Friday, May 14, 2021

صفحه نخست » تاج زاده رویایی دارد

245905F6-39EA-4B4D-B422-3B76F7FAA186.jpegزیتون

مهسا محمدی

مهندسِ انتخابات ۱۴۰۰ آن‌را سرد می‌خواهد. سردترین انتخابات در ۴۲ سال استقرار جمهوری اسلامی، بخشی از مهندسی آن است. مهندسِ انتخابات تجربه‌ی همه‌نوع شکست را در چنته‌ی خود دارد، اما «آقا»ی مهندس این‌بار نمی‌خواهد از مردم شکست بخورد؛ پس هرچه تعدادشان کمتر باشد شکست‌دادنشان راحت‌تر است.

اما یک‌نفر پیدا شده است که می‌خواهد زمینِ بازی را عوض کند؛ حالا که او را و خیلی‌های دیگر را در بازی انتخابات راه نمی‌دهند. او گفتمانِ حاکم را به چالش فرامی‌خواند تا فضای انتخابات را به فرصتی برای رقابت میان گفتمان‌ها و احیای گفتمانِ اصلاحات تبدیل کند.

مصطفی تاجزاده که روز گذشته در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد در بیانیه آغازین، تبار خود را به «مشروطه‌خواهان» پیوند زد. او در بیانیه کوتاه زمان ثبت نام «از روح پاک شهیدان عدالت و آزادی برای تغییر و برای اصلاحات ساختاری، رویکردی و رفتاری» استمداد طلبید و به این ترتیب وارد میدان انتخابات ریاست‌جمهوری شد.

او در سخنانش در ستاد انتخابات تاکید کرد که «مشارکت زمانی موجه است که انتخابات معنادار باشد و تنها در صورتی انتظار شرکت گسترده مردم منطقی است که انتخابات رقابتی باشد.... در انتخابات فرمایشی رای‌ دادن توجیه ندارد.»

در مورد مصطفی تاجزاده، اینکه اساسا تایید صلاحیت می‌شود یا نه، اینکه اگر شد با توجه به اظهارت و موضع‌گیری‌هایش آیا اصلاح‌طلبان درون حاکمیت او را از خود می دانند یا نه و یا اساس اینکه او می‌خواهد که به این معنا اصلاح‌طلب باشد یا نه، حرف و حدیث فراوان است. اما و اگرهایی که بعضی از آنها به تصمیمات «نظام» بستگی دارد و شورای نگهبان، بخش دیگر هم بحثی درون جبهه اصلاحات به حساب می‌آید.

تلاش تاجزاده برای بازخوانی گفتمان اصلاحات، که نشانه‌های روشن آن در بیانیه بعد از ثبت نامش آمده به عقیده‌ بعضی از اصلاح‌طلبان او را از دایره این جناح و به طریق اولی نظام بیرون می‌برد. از نگاه گروهی دیگر هم روایت تاجزاده‌ای تلنگری لازم برای اصلاح اصلاحاتی است که به مرور از معنی خود تهی شده و همه اصولش را برای بیرون نیفتادن از دایره تنگ قدرت رها کرده است.

خاتمی، موسوی، تاجزاده

تاجزاده در بیانیه مفصل‌تری که پس از ثبت نام آن را در ستاد انتخابات قرائت کرد گفت که آمده است تا «رویای آزادی و عدالت» را زنده نگه دارد، در ادامه هم فارغ از اینکه تعدادی از همقطاران پیشین دیگر او را اصلاح‌طلب نمی‌دانند، خود را اینطور معرفی کرد که «من سید مصطفی تاجزاده یک شهروند، یک اصلاح‌‎‌طلب، معاون بین‌الملل وزارت فرهنگ و ارشاد دولت مهندس موسوی و معاون سیاسی وزارت کشور دولت آقای خاتمی، یک زندانی سیاسی هفت ساله و یک ایرانی امروز رسما نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ شدم».

معاون بین‌الملل وزارت فرهنگ و ارشادِ کسی که بیش از ده سال اخیر را در حصر خانگی گذرانده و مورد غضب «نظام» است و معاون سیاسی وزارت کشور رییس‌جمهوری اسبقی که ممنوع‌‌التصویر است و علیرغم تلاش‌هایش راهی برای آشتی با رهبر پیش پایش نهاده نمی‌شود، در حالی که سابقه هفت ساله زندان سیاسی خود را شاخصه خود می‌داند قصد رییس‌جمهور شدن کرده است. تجربه اما نشان داده که با احتمال خیلی زیاد تنها آنچه که او در معرفی خود گفت و تعریف خودش با مغضوبین نظام کافی است تا او را از دایره رقابت بیرون گذاشته شود. کما اینکه در سال‌های پیش از این افراد با وجود تبری جستن از این افراد و برای مناصبی پایین‌تر از ریاست مجریه نیز پذیرفته نشدند.

با وجود این تاجزاده در ادامه به تاکید گفته است که با چه چیزها و روندهایی در کشور مخالف است و چه رویاهایی در سر دارد. شاید بتوان آنچه که در این بیانیه آمده و به نوعی جمع‌بندی آن حرف‌هایی است که این نامزد ریاست جمهوری طی روزهای اخیر گفته و بابت آن عتاب تلویحی رهبر را هم به جان خریده را، یک بازخوانی فشرده در گفتمان اصلاحات خواند.

بازخوانی گفتمان اصلاحات در یک بیانیه

تاجزاده در ادامه بیانیه خود و بعد از آن معرفی معنی‌دار تاکید کرد که «من گام در عرصه انتخابات نهادم تا با صدای رسا اعلام کنم که مانند اکثریت شما مخالف راهی هستم که حاکمیت در حال پیمودن است. من با قرائت انسدادی از قانون اساسی و تقلیل دادن آن به اصل ولایت فقیه مخالفم.»

تا بدین جای کار و در همین دو جمله به نظر می‌رسد که تاجزاده تلاش کرد اولا متحدان بالقوه خود در میان مردم را خطاب قرار داده و با آنان سخن بگوید و برای گفتمان خود بدنه بتراشد و در ادامه هم بدون معطلی به سراغ قانون اساسی و ولایت فقیه رفت. ریشه‌هایی از تاکید بر قرائتی از قانون که در آن ولایت فقیه اصل نباشد را شاید بتوان در همان‌ سالهای ابتدایی بعد از خرداد ۷۶ و زمانی که بر مردم سالاری دینی تاکید می‌شد، یافت. اگر نه در گفتمان حاکم بر اصلاحات بالاخص در سال‌های اخیر و در اظهارات کسانی که این جناح را نمایندگی می‌کردند همواره ولایت فقیه اصل بود.

محمد رضا عارف در شرایطی مشابه زمانی که در سال ۹۲ کاندیدای ریاست جمهوری شده بود در مورد بحث ولایت فقیه گفته بود:«من صددرصد پایبند به ولایت فقیه هستم، نگاه ارزشی به این موضوع دارم و امیدوارم که اختلاف‌نظری پیش نیاید، ولی در صورت وجود آن بعد از بحث‌های کارشناسی فصل‌الخطاب نظر رهبری است.» این تاکیدها و اطمینان دادن‌ها به شکل‌های مختلف در سال‌های بعد از آن هم تکرار شد

اسحاق جهانگیری، یکی دیگر از نامزدهای احتمالی انتخابات پیش رو از جبهه اصلاحات هم در همان سال ۹۲ که برای«رایزنی» درباره شرکت در انتخابات ریاست جمهوری به نزد رهبر جمهوری اسلامی رفته بود از التزام خود به قانون اساسی و ولایت فقیه سخن گفته و خود را اصلاح‌طلبی خوانده بود که در چارچوب قانون حرکت می‌کند و در صورت رای آوری «علاقمند به همراهی با رهبری است و از این حیث هم هیچ مشکلی ندارد».

تاجزاده در ادامه این بیانیه به سراغ سرکوب‌ها و «سیاست داخلی امنیتی» رفت. آنچه که به نظر می‌رسد یکی از دلایل قهر احتمالی بخشی از طبقه متوسط شهری با صندوق رای بوده و هست. او تاکید کرد :« با سیاست داخلی امنیتی و بستن دهان مخالفان و منتقدان و گرفتن حق فعالیت تشکیلاتی از هر ایرانی با هر گرایش و عقیده‌ای که ملتزم به قانون است و خشونت را نفی می‌کند، مخالفم.» این پیوند دیگر تاجزاده با آن قرائت دوم خرداد ۷۶ ای از اصلاحات بود که بر توسعه سیاسی و آزادی‌های مدنی تاکید داشت و در سال‌های بعد در میان تلاش‌های اصلاح‌طلبان برای ماندن درون حاکمیت مدام تراش خورد و تقلیل رفت.

مخالفت با «نظارت استصوابی و سلب حق نامزدی از هر ایرانی واجد شرایط قانون اساسی» مورد بعدی بود، رویه‌ای که احتمالا طی روزهای آینده گریبانگیر او هم خواهد شد و اگر گمانه‌زنی‌ها به واقعیت بپیوندد سد راه مسیر تحقق رویاهایش خواهد شد.

تاجزاده در ادامه تاکید کرد که «با نگاه طالبانی و داعشی به دین مخالفم» و بلافاصله به بحث حجاب اجباری اشاره کرد و گفت که با وجود اعتقاد خودش به حجاب با حجاب اجباری و «قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان» مخالف است.

گرچه کلی‌گویی‌هایی در مورد آزادی زنان همیشه در دستور کار برنامه کاندیداهای اصلاح‌طلب انتخابات ریاست جمهوری در دوره‌های پیشین هم بود. اما ابراز مخالفت مستقیم با حجاب اجباری در هیچ یک از قرائت‌های پیشین از اصلاحات یافت نمی‌شود چرا که به قرائت رایج در تعارض با نظام قرار دارد. تاجزاده همچنین تاکید کرد که «با سلب حقوق هر شهروندی با هر عقیده و مذهبی و قومیت و زبانی مخالف» است.

در ادامه مخالفت‌های خود، این کاندیدای انتخابات ۱۴۰۰ به سراغ سیاست خارجی جمهوری اسلامی رفت و مشخصا گفت که «با سیاست خارجی پر هزینه و آمریکا ستیزی و روسیه‌دوستی مخالف» است. این خط در سیاست خارجی هر چند شاید نه به این صراحت اما تقریبا همیشه در دستور کار اصلاح‌طلبان و اعتدالیون نزدیک به اصلاحی‌ها بوده و از این رو می‌توان تاجزاده را در این حوزه در درون همان سنت پیشین این جناح دید.

در مرحله بعد اما تاجزاده به یکی از حوزه‌های حساسی ورود می‌کند که شاید انتظار می‌رفت زودتر از این به آن بپردازد و بحث دخالت نظامیان در امور کشور از یک سو و رشد رانت و فساد به واسطه این دخالت از سوی دیگر را مطرح کرد. او تاکید کرد: «من با دخالت نظامیان در سیاست و اقتصاد و انتخابات مخالفم. با شکل‌گیری بنگاه‌های خصولتی و سپردن اموال ملت به باندهای بی‌نام و نشان مخالفم.»

این سخنان هم البته تازه نبود و شاید بتوان گفت حسن روحانی که نه اصلاح‌طلبان و نه خودش او را در درون این سنت تعریف نمی‌کنند، یکی از کسانی بود که بالاخص در ابتدای دوره ریاست جمهوری خود علم مخالفت با این دست‌اندازی‌ها و دخالت‌ها را برداشت. هر چند در نهایت او و وزیر خارجه‌اش در برابر «میدان» کوتاه آمده و میدان را به نظامیان وانهادند. حال تاجزاده حضور نظامیان که تلویحا به سپاه اشاره دارد در همه عرصه ها را «دخالت» خوانده و با آن مخالف است.

بر مخالفت با «تبعیض در استخدام و گزینش‌های عقیدتی و سیاسی»، با «حراج اموال ملی و کالایی‌کردن آموزش و بهداشت» و «از میان رفتن فرصت‌های رشد و پیشرفت» هم در این بیانیه تاکید شده است. تاجزاده در ادامه جوالدوزی هم به صدا و سیما زده و گفت که «با انحصار و تک‌صدایی در صداوسیما» مخالف است و در ضمن « فیلترینگ شبکه‌های مجازی» را هم درست نمی‌داند.

تاجزاده در بخش‌ دیگری از این بیانیه که به گفته خودش از نگاه بسیاری رویاپردازانه است، تاکید کرد که رشد اقتصادی را در دسترس می‌بیند و مهار گرانی و تورم را که کمر قشرهای وسیعی از مردم را خم کرده است ممکن می‌داند و گفت که باید به گرانی و رکود و بیکاری پایان داد.

در پایان هم با ادبیاتی که ریشه‌های دوم خردادی اش را بیشتر به ذهن می‌آورد تاکید کرد که «من با نگاه و ادبیات دشمن‌محور مخالفم و آمده‌ام که باب دوستی بگشایم. مرگ‌خواهی برای این و آن بس است. پیام من دوست‌داشتن زندگی و تلاش برای افزایش شادی و امید است. من برای گفتگو و تعامل و همکاری آمده‌ام.»

با وجود اینکه در ابتدای بیانیه تاجزاده تلویحا خود را در ادامه سنت خاتمی و موسوی تعریف می‌کند اما به جز در چند مورد شباهتی در بیاینه روز ثبت نام او و میرحسین موسوی یافت نمی‌شود. البته این موارد تعیین‌کننده هستند، از جمله اینکه هر دو در همان ابتدای کار بر «مردم» و همراهی و همنظری‌شان با آنان تاکید دارند و قانون‌مداری را اصل دانستند. اما میرحسین موسوی بر ضرورتی که برای به میدان آمدن احساس کرده تاکید داشت و در ادامه نیز در جای جای بیانیه نگاه استعمار ستیز و استقلال‌طلب او به چشم می‌خورد در حالی که تاجزاده در بیانیه خود به تکنوکرات عمل‌گرایی می‌ماند که لیست روشن و دقیقی از باید و نبایدها دارد.

در نهایت اما به نظر می‌رسد که با وجود تفاوت فاحشی که در ادبیات و شکل ورود موسوی و تاجزاده به سیاست وجود دارد، در عمل در طیف اصلاح‌طلبی این دو نفر به میزان خوبی به یگدیگر نزدیکند و به میزان معنی‌داری از گفتمان غالب اصلاح‌طلبی دور. شاید شعار «یا حسین میرحسین» کسانی که تاجزاده را در این نام‌نویسی همراهی می‌کردند هم تلویحا به همین معنی بود.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy