• حزب دمکراتیک مردم ایران، به نوبه خود، آمادگیاش را برای مشارکت در یک گفتگوی ملی با سایر نیروهای آزادیخواه و خشونت پرهیز برای برون رفت از بحران سیاسی کنونی و شکل دهی به یک افق سیاسی نوین برای ایران اعلام میدارد.
آقای تاج زاده!
شما برای ورود به عرصه رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بیانیهی متفاوت و درخور درنگی منتشر کردهاید. این بیانیه به بحثهای سنجشگرانه فراوانی دامن زده است. به ویژه نیروها و شخصیتهای خواهان تحولات دمکراتیک جامعه ایران برای برون رفت از بن بست سیاسی چند دهه اخیر، نمیتوانند از کنار آن بی تفاوت بگذرند. نکاتی که شما در رابطه با رعایت قانون و تلاش برای اصلاح قانون اساسی، بهسازی ساختار سیاسی فرمانروا ـ بویژه آنچه مربوط به قدرت ولیِ فقیه میشود ـ، بازگرداندن نظامیان به پادگانها، تنش زدایی و بهبود روابط ایران با همه کشورهای دنیا، "اولویتدادن به دانش و توانایی، بهجای سرسپردگی، گفتوگوی آزاد و آشتی با خود و با جهان" و یا "بهبود معیشت مردم و حقوق و کرامت همه ایرانیان با هر گرایشی و از هر قشر و دین و مذهبی" مربوط میشوند، در شرایط امروزی ایران از اهمیت شایانی برخوردارند. شما که خود را از "تبار مشروطهخواهان و اصلاحگران" دانستهاید، به روشنی اعلام داشتهاید که میخواهید "صدای سرکوبشدگان در ۹۶ و آبان ۹۸، قربانیان فاجعهی سقوط هواپیما، حاشیهنشینان و نادیدهگرفتهشدگان" و مدافع حقوق "محرومان، بهویژه کارگران و معلمان" و همه کسانی باشید که زیر بار "فشار تحریم و خود تحریمی و بیکفایتی" قامتشان خم شده است.
روشن است که حزب دمکراتیک مردم ایران، از همۀ این خواستها وموضع گیریها، که در راستای تامین آزادی، دموکراسی وعدالت اجتماعیاند، پشتیبانی میکند.
از نظر ما، رویکرد شما در بیانیه اول و یا در موضع گیریهای بعدی درباره اصلی ترین گرههای ساختاری و سیاسی دهههای گذشته، در مقایسه با سیاست هایی که نیرویهای اصلاح طلب درون و نزدیک به حاکمیت تا کنون در عرصه عمومی مطرح کردهاند، آشکارا چرخش مثبتی را به نمایش میگذارد. واقعیت این است که در سالهای پس از ۱۳۸۸ و شکست جنبش سبز، نیروهای اصلاح طلبی که پای در قدرت داشتند، با آگاهی از موانع ساختاری موجود در راه رسیدن به جامعهی باز، دمکراسی، توسعه پایدار و عدالت اجتماعی، از بازگو کردن واقعیتها و بن بستهای حکومت ولایت فقیه تن زدند و در برابر قانون شکنیها، زورگوییها و سرکوب مردم کوتاه آمدند یا مهر سکوت بر لب زدند و گاه بدون برآورد واقع بینانه از نیروی خود، وعده هایی تو خالی و غیرعملی به مردم دادند. آنها در پهنهی "چانه زدن با حکومت" موفق نشدند چندان کاری از پیش ببرند و همچنین نتوانستند نیروی اجتماعی اصلاحات در سطح جامعه را بسیج کنند و برای پیشبرد اهداف سیاسی و شکستن بن بستهای کنونی به میدان بیاورند. نقش مردم برای آنها چیزی فراتر از رای دادن و داغ کردن تنور انتخابات نبوده است.
پی آمد ناگزیر این رهیافت، عقب نشینی دایمی نیروهای هوادار اصلاحات حکومتی و پیشروی اقتدار گرایان بوده است. جز آن، زمینه ساز دلسردی و رویگردانی بخش بسیار چشمگیری از هواخواهان و امید بستگان به اصلاحات و تغییرات تدریجی و بری از خشونت گردید.
آقای تاجزاده،
شما بهتر از هر کس از سرخوردگی و خشم جامعه و افکار عمومی از حکمرانی بد، استبداد دینی، زورگوییهای نیروهای امنیتی، خودسریها و قانون شکنیهای مستمر قوه قضائیه، ناکارایی سیاستهای اقتصادی، فساد و بی کفایتی دست اندرکاران خبر دارید و نیک میدانید که بی اعتمادی گسترده کنونی به جناحهای درون حاکمیت، از جمله به نتایج فاجعه بار سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و سرکوب منظم جامعه مدنی و محدود کردن آزادیهای فردی و جمعی مربوط میشود. مردم از سال ۱۳۷۶ بارها به امید تغییرات مثبت و بهبود شرایط کشور، به پای صندوقهای رای رفتند. اما این مشارکت بخاطر ساختار نابسامان حاکم و عدم تکیه اصلاح طلبان به جنبش مردمی، چه چیزی جز درماندگی، فقر و فشارهای اجتماعی و تحقیر بیشتر برای مردم ببار آورد؟ حرکتهای اعتراضی و مطالباتی سالهای گذشته، که بگونهای بیرحمانه و غیر انسانی سرکوب شدند، نشانههای این نارضایتی گستردهاند. حکومت بجای شنیدن فریاد اعتراض مردم و توجه به خواستهای مشروع آنها، بی پروا به سرکوب و برخورد خشونت آمیز روی آورد، بدون آنکه مسببین این جنایتها هیچگاه مورد بازخواست قرار گیرند، یا حتا معلوم شود چند نفر کشته و زخمی شدهاند.
ما ضمن استقبال از نکات جدید و مثبت در بیانیه و مواضع شما، لازم میدانیم به چند نکته اساسی در راستای هماندیشی با شما و دیگر نیروهای جدی اصلاح طلب در راه بهسازی جامعه مطرح سازیم:
ـ بیانیه شما جز به یک اشارهی کلی به نابرابریهای عظیم اجتماعی و فقر فراگیر، سیاستهای اقتصادی و اجتماعی ویرانگر و بیگانه با عدالت اجتماعی نمیپردازد.
هر پروژهی سیاسی، در شرایط امروز ایران، اگر بخواهد با خوشآمد تودههای گسترده روبرو گردد، باید به شرایط زندگی و کار تهیدستان و مزدبگیران جامعه توجه کند و راه حلهای عملی برای تامین خدمات عمومی در حوزهی بهداشت، آموزش و حمایت از گروههای آسیب پذیر ارائه دهد. حرف و شعار کلی در زمینه عدالت اجتماعی، بهبود وضعیت اقتصادی و یا مبارزه با فساد فراگیر کافی نیست، افکار عمومی خواهان برنامه مشخص و بویژه نگاه انتقادی شما به برنامهها و سیاستهای تعدیل ساختاری اقتصاد در چهار دهه گذشته، از جمله در حوزه رانت خواری و فسادهای گسترده اقتصادی و خصوصی سازیهای غیر شفاف و غارتگرانه است.
ـ نکته بعدی به دیدگاه شما پیرامون آزادیهای سیاسی و مدنی و سندیکایی مربوط میشود. گاه از سخنان شد این گونه برداشت میشود که گویا مشکل اساسی فضای سیاسی امروز ایران نبودن آزادی برای نیروهای اصلاح طلب درون حاکمیت و انحصارطلبی نیروهای اصول گرا درانتخابات است. اما یادآوری این موضوع کلیدی شاید ضرورت داشته باشد که حدود ۴۰ سال است که نیروهای سیاسی غیر اسلام گرا و مخالف، از بخش بزرگی از حقوق اساسی خود محرومند و نمیتوانند در رقابتهای سیاسی به طور فردی یا جمعی، پراکنده یا سازمانیافته حضور یابند و یا آزادانه در نهادهای مستقل مدنی مشارکت ورزند. همین محدودیتها شامل دیگر نیروهای مدنی، تشکلهای سندیکایی و صنفی، و سازمانهای غیر دولتی نیز میشود. به باور ما، بازشدن واقعی فضای سیاسی برای همگان و بویژه دگراندیشان و اقلیتها، احترام به گردش آزاد اطلاعات، آزادیهای فردی و جمعی، به رسمیت شناختن فعالیت آزاد احزاب سیاسی مستقل، سازمانهای مدنی و صنفی و پایان بخشیدن به سرکوب سامانمندِ کنشگران مدنی، سندیکایی و سیاسی، ناراضیان، فعالان محیط زیست، اقلیتها و زنان، ضرورت دارد و تنها از این راه میتوان راه را برای چیرگی بر چالشهای موجود در وضعیت بحرانی جامعه ایران، هموار کرد.
ـ نکته سوم اصلاح قوه قضائیه است. شما بخوبی از شیوهی ادارهی دادگاهها و زیر پا گذاشتن دایمی حقوق متهمان، بویژه کنشگران مدنی و سندیکایی و یا فعالان سیاسی و اقلیتهای دینی و وکلای آنها با خبر هستید. وظیفۀ سنگین شما در مقام رئیس جمهور، از یکسو رودرروئی با دستگاه خودسر و فاسد قضایی و از سوی دیگر با اطلاعات سپاه است. بر هیچ کس پوشیده نیست که اطلاعات سپاه، در پیوند با قوهی قضاییه، نقش اصلی را در سرکوب کنشگران مدنی و سیاسی و دگر اندیشان ایفا میکند. اطلاعات سپاه دستگیرشدگان را ماهها بدون تفهیم اتهام، بدون وکیل و محاکمه در سلولهای انفرادی نگه میدارند و تحت وحشیانه ترین شکنجههای جسمی و روحی قرار میدهند، و در مواردی آنها را وادار به اعترافات تلویزیونی میکنند. شما میدانید که قوانین کنونی امکانات کمی برای دگرسازی ساختار موجود در اختیار رئیس جمهور میگذارند.
ازاین رو، به باور ما، برایِ رویارویی و چیرگی بر این دشواریها، راهی جز برپائی یک جنبش پرتوانِ مسالمت آمیز مردمی نیست. امیدواریم حرکت کنونی شما با همراهی سایر کنشگرانِ جمهوریخواهِ تغییر و تحول خواه، راه گشا باشد و جامعه به سمت دستیابی به چنین جایگاه سیاسی گام بردارد.
ـ نکته چهارم راه حلهای واقعی و عملی برای تحقق برنامههای اصلاحات است. اگر ما در بن بست ساختاری بسر میبریم و بحرانهای سیاسی در ایران بازتولید میشوند و فضای نومیدی و بی اعتمادی در جامعه حاکم شده است، از جمله به خاطر آنست که در گذشته هیچیک از نیروهای اصلاح طلب، به دلایلی برای شما روشن، گام جدّی وقاطع در راه جامه عمل پوشاندن به وعدههای خود و تغییر اوضاع برنداشتند، و جز عقب نشینی از خواستها و برنامههای خود، کاری از پیش نبردهاند. بن بست و بحران بزرگ سیاسی سال ۱۳۸۸، در جریان جنبش سبز، بخاطر مقاومت در برابر زیاده خواهیها و زورگویی آشکار جناحهای اقتدار گرا بوجود آمد. حال پرسش ما از شما این است: به جز نامه نگاری و مذاکرات با رهبری، چه اهرم هایی برای پیشبرد برنامههای خود در اختیار دارید؟ اگر پیشنهاد مذاکره و سازش با آقای خامنهای مورد قبول قرار نگرفت چه خواهید کرد؟ آیا مانند دیگر اصلاح طلبان حکومتی در گذشته به اقرار به ناتوانی در پیشبرد برنامه خودتان بسنده میکنید و به "تدارکچی" و "کارگزار" دستگاه رهبری تبدیل میشوید یا چه راه حل دیگری برای فشار به حاکمیت برای تغییر این نظام نابسامان در نظر دارید؟ چه نقشی برای جامعه و سازمانهای مدنی بخاطر پیشبرد برنامه اصلاحات پیش چشم دارید؟
شما در نامه خود به آقای خامنهای نوشتهاید: "ایران بسیار متکثر است و امکان تحقق تمام مطالبات همه قشرها و طبقات و گرایشها وجود ندارد. بنابراین اگر زندگی مدنی و مسالمت آمیز میخواهیم، راهی جز گفتوگوی با یکدیگر و مشارکت کردن تمام مردم از هر دین و مذهب و قوم و نژاد و زبان و طبقاتی، زن و مرد، در مدیریت میهن نداریم تا ملت به راهکاری برسد که خیر عمومی در آن است". آیا بهتر و کارسازتر آن نیست که آنچه را که به آقای خامنهای پیشنهاد میکنید خود، با همدلی و همکاری سایر کنشگران اصلاح طلبِ تغییر و تحول خواه، مبتکر و آغازگرِ آن باشید.
در پایان، حزب دمکراتیک مردم ایران، به نوبه خود، آمادگیاش را برای مشارکت در یک گفتگوی ملی با سایر نیروهای آزادیخواه و مخالف خشونت برای برون رفت از بحران سیاسی کنونی و شکل دهی به یک افق سیاسی نوین برای ایران اعلام میدارد. یک گفتگوی ملی میتواند راه را بر تنشها و انفجارهای کور و خشونت آمیز ببندد و جامعه را از طریق یک مبارزهی مدنی مسالمت آمیز بسوی تغییرات اساسی رهنمون سازد.
حزب دمکراتیک مردم ایران
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۰