه مجری صحنه، آنان با گام نهادن به عرصه مدیریت کلان این کشور، آینده اسرائیل را کارگردانی میکنند، و کار و فعالیتشان از مبانی جدی پیشرفت برای خود آنان و جامعه روبهرشد اسرائیل تلقی میشود.
حمله تند محمدجواد لاریجانی به ظریف؛ چرا؟
این یک انتخابات نیست